الحدیث التاسع و العشرون

فصل در بیان رفع ید در نماز و تقلیب آن است

‏فصل در بیان رفع ید در نماز و تقلیب آن است ‏

‏اینکه در این حدیث شریف وارد است که «بر تو باد به بلند کردن دستها در نماز و برگرداندن و تقلیب نمودن آن» ظاهر آن است که رفع دست در وقت تکبیرات باشد.‏

‏و مقصود از «تقلیب» آن محتمل است باطن کفها را به سوی قبله متوجه کردن باشد، چنانچه یکی از مستحبات رفع دست است در وقت تکبیر. و شاید از رفع ید در این حدیث مقصود رفع در وقت قنوت باشد، و مقصود از تقلیب آن باشد که باطن کفها را‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 504
‏به سوی آسمان قرار دهد، چنانچه فقها، رضوان الله علیهم، فتوا به استحباب آن دادند و در دلیل آن مناقشه کردند. گرچه بعد از سیره قطعیه متشرعه، به طوری که از قنوت گویی جز این ترتیب چیز دیگر نمی فهمند و به رفع یدین مطلقا هر طور اتفاق افتد کفایت نکنند، احتیاج به دلیل دیگر نیست. بالجمله، اظهر در این روایت شریفه احتمال اوّل است.‏

‏و بدان که مشهور بین فقها، رضوان الله علیهم، استحباب رفع دستهاست در تکبیرات. و بعضی قائل به وجوب شدند بواسطه ظاهر بعضی اوامر و اخباری که در تفسیر آیه شریفه ‏‏ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ‏‏ وارده شده، که این «نحر» ی که خدای تعالی امر به آن فرموده رفع دست است در وقت تکبیرات.‏‎[1]‎‏ ولی شواهد کثیره در اخبار است که دلالت بر استحباب آن می کند، مثل تعلیلاتی که وارد است در آنها، خصوصا روایت فضل بن شاذان از حضرت رضا،‏‎[2]‎‏ سلام الله علیه، علاوه بر آنکه صحیحه علی بن جعفر ‏‎[3]‎‏ نصّ است در عدم وجوب. و این اخبار با قطع نظر از قرائن صارفه ظاهرند در وجوب. و طریق جمع حمل بر استحباب است تحکیما، للنصّ علی الظاهر. و آن روایت گرچه رفع ید را از غیر امام برداشته و ممکن است دعوی کرد که ظاهر آن است که متعرض حال امام و مأموم است و از فرادی ساکت است و منافات ندارد که رفع واجب باشد بر همه، و لکن رفع ید امام کفایت می کند از مأمومین، چنانچه قرائت امام مجزی است از قرائت آنان. و بنابراین احتمال، که اظهر احتمالات است در روایت، خدشه بعضی محققین متأخرین نیز وارد نشود که مستلزم حمل مطلق بر مقید شود، ولی مع ذلک، عدم قول به این تفصیل، و ذهاب مشهور قدیما و حدیثا، و قرائن خارجیه و داخلیه، مجالی برای بحث باقی نگذارد.‏

‏و تا این اندازه از وظیفه این اوراق نیز خارج بود، ولی مع ذلک که این رفع ید یکی از آداب مستحبه است، سزاوار نیست که انسان حتی المقدور آن را ترک کند، خصوصا در مثل چنین مستحباتی که در میان علما قول به وجوب هم دارد، که بنابراین احتیاط در دین هم اقتضا می کند که انسان آن را ترک نکند.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 505

  • . تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 683- 684، تفسیر سوره« کوثر» حدیث: 17- 19.
  • . شماره 142.
  • . عن علی بن جعفر، عن أخیه، موسی بن جعفر، علیه السلام، قال قال: علی الإمام أن یرفع یده فی الصّلاة، لیس علی غیره أن یرفع یده فی الصّلاة. (علی بن جعفر از برادرش، موسی بن جعفر (علیهما السلام)، روایت کند که فرمود: «بر امام لازم است که دستش را در نماز بالا آورد، و غیر امام لازم نیست چنین کند.» وسائل الشیعة، ج 4، ص 726، «کتاب الصلاة»، باب 9.