الحدیث التاسع و العشرون

در آداب قرائت است

‏در آداب قرائت است ‏

‏و بالجمله، مطلوب در قرائت قرآن کریم آن است که در قلوب صورت آن نقش بندد، و اوامر و نواهی آن تأثیر کند، و دعوات آن جایگزین شود. و این مطلوب حاصل نشود مگر آنکه آداب قرائت ملحوظ شود. مقصود از آداب آن نیست که پیش بعض قرّاء متداول شده است که تمام همّ و همت منصرف به مخارج الفاظ و تأدیه حروف شود، به طوری که علاوه بر آنکه از معنی و تفکر در آن بکلی غافل شویم، منجر به آن شود که تجوید آن نیز باطل گردد، بلکه کثیرا کلمات از صورت اصلیه خود به صورت دیگر منقلب شود و ماده و صورت آن تغییر کند. و این یکی از مکاید شیطان است که انسان متعبد را تا آخر عمر به الفاظ قرآن سرگرم می کند، و از سرّ نزول قرآن و از حقیقت اوامر و نواهی و دعوت به معارف حقه و اخلاق حسنه آن بکلی غافل می کند. تازه بعد از پنجاه [سال ] قرائت معلوم شود که از شدت تغلیظ و تشدید در آن، از صورت کلام بکلی خارج شده و یک صورت غریبی پیدا کرده! بلکه مقصود آدابی است که در شریعت مطهره منظور شده است، که اعظم و عمده آنها تفکر و تدبر و اعتبار به آیات آن است، چنانچه سابقا اشاره شد.‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 499
‏و در کافی شریف سند به حضرت صادق، علیه السلام، رساند، قال: إنّ هذا القرآن فیه منار الهدی و مصابیح الدّجی، فلیجل جال بصره و یفتح للضّیاء نظره، فإنّ التّفکّر حیاة قلب البصیر، کما یمشی المستنیر فی الظّلمات بالنّور.‏‎[1]‎‏ فرمود:‏

‏«این قرآن راهنمای هدایت و چراغ شب تاریک است، پس جولان دهد صاحب نظر چشم خود را در آن، و بگشاید نظر خود را برای استفاده از نور آن، زیرا که تفکر در آن زندگانی دل بیننده است، چنانچه در ظلمات و تاریکیها به نور استعانت کنند، در ظلمات جهل و تاریکیهای ضلالت به نور هدایت قرآن باید هدایت جست.» و من المجالس بإسناده عن أمیر المؤمنین، علیه السّلام، فی کلام طویل فی وصف المتّقین: و إذا مرّوا بآیة فیها تخویف، أصغوا إلیها مسامع قلوبهم و أبصارهم، فاقشعرّت منها جلودهم، و وجلت قلوبهم، فظنّوا أنّ صهیل جهنّم و زفیرها و شهیقها فی أصول آذانهم. و إذا مرّوا بآیة فیها تشویق، رکنوا إلیها طمعا، و تطلّعت أنفسهم إلیها شوقا، و ظنّوا أنّها نصب أعینهم.‏‎[2]‎‏ «اهل تقوی وقتی به آیاتی رسند که در آن اخافه است، چشمها و گوشهای دل را به آن باز کنند، و لرزه بر اندام آنها افتد، و دل آنها از ترس بتپد به طوری که گمان کنند که صدای هولناک جهنم و نفسهای زفیر و شهیق آن پیش گوش آنهاست. و وقتی به آیه رحمت رسند، اعتماد به آن کنند، و چشم طمع به آن باز کنند، و دل آنها از شوق پرواز کند چنانچه گمان کنند آن وعده ها حاضر است.» و معلوم است کسی که تفکر و تدبر در معانی قرآن کرد، در قلب آن اثر کند و کم کم به مقام متقین رسد. و اگر توفیق الهی شامل حالش شود، از آن مقام نیز بگذرد و هر یک از اعضا و جوارح و قوای آن آیه ای از آیات الهیه شود. و شاید جذوات و جذبات خطابات الهیه او را از خود بیخود کند و حقیقت اقرأ و اصعد را در همین عالم دریابد تا آنکه کلام را بی واسطه از متکلمش بشنود، و آنچه در وهم تو و من ناید آن شود.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 500

  • . اصول کافی، ج 2، ص 600،« کتاب فضل القرآن»، حدیث 5.
  • . امالی( مجالس) شیخ صدوق، ص 458،« مجلس» 84، حدیث 2، وسائل الشیعة، ج 4، ص 829،« کتاب الصّلاة»، باب 3، حدیث 6.