الحدیث السادس و العشرون

فصل در بیان آنکه فرشتگان بالهای خویش را برای طالب علم فرش کنند

‏فصل در بیان آنکه فرشتگان بالهای خویش را برای طالب علم فرش کنند‏

‏بدان که از برای ملائکة الله صنوف و انواعی کثیره است که جز ذات مقدس علّام الغیوب کسی عالم به آنها که جنود حق هستند نیست: و ما یعلم جنود ربّک إلّا هو.‏‎[1]‎‏ یک صنف از آنها ملائکه مهیّمین مجذوبین هستند که اصلا نظر به عالم وجودیه ندارند و ندانند خداوند آدم را خلق فرموده یا نه، و مستغرق جمال و جلال حق و فانی کبریای ذات مقدس او هستند.‏‎[2]‎‏ و گویند در آیه شریفه ‏‏ ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرونَ.‏‎[3]‎‏ کلمه مبارکه «ن» اشاره به آن ملائکه است. و طایفه دیگر ملائکه مقرّبین و سکنه جبروت اعلی هستند. و آنها انواع کثیره هستند که از برای هر یک از آنها شأن و تدبیری است در عوالم که از برای دیگری آن شأن و تدبیر نیست. و طایفه دیگر ملائکه عوالم ملکوت اعلی و جنّات عالیه هستند به اصناف مختلفه و انواع متشتته. و طایفه دیگر ملائکه عوالم برزخ و مثال هستند. و طایفه دیگر ملائکه موکله به عوالم طبیعت و ملک هستند که هر یک موکل امری و مدبر شأنی هستند. و این دسته از ملائکه مدبّره در عالم ملک غیر از ملائکه موجوده در عالم مثال و برزخ است، چنانچه در محل خود مقرر است و از اخبار نیز مستفاد شود.‏‎[4]‎‏ و بباید دانست که اجنحه و ریاش و اعضای دیگر در جمیع اصناف ملائکه نیست، بلکه از ملائکه مهیّمین گرفته تا سکنه ملکوت اعلی منزه و مبّرا هستند از امثال این اعضا و اجزای مقداریه. و آنها مجرد از جمیع مواد و لوازم آن و تقدرات و عوارض آن هستند. و اما ملائکه عوالم مثال و موجودات ملکوتیه برزخیه در جمیع آنها اجزا و اعضا و اجنحه و ریاش و غیر آن ممکن التحقق [است ]. و چون از عوالم ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 414
‏تقدرات برزخیه و تمثلات مثالیه هستند، هر یک دارای مقداری خاص و اعضا و جوارحی مخصوص به خود می باشند. و الصّافّات صفّا‏‎[5]‎‏ و أولی أجنحة مثنی و ثلاث و رباع‏‎[6]‎‏ راجع به این صنف از ملائکه است. لیکن ملائکه مقرّبین و قاطنین جبروت اعلی به واسطه احاطه وجودیه قیّومیه می توانند در هر یک از عوالم به هیئت و صورت آن عالم متمثل شوند، چنانچه جبرئیل امین، که از مقرّبین درگاه و حامل وحی الهی و از اعلی مراتب موجودات سکنه جبروت است، برای ذات مقدس رسول اکرم (ص) در مثال مقید دایما، و در مثال مطلق دو مرتبه، و در ملک گاهی، متمثل می شد. حتی در ملک گاهی متمثل به صورت دحیه کلبی، رضیع رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، که اجمل ناس بود، می شد.‏‎[7]‎‏ و بباید دانست که تمثل ملکی ملائکه در عرض موجودات ملکیه نیست که هر سلیم الحسّ آن را ببیند، بلکه باز وجهه ملکوتی آنها غالب و جهات ملکیه مغلوب است، و لهذا آنها را پس از تمثلات ملکیه نیز مردم با چشم ملکی نمی دیدند، بلکه با تأیید حق و اشاره حضرت خاتم الانبیا، صلّی الله علیه و آله، بعضی از اصحاب جبرئیل را که به صورت دحیه کلبی بود می دیدند. و بدین بیان طالبان علم و معرفت و متوجهین به حق و حقیقت و سالکین طریق رضای الهی از اولاد روحانی آدم صفی، سلام الله علیه، که مسجود ملائکه و مطاع تمام دایره وجود [بود]، هستند، و جمیع ملائکة الله عنایت به او دارند و به تأیید و تربیت او مأمورند. و چون این ملکی ملکوتی شده و این ارضی سمائی شده، قدم بر جناح ملائکه گذاشته است، که اگر چشم بصیرت ملکوتی و مثالی باز شود، می بیند که بر جناح ملائکه قرار گرفته و با تأییدات آنها طی طریق می نمایند. این راجع به آنها که از ملک سفر به ملکوت کردند، گرچه باز در طریق هستند.‏

‏و اما آنها که ملکی هستند و باز به ملکوت وارد نشده اند، ممکن است ملکوتیین به تأیید آنها مشغول شده و برای تواضع آنها پرهای خود را فرش آنها قرار دهند برای خشنودی از آنها و عمل آنها، چنانچه در این حدیث شریف و در حدیث غوالی اللّئالی اشاره به آن فرموده. فیه عن المقداد، رضی الله عنه، أنّه قال سمعت رسول الله، صلّی الله علیه و آله، یقول: إنّ الملائکة لتضع اجنحتها لطالب العلم حتّی یطأ علیها رضا به.‏‎[8]‎‏ «مقداد، علیه الرّحمة، گوید شنیدم پیغمبر خدا، صلّی الله علیه و آله، می فرمود: همانا فرشتگان پرهای خود را می گذارند برای طالب ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 415
‏علم تا آنکه بر آنها قدم نهد از جهت رضایت به او.» پس، معلوم شد که اوّل قدم إلی الله و إلی مرضاته، قدم به دوش ملائکه و جلوس بر جناح آنان است. و تا آخر مراتب تحصیل و حصول علم و معارف این فرش و افتراش موجود است، منتها مراتب فرق می کند، و ملائکه و مؤیدین این سالک طریق علم عوض شوند تا کار سالک به جایی رسد که قدم از فرق ملائکه مقربین بردارد و عوالمی طی کند و مدارجی بپیماید که ملائکه مقربین در آنجا راه نیابند و جبرئیل امین وحی اعتراف به عجز کند و گوید: لو دنوت أنملة لاحترقت.‏‎[9]‎‏ و پس از اینکه این مطلب غیر مصادم با برهان، بلکه موافق با آن، است، داعی به تأویل نیست، چنانچه فیلسوف معظم، جناب صدر المتألّهین، ارتکاب آن فرمودند‏‎[10]‎‏، با آنکه ملائکه عالم مثال و تمثلات ملکیه و ملکوتیه ملائکه را معترف و اثبات آن را در کتب حکمیه و مسفورات علمیه خود فرمودند با بیاناتی بینظیر که مختص به خود آن بزرگوار است.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 416

  • . «و (شماره) لشگریان پروردگار تو را کسی جز او نمی داند.» (مدّثّر- 31).
  • . علم الیقین، ج 1، ص 256.« مقصد دوم»، باب اوّل، فصل اوّل.
  • . «ن، قسم به قلم و آنچه نویسند.» (قلم- 1).
  • . علم الیقین، فیض کاشانی، ج 1، ص 268- 259،« مقصد» دوم، باب دوّم، فصل اوّل.
  • . «سوگند به صف کشندگان از ملائکه» (صافات- 1).
  • . «فرشتگان را رسولانی بالدار کرد: دو تا دو تا و سه تا سه تا و چهار تا چهار تا.» (فاطر- 1).
  • . بحار الأنوار، ج 18، ص 267،« تاریخ النبی»، باب 2 حدیث 29.
  • . عوالی اللئالی، ج 1، ص 106، فصل 6، حدیث 44.
  • . «اگر به اندازه بند انگشتی نزدیک شوم، خواهم سوخت.» بحار الانوار، ج 18، ص 382، «تاریخ النبی»، «باب إثبات المعراج»، حدیث 85.
  • . شرح اصول کافی، ص 137،« کتاب العلم»،« باب ثواب العالم و المتعلّم»، حدیث 1.