الحدیث السادس و العشرون

فصل در بیان آنکه کسی که سلوک طریق علم کند حق تعالی او را سلوک طریق جنت دهد.

‏فصل در بیان آنکه کسی که سلوک طریق علم کند حق تعالی او را سلوک طریق جنت دهد.‏

‏و باید مقدمتا دانست که علوم مطلقا منقسم می شود به دو قسمت: یکی علوم دنیایی، که غایت مقصد در آنها رسیدن به مقاصد دنیویه است. و دیگر علوم اخرویه، که غایت مقصد در آنها نیل به مقامات و درجات ملکوتیه و وصول به مدارج اخرویه است. و پیش از این اشاره شد به اینکه غالبا امتیاز این دو نحوه علم به امتیاز نیّات و قصود است، گرچه خود آنها نیز فی حد نفسها به دو سنخ منقسم شوند. و به مناسبت آثاری که در این حدیث شریف برای طلب علم و علما بیان فرمودند، مقصود از این علم قسم دوم و علم آخرت است. و این واضح است.‏

‏و نیز پیش از این ذکر شد که کلیه علوم اخرویه از سه حال خارج نیست: یا از قبیل علم بالله و معارف است، یا از قبیل علم تهذیب نفس و سلوک إلی الله است، یا از قبیل علم آداب و سنن عبودیت است. اکنون گوییم که تعمیر نشئه آخرت بسته به این سه امر است، و بنابراین، جنّات نیز به تقسیم کلی سه جنّت است: یکی جنّت ذات، که غایت علم بالله و معارف الهیّه است. و دیگر جنّت صفات، که نتیجه تهذیب نفس و ارتیاض آن است. و سوم جنّت اعمال، که صورت قیام به عبودیت و نتیجه آن است. و این جنّات معموره و آبادان نیستند، چنانچه ارض جنّت اعمال قاع ‏‎[1]‎‏ است، چون اراضی نفس در اوّل امر. و آبادان و عمران آنها تابع عمران و آبادانی نفس است. چنانچه اگر مقام غیب نفس تعمیر به معارف الهیه و جذبات غیبیه ذاتیه نشود، بهشت ذات و جنّت لقاء از برای انسان حاصل نشود. و اگر تهذیب ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 412
‏باطن و تحلیه سرّ نگردد و عزم و اراده قوی نشود و قلب مجلای اسماء و صفات نگردد، بهشت اسماء و صفات، که جنّت متوسطه است، برای انسان نباشد. و اگر قیام به عبودیت نکند و اعمال و افعال و حرکات و سکنات او مطابق دستورات شرایع نباشد، بهشت اعمال، که فیها ما تشتهیه الأنفس و تلذّ الأعین‏‎[2]‎‏ می باشد، از برای او نیست.‏

‏بنابراین مقدمه، که مطابق با برهان حکمی و ذوق اهل معارف و اخبار انبیا و اولیا، علیهم السلام، و مستفاد از کتاب کریم الهی است، علوم به هر درجه که هستند، چه علم المعارف باشد یا غیر آن طریق وصول به جنّت مناسب با آن است، و سالک طریق هر علمی سالک طریقی از طرق بهشت است. و ما پیش از این ذکر کردیم ‏‎[3]‎‏ که علم مطلقا طریق به عمل است حتی علم المعارف، منتها آنکه علم المعارف اعمالی است قلبی و جذباتی است باطنی که نتیجه آن اعمال و جذبات، و صور باطنه آنها صورت جنّت ذات و بهشت لقاست. پس، سلوک طریق علم سلوک طریق طریق جنّت است، و طریق طریق نیز طریق است.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 413

  • . پاورقی 16، حدیث 22.
  • . «آنچه مورد خواهش نفسها و مایه لذت چشمهاست در آن است.» (زخرف- 71).
  • . حدیث 23 و 24.