در بیان سرّ رفع یدین است
در هر صورت، بلند کردن دستها در نماز، در هر تکبیری، زینت نماز است. و نماز جبرئیل، علیه السلام، و ملائکه سماوات سبع بدین طریق است، چنانچه
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 505
أصبغ بن نباته از جناب امیر المؤمنین، علیه السلام، نقل نموده. و حضرت رضا، سلام الله علیه، موافق آنچه از علل و عیون اخبار نقل شده، فرموده است:
«علت اینکه دستها در تکبیر بلند می شود آن است که در آن قسمی از انقطاع و تخلیص و تضرع است. پس خدای تعالی دوست دارد که در وقت ذکر او، بنده منقطع به سوی او باشد و متضرع و خالص باشد. و برای آن است که به واسطه رفع ید انسان متوجه شود و احضار نیت کند و قلب اقبال کند.» و این فرموده مطابق است با آنچه بعض اهل معرفت گویند در سرّ رفع ید که به واسطه آن، غیر را به پشت سر اندازد و خار طریق وصول را از میان بردارند و خود را منقطع از ما سواء و خالص و مخلص- بی شائبه توجه به غیر و غیریت که شرک است در مذهب عشق و محبت- گردانند، آن گاه به معراج حقیقی معنوی و مسافرت إلی الله روند. و این مسافرت و معراج بی رفض غیر و غیریت و ترک خودی و انانیت صورت نگیرد، چنانچه با تکبیرات سبعه افتتاحیّه خرق حجب سبعه کلیه ملکیه و ملکوتیه گردد.
پس، نماز اولیا چنان است که در هر تکبیری حجابی خرق کنند، و عوالم این حجاب را رفض کنند، و قاطنین این سرادق را ترک گویند. پس از آن، کشف حجاب دیگری بر آنها شود و تجلی تقییدی دیگری بر قلوب آنها گردد، باز آن خار طریق آنها نگردد و مایه سرگرمی و توجه قلبی آنها نشود، و آن را به تکبیر دیگر خرق کنند. گویی باطن قلب آنها می سراید: الله أکبر من أن یتجلّی تجلیّا تقییدیّا، چنانچه شیخ الاولیاء و المخلصین، جناب خلیل الرحمن، در آن سفر عرفانی شهودی و تجلیات تقییدی فرمود. پس، سالک إلی الله و مسافر کوی عشق و مجذوب طریق وصول یک یک حجب را خرق کند تا به تکبیر آخر رسد، و بدان حجاب سابع را خرق کند و رفض غیر و غیریت کند و گوید: وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّمواتِ وَ الأرْضَ تا آخر آیه، چنانچه حضرت إبراهیم خلیل گفت. پس از آن، فتح باب گردد و کشف سبحات جلال بر او شود، باز استعاذه کند و با اسم خدای تعالی وارد شود. و اشاره به این فرموده است در حدیث شریف محمّد بن علیّ بن الحسین، رضوان الله علیه، بإسناده عن أبی الحسن، علیه السّلام، أنّه روی لذلک علّة أخری و هی أنّ النّبیّ، صلّی الله علیه و آله، لمّا أسری به إلی السّماء، قطع سبع حجب، فکبّر عند کلّ حجاب تکبیرة، فأوصله الله عزّ و جلّ بذلک إلی منتهی الکرامة.
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 506
فرمود: «رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، را که به آسمان سیر دادند در شب معراج هفت حجب را قطع فرمود، و در نزد هر حجابی تکبیری فرمود تا واصل کرد خدای تعالی او را به منتهای کرامت.» و در حدیث دیگر قریب به این مضمون از جناب موسی بن جعفر، علیهما السلام، نیز نقل شده است، الا آنکه در آن حدیث است که جناب رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، پس از رفع هر حجابی تکبیری گفت. و این اوفق به اعتبار ذوقی و مشرب عرفانی است، زیرا که با هر رفع ید رفض حجابی و رفع ستره ای شود، و به ظهور نوری از انوار کرامت تکبیری گفته شود. و چون آن نور تقییدی است از حجب نورانیت، لهذا باز با رفع یدین رفع شود و طرد گردد تا تجلی ذاتی مطلق شود و وصول به منتهی الکرامه، که غایت آمال اولیاست، حاصل شود. و آن حدیث سابق را به این می توان ارجاع کرد.
در هر صورت، ما از ادراک این معانی محرومیم تا چه رسد به شهود یا وصول! و بدی و بدبختی ما آن است که منکر همه مقامات و مدارج نیز شویم و معراج اولیا و نماز پاکان را مثل خود می دانیم، و کمال آن را شبه کمال عمل خود می دانیم. غایت آنچه تصور می کنیم، و فوق آن را ادراک نمی کنیم، آن است که نماز آنها قرائت و سایر آدابش خوب است و خالی از شرک و ریا و سمعه است. یا آنکه عبادت آنها برای خوف از جهنم و شوق بهشت نبوده. و این یکی از مقامات رسمیه رایجه آنهاست، و از برای آنها در نماز و این معراج روحانی مقامات دیگری است که در وهم ما نیاید.
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 507