الحدیث التاسع و العشرون

در بیان رفع استبعاد از آن است که به عمل حقیر ثواب بزرگ دهند

‏در بیان رفع استبعاد از آن است که به عمل حقیر ثواب بزرگ دهند‏

‏و آنچه لازم است اشاره به آن، آن است که بعضی از نفوس ضعیفه غیر مطمئنه به امثال این ثوابهای بسیار برای امور جزئیه خدشه می کنند، غافل از آنکه اگر چیزی در نظر ما در این عالم کوچک آمد، دلیل نمی شود که صورت غیبیه ملکوتیه آن نیز حقیر و ناچیز است. چه بسا باشد که موجود کوچکی ملکوت و باطن آن در کمال عظمت و بزرگی باشد، چنانچه هیکل مقدس و صورت جسمانی رسول اکرم خاتم و نبیّ مکرم معظم، صلّی الله علیه و آله، یکی از موجودات کوچک این عالم بود، و روح مقدسش محیط به ملک و ملکوت و واسطه ایجاد سماوات و ارضین بود. پس، حکم کردن به حقارت و کوچکی چیزی به حسب صورت باطنی ملکوتی، فرع علم به عالم ملکوت و بواطن اشیاست. و از برای امثال ماها حق این حکم نیست، و ما‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 484
‏باید چشم و گوشمان باز به فرمایشات علمای عالم آخرت، یعنی انبیا و اولیا، علیهم السلام باشد.‏

‏و دیگر آنکه بنای آن عالم بر تفضل و بسط رحمت غیر متناهیه حق جلّ و علا گذاشته شده است، و تفضلات حق تعالی را حد و انتهایی نیست، و استبعاد از تفضل جواد علی الاطلاق و صاحب رحمت غیر متناهیه از کمل جهل و نادانی است. جمیع این نعمتهایی که به بندگان عنایت فرموده، که از احصای آنها، بلکه احصای کلیات آنها، عقول عاجز و سرگردان است، بدون سابقه سؤال و استحقاق بوده، پس چه مانعی دارد که به مجرد تفضل و بدون هیچ سابقه، اضعاف مضاعف این ثوابها را به بندگان خود عنایت فرماید. آیا بنای عالمی را که به نفوذ اراده انسانی قرار داده شده و درباره آن گفته شده:‏‏ فیها ما تشتهیه الأنفس و تلذّ الأعین ‏‏  ‏‎[1]‎‏ با آنکه اشتهای انسانی حدّ محدودی و قدر مقدری ندارد، در باره آن می توان این استبعادات را کرد؟ خدای تبارک و تعالی آن عالم را به طوری مقرر فرموده و اراده انسانی را طوری قرار داده که به مجرد اراده هر چه را بخواهد موجود کند، موجود می کند.‏

‏ای عزیز، راجع به این گونه ثوابها اخبار و احادیث شریفه یکی و دو تا و ده تا نیست که انسان را مجال انکاری بماند، بلکه فوق حدّ تواتر است. جمیع کتب معتبره معتمده احادیث مشحون از این نحو احادیث است، مثل آن است که ما به گوش خود از معصومین، علیهم السلام، شنیده باشیم. و طوری نیست که باب تأویل را انسان مفتوح کند. پس، این مطلبی را که مطابق نصوص متواتره و مصادم با برهان هم نیست، بلکه با یک نحو برهان نیز موافق است، بی سبب انکار کردن از ضعف ایمان و کمال جهالت است. انسان باید در مقابل فرموده انبیاء و اولیا، علیهم السلام، تسلیم باشد. هیچ چیز برای استکمال انسانی بهتر از تسلیم پیش اولیای حق نیست، خصوصا در اموری که عقل برای کشف آنها راهی ندارد، و جز از طریق وحی و رسالت برای فهم آنها راهی نیست. اگر انسان بخواهد عقل کوچک و اوهام و ظنون خود را دخالت دهد در امور غیبیه اخرویه و تعبدیه شرعیه، کارش منتهی می شود به انکار مسلمات و ضروریات، و کم کم از کم به زیاد و از پایین به بالا منجر می شود. فرضا شما در اخبار و سند آنها خدشه داشته باشید- با آنکه مجال انکار نیست- در کتاب کریم الهی و قرآن مجید آسمانی که خدشه ندارید، در آنجا نیز امثال این ثوابها مذکور است مثل قوله تعالی:‏‏ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مَنْ ألْفِ شَهْر‏‏  ‏‎[2]‎‏. و مثل ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 485
‏قوله:‏‏ «مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقونَ أمْوالَهُمْ فی سَبیلِ الله کَمَثَل حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِأةُ حَبَّةٍ و الله یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ.‏‏ ‏‎[3]‎‏ بلکه گمان نویسنده آن است که یک پایه این استبعادات و انکارها بر عجب و بزرگ شمردن اعمال گذاشته شده است. مثلا اگر یک روز روزه بگیرد یا یک شب را به عبادت احیا کند، پس از آن بشنود از برای آنها ثوابهای بسیار بزرگی را، استبعاد نمی کند، با آنکه عینا- اگر بنا بر مزد عمل باشد- این استبعاد هست، لیکن چون این عمل خود را بزرگ شمرده و اعجاب به آن نموده تصدیق ثواب آن را می کند.‏

‏ای عزیز، تمام [عمر] ما، که پنجاه شصت سال است، فرض می کنیم که در آن قیام کنیم به جمیع وظایف شرعیه، و با ایمان صحیح و عمل صالح و توبه صحیحه از این دنیا برویم، آیا این مقدار اعمال و ایمان ما را چه مقدار جز است؟ با آنکه به حسب کتاب و سنت و اجماع جمیع ملل چنین شخصی مورد رحمت حق است و به بهشت موعود می رود- بهشتی که در آنجا مخلّد در نعمت و راحت و مؤبّد در رحمت و روح و ریحان خواهد بود. آیا در اینجا مجال انکاری هست؟ با اینکه اگر بنای جزای عمل باشد- [به ] فرض باطل که عمل ما جزایی داشته- این قدری که عقل از تصورش کمّا و کیفا عاجز است نخواهد بود. پس، معلوم شد که مطلب بر اساس دیگر مبتنی است و بر پایه دیگر چرخ می زند. آن وقت هیچ استبعادی باقی نمی ماند و برای انکار راهی باز نخواهد ماند.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 486

  • . «و هر چه را که دلها بخواهند و چشمها را خوش آید در آن است.» (زخرف- 71)
  • . «شب قدر از هزار ماه بهتر است.» (قدر- 3)
  • . «مثل آنان که دارایی خود را در راه خدا انفاق می کنند مثل دانه ای است که هفت خوشه رویانیده، در هر خوشه ای صد دانه است، و خدا برای هر که بخواهد چند برابر پاداش می دهد.» (بقره- 261)