الحدیث التاسع و العشرون

تتمیم در بیان مفاسد خیانت و حقیقت امانت‌

‏تتمیم در بیان مفاسد خیانت و حقیقت امانت ‏

‏در این مقام نکته ای است که اشاره به آن لازم است. و آن این است که جناب رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، بعد از وصیت به ورع، تفریع فرموده است به آن عدم جرئت بر خیانت را، با آنکه ورع راجع به مطلق محرّمات است، یا اعم از آن چنانچه شنیدی. پس یا باید خیانت را به یک معنی اعمّی از متفاهم عرفی آن معنی کرد تا مطابق با ورع گردد، و آن آن است که باید مطلق معاصی را یا مطلق ارتکاب موانع سیر إلی الله را خیانت شمرد، زیرا که تکالیف الهیه امانات حق هستند، چنانچه در آیه شریفه:‏‏ إنّا عَرَضْنَا الأمانَةَ عَلَی السَّمواتِ وَ الأرْضِ ...‏‏ الآیة ‏‎[1]‎‏ بعض مفسرین تکالیف الهیه دانسته اند، ‏‎[2]‎‏ بلکه تمام اعضا و جوارح و قوا امانات حق ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 475
‏هستند، و صرف آنها را بر خلاف رضای حق خیانت است، و متوجه نمودن قلب را به غیر حق از جمله خیانتهاست:‏

‏ ‏

‏«این جان عاریت که به حافظ سپرده دوست ‏

‎ ‎

‏روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم»‏

‏یا آنکه مراد از خیانت همان معنای متعارف آن باشد، و از شدت اهمیت آن آن را تخصیص به ذکر داده اند. گویی تمام حقیقت ورع اجتناب از خیانت در امانت است. و اگر کسی اخبار معصومین، علیهم السلام، [را] در موضوع ردّ امانت و اجتناب از خیانت ملاحظه کند، می فهمد که این معنی چه قدر در نظر شارع مقدس اهمیت داشته، علاوه بر آنکه قبح ذاتی آن بر هیچ عقلی مخفی نیست، و خائن را از زمره جنس انسانی باید خارج شمرد و ملحق به ارذل شیاطین نمود. و معلوم است کسی که به خیانت و نادرستی در بین مردم معرفی شد، در این عالم نیز زندگانی بر او سخت و ناگوار خواهد شد.‏

‏نوع انسان در دنیا با معاونت و معاضدت بعضی با بعضی زندگانی راحت می تواند بکند، زندگانی انفرادی برای هیچ کس میسور نیست، مگر آنکه از جامعه بشریت خارج شده به حیوانات وحشی ملحق گردد، و زندگانی اجتماعی چرخ بزرگش بر اعتماد مردم به یکدیگر می چرخد، که اگر خدای نخواسته اعتماد از بنی الانسان برداشته شود، ممکن نیست بتوانند با راحتی زندگانی کنند، و پایه بزرگ اعتماد بر امانت و ترک خیانت گذاشته شده است. پس، شخص خائن مورد اطمینان نیست و از مدنیت و همعضوی جامعه انسانیه خارج است، و او را در محفل مدینه فاضله به عضویت نمی پذیرند. و معلوم است چنین شخصی با چه حالت سخت و زندگی تنگی زیست می نماید. و ما در این باب برای تتمیم فایده چند حدیثی از اهل بیت عصمت در این موضوع ذکر می نماییم، و برای دلهای بیدار و چشمهای باز همین اندازه کفایت می کند.‏

‏محمّد بن یعقوب بإسناده عن أبی عبد الله، علیه السّلام، قال: لا تنظروا إلی طول رکوع الرّجل و سجوده، فإنّ ذلک شی ء اعتاده، فلو ترکه استوحش لذلک، و لکن انظروا إلی صدق حدیثه و أداء أمانته.‏‎[3]‎‏ «فرمود حضرت صادق، علیه السلام: نظر نکنید به طول رکوع و سجود مرد، زیرا که این چیزی است که عادت نموده است به آن، اگر ترکش کند به وحشت ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 476
‏می افتد برای آن، و لیکن نظر کنید به راست گفتاری و اداء امانت او.» و بإسناده عن أبی کهمس، قال قلت لأبی عبد الله، علیه السّلام: عبد الله بن أبی یعفور یقرئک السّلام. قال: علیک و علیه السّلام. إذا أتیت عبد الله فأقرئه السّلام و قل له إنّ جعفر بن محمّد یقول لک انظر ما بلغ به علیّ عند رسول الله، صلّی الله علیه و آله، فالزمه. فإنّ علیّا، علیه السّلام، إنّما بلغ ما بلغ به عند رسول الله بصدق الحدیث و أداء الأمانة.‏‎[4]‎‏ راوی گوید: «گفتم به حضرت صادق، علیه السلام: «ابن أبی یعفور سلام خدمت شما عرض می کرد.» [فرمود]: «بر تو و بر او سلام. وقتی رفتی پیش او، سلام به او برسان و بگو به او جعفر بن محمد می گفت نظر کن به آن چیزی که به واسطه آن حضرت امیر المؤمنین، علیه السلام، به آن مقام رسید خدمت رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، پس ملازم شو با آن. همانا علی، علیه السلام، نرسید بدان پایه که رسید پیش رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، مگر به راستی گفتار و دادن امانت.» هان ای عزیز، تفکر کن در این حدیث شریف، ببین مقام صدق لهجه و ردّ امانت تا کجاست که علیّ بن ابی طالب، علیه السلام، را بدان مقام بلند رسانید. و از این حدیث معلوم شود که رسول خدا این دو صفت را از هر چیز بیشتر دوست می داشتند که در بین تمام صفات کمالیه مولی، علیه السلام، این دو او را مقرّب کرده است و بدان مقام ارجمند رسانده است. و جناب صادق، علیه السلام، نیز در بین تمام افعال و اوصاف این دو امر را که در نظر مبارکشان خیلی اهمیت داشته به ابن ابی یعفور، که مخلص و جان نثار آن بزرگوار بوده، پیغام داده و سفارش فرموده به ملازمت آنها.‏

‏و بإسناده عن أبی جعفر، علیه السّلام، قال قال أبو ذرّ [رضی الله عنه ] سمعت رسول الله، صلّی الله علیه و آله، یقول: حافّتا الصّراط یوم القیامة الرّحم و الأمانة، فإذا مرّ الوصول للرّحم المؤدّی للأمانة، نفذ إلی الجنّة، و إذا مرّ الخائن للأمانة القطوع للرّحم، لم ینفعه معهما عمل و تکفأ به الصّراط فی النّار.‏‎[5]‎‏ «ابو ذر، علیه الرحمة، گوید شنیدم رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، می فرمود: «رحم و امانت در روز قیامت در دو جانب صراط هستند، پس وقتی ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 477
‏بگذرد وصل کننده رحم و ادا کننده امانت، عبور نماید به سوی بهشت. و وقتی بگذرد خیانت کننده امانت و قطع کننده رحم، نفع نرساند به او با این ها عملی و او را صراط برگرداند در آتش.» پس معلوم شد که صورت رحم و امانت در آن عالم در دو جانب صراط ایستاده اند و اعانت کنند کسانی را که صله رحم و ادای امانت کردند، و با ترک آنها هیچ عملی فایدت نکند و او را به جهنم افکند.‏

‏بإسناده عن أبی عبد الله، علیه السّلام، قال قال أمیر المؤمنین، علیه السّلام:‏

‏أدّوا الأمانة و لو إلی قاتل ولد الأنبیاء.‏‎[6]‎‏ «فرمود حضرت امیر المؤمنین، علیه السلام: بدهید امانت را اگر چه به کشنده پسرهای پیغمبران.» و بإسناده عن أبی عبد الله، علیه السّلام، فی وصیّته له: اعلم، أنّ ضارب علیّ، علیه السّلام، بالسّیف و قاتله لو ائتمننی و استنصحنی و استشارنی، ثمّ قبلت ذلک منه، لأدّیت إلیه الأمانة.‏‎[7]‎‏ «فرمود حضرت صادق، علیه السلام، در یکی از وصیتهایش: بدان که اگر زننده علی، علیه السلام، به شمشیر و کشنده آن حضرت مرا امین بخواهد و طلب نصیحت از من کند و استشاره از من نماید و من از او قبول کنم، ادا نمایم به او امانت او را.» محمّد بن علیّ بن الحسین بإسناده عن أبی حمزة الثّمالی، قال سمعت سیّد العابدین، علیّ بن الحسین بن علیّ بن أبی طالب، علیه السّلام، یقول لشیعته:‏

‏علیکم بأداء الأمانة، فو الّذی بعث محمّدا، صلّی الله علیه و آله، بالحقّ نبیّا، لو أنّ قاتل أبی الحسین بن علیّ، علیهما السّلام، ائتمننی علی السّیف الّذی قتله به، لأدّیته إلیه.‏‎[8]‎‏ «ثمالی گوید از حضرت سجاد شنیدم که می فرمود به شیعیانش: بر شما باد به ادای امانت. قسم به آن کس که مبعوث نمود محمد، صلّی الله علیه و آله، را براستی به پیغمبری، اگر کشنده پدرم حسین بن علی مرا امین قرار دهد بر آن شمشیری که با آن آن حضرت را کشت، ادا نمایم به سوی او.» و بإسناده عن الصّادق، علیه السّلام، عن آبائه، علیهم السلام، عن النّبیّ، صلّی الله علیه و آله، فی حدیث المناهی أنّه نهی عن الخیانه، و قال: من خان أمانة‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 478
‏فی الدّنیا و لم یردّها إلی أهلها، ثمّ أدرکه الموت، مات علی غیر ملّتی، و یلقی الله و هو علیه غضبان. و من اشتری خیانة و هو یعلم، فهو کالّذی خانها.‏‎[9]‎‏ «از حضرت رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، نقل فرمودند که آن حضرت نهی فرمود از خیانت و فرمود: کسی که خیانت کند در دنیا به امانتی و به صاحبش ردّ نکند آن را و بمیرد، مرده است به غیر ملت من، و ملاقات کند خداوند را در حالی که آن ذات مقدس بر او غضبناک است. و کسی که خریداری کند آن را با علم به خیانت، او نیز مثل آن خائن است.» و از این قبیل احادیث دیگر نیز هست. و معلوم است که نتیجه غضبناکی ذات مقدس حق بر بنده چه خواهد بود. البته حضرات شافعین نیز کسی را که مورد غضب حق است شفاعت نکنند، خصوصا که شخص خائن از ملت رسول الله صلّی الله علیه و آله، نیز خارج است. و در حدیث دیگر است که «کسی که خیانت کند به مؤمنی، از من نیست.» ‏‎[10]‎‏ و در حدیث دیگر است که «از دین اسلام خارج است و او را در شفیر جهنم اندازند ابد الآبدین.»‏‎[11]‎‏ پناه می برم به خدا از این خطیئه.‏

‏و معلوم است خیانت به مؤمنین اعم است از خیانت مالی، و خیانتهای دیگر که از آن بالاتر است. پس انسان باید در این عالم نیز خیلی از نفس امّاره مواظبت کند.‏

‏چه بسا باشد که به انسان اموری را تعمیه کند و سهل و آسان نمایش دهد، با آنکه موجب شقاوت ابدی و خذلان دایمی است. این حال خیانت به بندگان خدا. و از اینجا حال خیانت به امانت حق تعالی نیز معلوم شود.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 479

  • . «ما این امانت را بر آسمان ها و زمین و کوهها عرضه داشتیم و از برداشتن آن باز ایستادند و بیم کردند و انسان آن را برداشت که او بسیار ستمگر و نادان بود.» (احزاب- 72)
  • . صاحب مجمع البیان در تفسیر آیه 72 سوره «احزاب» این قول را از ابن عباس و مجاهد نقل می کند.
  • . اصول کافی، ج 2، ص 105،« کتاب ایمان و کفر»،« باب الصدق و أداء الأمانة»، حدیث 12.
  • . اصول کافی، ج 2، ص 104،« کتاب ایمان و کفر»،« باب الصدق و أداء الأمانة»، حدیث 5.
  • . اصول کافی، ج 2، ص 152،« کتاب ایمان و کفر»،« باب صلة الرحم»، حدیث 11.
  • . فروع کافی، ج 5، ص 133،« کتاب المعیشة»،« باب أداء الأمانة»، حدیث 3.
  • . فروع کافی، ج 5، ص 133،« کتاب المعیشة»،« باب أداء الأمانة»، حدیث 5.
  • . وسائل الشیعة، ج 13، ص 225،« کتاب الودیعة»، باب 2، حدیث 13. امالی، شیخ صدوق، ص 246،« مجلس» 43، حدیث 6.
  • . وسائل الشیعة، ج 13، ص 225،« کتاب الودیعة»، باب 3، حدیث 2.
  • . در حدیث امام رضا (ع) آمده است: لیس منّا من غشّ مسلما و لیس منّا من خان مؤمنا (از ما نیست کسی که با مسلمان غش کند، و از ما نیست کسی که با مؤمنی خیانت ورزد.) منبع پیشین، حدیث 3.
  • . منبع پیشین، حدیث 5( از پیغمبر ص)