الحدیث الرابع و العشرون

فصل

‏فصل‏‏ ‏

‏پس از آنکه معلوم شد این علوم ثلاثه که رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، ذکر فرمودند همین سه رشته است که ذکر شد، آیا هر یک از این سه عنوان بر کدام یک از این علوم منطبق است؟ و این مطلب گرچه چندان اهمیت ندارد، بلکه مهم در این ابواب فهمیدن اصل آن علوم و پس از آن در صدد تحصیل آنها بر آمدن است، ولی برای بیان حدیث شریف لابدیم از اشاره به آن.‏

‏پس گوییم که اعاظم علما، رضوان الله علیهم، که تعرض شرح این حدیث شریف کردند، اختلافاتی کردند که اشتغال به ذکر آنها و بحث در آنها موجب تطویل است. و آنچه به نظر قاصر در این باب می آید با شواهدی که مذکور نشده ذکر می کنم، و پس از آن، به ذکر یک نکته مهمه، که شیخ بزرگوار ما، جناب عارف کامل، شاه آبادی، دام ظلّه، بیان کردند، می پردازم.‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 390
‏بدان که «آیه محکمه» عبارت است از علوم عقلیه و عقاید حقه و معارف الهیه.‏

‏و «فریضه عادله» عبارت است از علم اخلاق و تصفیه قلوب. و «سنّت قائمه» عبارت است از علم ظاهر و علوم آداب قالبیه. و دلیل بر این ترتیب آن است که کلمه «آیه» که به معنی «نشانه» است مناسب با علوم عقلیه اعتقادیه است، زیرا که آن علوم نشانه های ذات و اسماء و صفات و دیگر معارف است، و سابقه ندارد که در علوم دیگر به آیت یا نشانه تعبیر شود. مثلا در کتاب الهی در موارد کثیره بعد از آنکه اقامه برهان بر وجود مقدس صانع، یا بر اسماء و صفات آن ذات مقدس، یا بر وجود قیامت و کیفیات آن و عالم غیب و برزخ می فرماید، دنباله آن می فرماید: «این آیت است یا آیات است برای متفکرین یا عقلا.»‏‎[1]‎‏ و این تعبیر رایجی است نسبت به این علوم و معارف. و لیکن اگر دنبال ذکر یک فرعی از فروع شرعیه، یا یک اصلی از اصول اخلاقیه، ذکر شود که «این آیت است»، خالی از رکاکت نیست. چنانچه ظاهر است. پس، معلوم شد که آیت و علامت و نشانه از مناسبات و مختصات علوم معارف است. چنانچه توصیف به «محکمه» بودن نیز مناسب با این علوم است، زیرا که این علوم در تحت میزان عقلی و برهان محکم است، و اما سایر علوم را به حسب نوع برهان محکم و استوار نیست.‏

‏و اما دلیل بر آنکه «فریضه عادله» راجع به علم اخلاق است، توصیف فریضه است به «عادله». زیرا که خلق حسن، چنانچه در آن علم مقرر است، خروج از حد افراط و تفریط است، و هر یک از دو طرف افراط و تفریط مذموم، و «عدالت»، که حد وسط و «تعدیل» بین آنهاست، مستحسن است. مثلا شجاعت، که یکی از اصول و ارکان اخلاق حسنه و ملکه فاضله است، عبارت است از حالت متوسطه و معتدله بین افراط، که از آن تعبیر شود به تهور- و آن عبارت است از نترسیدن در مواردی که ترس سزاوار است- و بین تفریط، که از آن تعبیر شود به جبن- و آن عبارت است از ترسیدن در مواردی که سزاوار ترس نیست. و حکمت، که یکی از ارکان است، متوسط بین رذیله «سفه» که از آن تعبیر به «جربزه» شده است- و آن عبارت از استعمال فکر است در غیر مورد و در مواردی که سزاوار نیست- و بین رذیله «بله» است- که عبارت است از تعطیل قوه فکریه در مواردی که سزاوار است به کار اندازد. و همین طور عفت و سخاوت وسط بین رذیله شره و خمود، و اسراف و بخل است. پس، «عادله» بودن فریضه دلالت کند بر آنکه آن منطبق بر علم اخلاق است. چنانچه «فریضه» بودن نیز خالی از اشعار نیست. زیرا که «فریضه» در مقابل ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 391
‏«سنت»، که راجع به قسم سوم است، آن است که عقل را راهی به ادراک آن باشد، چنانچه علم اخلاق چنین است، به خلاف سنت که راجع به تعبد صرف است و عقول از ادراک آن عاجزند، و به همین جهت گوییم که «سنّت قائمه» راجع به علوم تعبدیه و آداب شرعیه است که تعبیر به «سنّت» شده است، و عقول به حسب نوع از ادراک آنها عاجز است، و طریق اثبات و فهم آنها سنّت است، چنانچه تعبیر و توصیف سنّت به «قائمه» نیز مناسب با همان واجبات شرعیه است، زیرا که «اقامه» واجبات و بر پا داشتن و «اقامه» صلوات و زکوات و غیر آن، تعبیر شایع صحیحی است. و این کلمه در آن دو علم دیگر به کار برده نمی شود، و تعبیر از آنها به آن غیر صحیح است. این غایت آن چیزی است که به حسب مناسبات می توان تطبیق نمود. و العلم عند الله.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 392

  • . ( بقره- 164 و انعام- 98 و روم- 21- 24).