الحدیث الرابع و العشرون

فصل

‏فصل ‏

‏اکنون می پردازیم به ذکر آن نکته که وعده دادیم و آن آن است که در حدیث شریف از علم عقاید و معارف تعبیر فرموده است به «آیه»، و «آیت» علامت و نشانه است. و نکته این تعبیر آن است که علوم عقلیه و حقایق اعتقادیه اگر چنانچه تحصیل شود برای فهم خود آنها، و جمیع مفاهیم و اصطلاحات و زرق و برق عبارات و تزیین ترکیبات کلمات، و تحویل دادن به عقول ضعیفه برای تحصیل مقامات دنیویه، آن را «آیات محکمات» نتوان گفت، بلکه حجب غلیظه و اوهام واهیه باید نام نهاد.‏

‏زیرا که انسان اگر در کسب علوم مقصدش وصول به حق تعالی و تحقق به اسماء و صفات و تخلق به اخلاق الله نباشد، هر یک از ادراکاتش درکاتی شود برای او و حجابهای مظلمه ای گردد که قلبش را تاریک و چشم بصیرتش را کور کند، و مشمول آیه شریفه شود که فرماید:‏‏ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی ...‏‏ الآیة‏‎[1]‎‏ پس، خود را در آن عالم کور بیابد، اعتراض به حق کند که من که بینا بودم در آن عالم چرا مرا کور محشور کردی؟ جواب آید تو کور بودی در آن عالم، زیرا که آیات ما را مشاهده نکردی و از آنها نسیان کردی. میزان در بینایی عالم آخرت بینایی بصیرت و قلب است، و بدن و قوای آن بکلی تابع قلب و لبّ هستند و سمت ظلّیّت در آنجا به طریق اتمّ بروز کند، و ظلّ کر و کور و گنگ مثل همان است. گمان نکنند علمای مفاهیم و دانشمندان اصطلاحات و عبارات و‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 392
‏حافظین کتب و مسفورات اهل علم بالله و ملائکه و یوم الآخرة هستند. اگر علوم آنها نشانه و علامت است، چرا در قلوب خود آنها تأثیرات نورانیت نکرده، سهل است، بر ظلمات قلوب و مفاسد اخلاق و اعمال آنها افزوده! و در قرآن کریم میزان برای شناختن علما بیان فرموده است آنجا که فرماید:‏‏ إنّما یخشی الله من عباده العلماء‏‎[2]‎‏ خشیت از حق از مختصات علما [است ]، هر کس دارای خوف و خشیت از حق تعالی نشد، از زمره علما خارج است. آیا در قلب ما از آثار خشیت چیزی است؟‏

‏اگر هست، چرا در ظاهر ما اثری از آن پیدا نیست.‏

‏در حدیث شریف کافی سند به جناب أبو بصیر رساند، قال: سمعت أبا عبد الله علیه السّلام، (خ ل: أبا جعفر) یقول کان أمیر المؤمنین، علیه السّلام، یقول: یا طالب العلم، انّ العلم ذو فضائل کثیرة: فرأسه التّواضع، و عینه البراءة من الحسد، و أذنه الفهم، و لسانه الصّدق، و حفظه الفحص، و قلبه حسن النّیّة، و عقله معرفة الأشیاء و الامور، و یده الرّحمة، و رجله زیارة العلماء، و همّته السّلامة، و حکمته الورع، و مستقرّة النّجاة، و قائده العافیة، و مرکبه الوفاء، و سلاحه لین الکلمة، و سیفه الرّضا، و قوسه المداراة، و جیشه محاورة العلماء، و ماله الأدب، و ذخیرته اجتناب الذنوب، و زاده المعروف، و ماؤه الموادعة، و دلیله الهدی، و رفیقه محبّة الأخیار.‏‎[3]‎‏ این ها را که حضرت امیر المؤمنین، علیه السلام، ذکر فرمودند علامت علما و آثار علم است. پس، اگر کسی دارای علوم رسمیه شد و از این امور خالی است، بداند که حظی از علم ندارد، بلکه از اصحاب جهالت و ضلالت است، و در عالم دیگر این مفاهیم و جهالات مرکبه و قال و قیل ها برای او حجب ظلمانیه است، او حسرت او در روز قیامت اعظم حسرتها است. پس، میزان در علم آن است که آیت و علامت و نشانه باشد و خودی و خودیت در آن نباشد و انانیّت در محل او محو و نابود شود، نه آنکه باعث نخوت و خود بینی و خود نمایی و تکبر شود.‏

‏و نیز تعبیر فرموده است به «محکمه» برای آنکه علم صحیح آن است که به واسطه نورانیت و روشنیش در قلب اطمینان آورد و شک و ریب را زایل نماید. چه بسا که انسان در تمام مدت عمر خوض در براهین و مقدمات آن کند و برای هر یک از‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 393
‏معارف الهیه براهین عدیده و ادله کثیره ذکر کند و در مقام جدل و خصومت بر اقران تفوق کند، ولی آن علوم در قلبش هیچ تأثیری نکرده و اطمینانی حاصل نکرده بلکه شک و تردید و شبهه او را زیادتر کرده باشد. پس، جمع مفاهیم و اکثار اصطلاحات هیچ فایده [ندارد]، بلکه قلب را به غیر حق مشغول کند و از آن ذات مقدس منصرف و غافل نماید.‏

‏ای عزیز، علاج، کل العلاج، در این است که انسان که می خواهد علمش الهی باشد، وارد هر علمی که شد مجاهده کند و با هر ریاضت و جدیتی شده قصد خود را تخلیص کند. سرمایه نجات و سرچشمه فیوضات تخلیص نیّت و نیّت خالص است: من أخلص لله أربعین صباحا جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه.‏‎[4]‎‏ اخلاص چهل روزه این است آثار و فوایدش، پس شما که چهل سال یا بیشتر در جمع اصطلاحات و مفاهیم در هر علمی کوشیدند و خود را علامه در علوم می دانید و از جند الله محسوب می کنید، و در قلب خود اثری از حکمت و در لسان خود قطره ای از آن نمی بینید، بدانید تحصیل و زحمتتان با قدم اخلاص نبوده، بلکه برای شیطان و هوای نفس کوشش کردید. پس، اکنون که دیدید از این علوم کیفیت و حالی حاصل نشد، چندی برای تجربه هم باشد به اخلاص نیّت و تصفیه قلب از کدورات و رذایل بپردازید، اگر از آن اثری دیدید، آن وقت بیشتر تعقیب کنید. گر چه باب تجربه که پیش آمد در اخلاص بسته می شود، ولی باز شاید روزنه ای به آن باز شود و نور آن تو را هدایت کند.‏

‏در هر صورت، ای عزیز، تو در تمام عوالم برزخ و قبر و قیامت و درجات آن محتاجی به معارف حقه الهیه و علوم حقیقیه و اخلاق حسنه و اعمال صالحه. در هر درجه که هستی بکوش و اخلاص خود را زیادت کن و اوهام نفس و وساوس شیطان را از دل بیرون نما، البته نتیجه برایت حاصل می شود و راهی به حقیقت پیدا می کنی و طریق هدایت برای تو باز می شود و خداوند تبارک و تعالی از تو دستگیری می فرماید. خدا می داند که اگر با این علوم ضایعه باطله و این اوهام فاسده و کدورات قلبیه و اخلاق ذمیمه منتقل به آن عالم شویم چه ابتلا و مصیباتی در دنبال داریم و چه عقبات و درکاتی در پی داریم و این علوم و اخلاق برای ما چه ظلمتها و وحشتها و آتش ها فراهم می نماید.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 394

  • . «و هر که از یاد من روی بگرداند، او را معیشتی سخت خواهد بود و در روز باز پسین او را کور برانگیزانیم.» (طه- 124).
  • . ( فاطر- 26)
  • . «ابو بصیر گفت از امام صادق (ع) [در نسخه ای: امام باقر (ع)] شنیدم که فرمود امیر المؤمنین (ع) می فرمود: «ای دانشجو، دانش دارای فضایل فراوانی است. پس سر آن فروتنی، و چشم آن بیزاری از حسد، و گوش آن ادراک، و زبان آن راستگویی، و حافظه آن کاوش، و دل آن نیکخواهی، و خرد آن دریافتن چیزها و کارها، و دست آن بخشودن، و پای آن دیدار دانشمندان، و همت آن درستی، و حکمت آن پرهیزگاری، و جایگاه آن رستگاری، و جلودار آن تندرستی، و راهبر آن وفا، و جنگ افزارش نرم زبانی، و شمشیر آن خشنودی، و کمان آن مهربانی، و لشگر آن گفتگوی با دانشمندان، و دارایی آن ادب، و پس انداز آن دوری از گناهان، و توشه آن نیکی، و آب آن سازگاری و راهنمای آن هدایت الهی، و همراه آن دوستی نیکان است.» اصول کافی، ج 1، ص 48، «کتاب فضل العلم». «باب النوادر»، حدیث 2.
  • . «هر کس که خود را چهل روز برای خدا خالص گرداند، چشمه های حکمت از دل بر زبانش جاری گردد.» بحار الانوار ج 67، ص 242، کتاب الایمان و الکفر، باب اخلاص، حدیث 10.