الحدیث السابع و العشرون

[نکته‌]

‏[نکته ]‏

‏و بباید دانست که مقصود از این ایکال امر به سوی عبد، نه تفویض به سوی او است، زیرا که این در مشرب عرفان و مسلک برهان و مذهب حق امری است ممتنع و باطل. هیچ موجودی از تصرف حق و حیطه تصرف و قدرت آن ذات مقدس خارج نشود و امرش به خودش در تصرف امور موکول نگردد، لکن چون بنده منصرف از حق و متوجه به اشتغال به دنیا شد، طبیعت در او حکمفرما شود و انانیّت در او غالب آید و وجهه خودبینی و خودخواهی و خودپرستی در او کارگر شود، و از این معنی تعبیر به ایکال امر به عبد شود. و اما بنده ای که وجهه قلبش بسوی حق و ملکوت اعلی است و قلبش را سراسر نور حق فرو گرفته، ناچار تصرفاتش حقّانی، بلکه در بعض مراحل وجودش حقّانی شود، چنانچه در حدیث شریف کافی که شمّه ای از قرب نوافل را بیان فرموده اشاره به بعضی از این مقامات فرموده. و الله العالم.‏

 

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 446