الحدیث التاسع و العشرون

در بیان صلاة وسطی

‏در بیان صلاة وسطی‏‏ ‏

‏و اما نماز «زوال» که مورد سفارش رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، است ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 494
‏مراد از آن نوافل نماز ظهر است، چنانچه در روایات دیگر تصریح به آن شده.‏‎[1]‎‏ و اهتمام به خصوص این نوافل یا برای آن است که در خود آنها خصوصیت و اهمیّتی است، و یا برای آنکه از متعلقات صلاة وسطی هستند و موجب اتمام و قبول آن می باشند.‏

‏و شاید که در این حدیث مراد خود نماز ظهر باشد، که آن نماز وسطی است، به اعتبار آنکه در وسط نمازهای یومیه واقع است، و حقّ تعالی امر به حفظ آن و قیام به آن بالخصوص نموده در آیه شریفه ‏‏ حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ وَ الصَّلوةِ الْوُسْطی وَ قُومُوا لله قانِتینَ ‏‏. ‏‎[2]‎‏ و مشهور بین فقها، رضوان الله علیهم، و اظهر آن است که صلاة وسطی همان صلاة ظهر است، و مزید اختصاص در بین نمازها دارد، و اوّل نمازی است که حق تعالی بر آدم ابی البشر، علی نبینا و آله و علیه الصلاة و السلام، فرو فرستاده توسط جبرئیل، علیه السلام.‏

‏و ظاهر آن است که سفارش جناب رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، به اینکه علیک بصلاة الزّوال برای حفظ حدود و نوافل و وقت آن است، نه برای اصل اتیان فقط، چنانچه از امر به محافظه صلوات، و خصوصا حفظ نماز ظهر، نیز چنین استفاده شود. چنانچه در اخبار اهل بیت عصمت، علیهم السلام، سفارش درباره حفظ اوقات صلوات و اتیان آنها را در اوقات فضیلت آنها بسیار وارد است. بلکه گاهی شود که تأخیر آنها از اوقات فضیلت بدون عذر موجب تضییع و باعث تهاون شود، خصوصا اگر مداومت بر آن انسان بکند. پر معلوم است کسی که اهمیت به امری دهد، ناچار آن را هر چه زود و نیکوتر باشد انجام دهد. به خلاف آنکه اگر آن را سست بشمارد و ناچیز بداند، که در اتیان آن نیز تهاون و سستی کند و تغافل ورزد. و خدا نکند که کار انسان منجر شود به استخفاف به نماز و تهاون و سهل انگاری در امر آن. رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، مستخفّ به نماز را فرمود اگر بمیرد و نمازش چنین باشد، به دین من نمرده است. ‏‎[3]‎‏ بلکه گاهی شود که انسان به واسطه استخفاف به امر صلاة و تهاون و سستی در آن، کارش منجر به ترک آن شود. طبیعی است که انسان اگر چیزی در نظرش قیمت نداشت، کم کم از نظرش می افتد و آن را نسیان می کند. ما که در کارهای دنیایی کمتر فراموشی بر ایمان حاصل می شود، خصوصا در مهمّات آن، برای آن است که نفس به واسطه بزرگ شمردن آن و حبّ مفرط به آن توجهش مصروف به آن است و دایما متذکر آنست، و البته چنین امری فراموش شدنی نیست. مثلا اگر کسی به شما وعده دهد که اوّل ظهر روز کذا من به ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 495
‏شما فلان مبلغ، که در نظر شما مهم است، می دهم، و او را صادق در آن وعده بدانید، ناچار آن روز را و میعادگاه را فراموش نمی کنید و دایما ساعت شماری می کنید تا موعد برسد، و در آن وقت با کمال حضور قلب و توجه باطن در اوّل موعد خود را حاضر می کنید. این ها برای آن است که حبّ نفس بر آن چیز و بزرگ شمردن آن، شما را مفتون آن نموده و هرگز در امر آن تهاون نمی کنید. و همین طور در سایر امور دنیوی هر کس به فراخور حال خود. ولی اگر چیزی در نظرتان خوار و بیقیمت بود، نفس اگر به او توجهی کند آنی است و به طریق خطور می باشد، و لحظه ای نمی گذرد مگر آنکه از آن غفلت می کنید.‏

‏اکنون این سستی ما در امور دینی معلوم می شود برای چیست. برای آن است که ایمان به غیب نداریم و پایه یقین و اطمینان سست است و وعده خدا و انبیا را به جان و دل قبول نکردیم، پس در نظر ما تمام اوضاع الهی و شرایع دینی پست و سست است. و این سستی کم کم تغافل آورد: و یا در همین عالم غفلت بر ما غالب آید و ما را از دین صوری که داریم بکلّی خارج کند، یا در شدتها و سختیهای موت غفلت کلی عارض شود.‏

‏این نمازهای پنجگانه، که عمود دین و پایه محکم ایمان است و در اسلام چیزی بعد از ایمان به اهمیت آن نیست، بعد از توجهات نوریه باطنیه و صور غیبیه ملکوتیه، که غیر از حق تعالی و خاصان درگاه او کسی نداند، یکی از جهات مهمه که در آن هست این تکرار تذکر حقّ- با آداب و اوضاع الهی که در آن منظور گردیده است- رابطه انسان را با حق تعالی و عوالم غیبیه محکم می کند، و ملکه خضوع لله در قلب ایجاد کند، و شجره طیبه «توحید» و تفرید را در قلب محکم کند به طوری که با هیچ چیز از آن زایل نشود، و در امتحان بزرگ حق تعالی، که در حال ظهور سکرات موت و أهوال مطّلع و شهود نمونه غیب حاصل شود، از امتحان درست بیرون آید و دینش مستقر باشد و بماند، نه مستودع و زایل شدنی که به اندک فشاری نسیان عارض شود.‏

‏پس ای عزیز! إیّاک ثمّ إیّاک و الله معینک فی أولیک و أخراک، ‏‎[4]‎‏ مبادا در امر دیانت خصوصا این نمازهای پنجگانه، تهاون کنی و آنها را سست شماری! خدا می داند که انبیا و اولیا و ائمه هدی، علیهم السلام، از کمال شفقت بر بندگان خدا این قدر ترغیب و تحذیر نمودند، و الا ایمان ما نفعی به آنها نرساند و از اعمال ما سودی نبرند.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 496

  • . احادیث 1- 3، 6 از وسائل الشیعة، ج 3، ص 42- 44،« کتاب الصلاة»، باب 14« از أبواب أعداد الفرائض»
  • . «نمازها و نماز میانه را نگاه دارید و با فروتنی برای خدا به پا خیزید.» (بقره- 238)
  • . امام باقر (ع) فرمود: بینا رسول الله، صلی الله علیه و آله، جالس فی المسجد، إذ دخل رجل، فقام یصلّی فلم یتمّ رکوعه و لا سجوده. فقال، صلی الله علیه و آله: نقر کنقر الغراب! لئن مات هذا و هکذا صلاته لیموتنّ علی غیر دینی. ( [روزی ] پیامبر (ص) در مسجد نشسته بود فردی بر وی وارد شد و به نماز ایستاد، رکوع و سجده نماز را به طور کامل به جا نیاورد. پیامبر فرمود: «چون کلاغ بر زمین منقار کوبید! اگر این شخص بمیرد و نمازش این باشد، بتحقیق که بر دین من نمرده است.) فروع کافی، ج 3، ص 268، «کتاب الصلاة»، «باب من حافظ علی صلاته اوضیعها».
  • . «بپرهیز، بپرهیز! و خدا در این جهان و در جهان دیگر یاور تو باد.»