الحدیث الثّلاثون

در بعض مکاید شیطان است

‏در بعض مکاید شیطان است‏‏ ‏

‏و از تصرفات خبیثه شیطانیه یکی آن است که انسان وجهه قلب خود را از جاده مستقیم معوج کند و به صورت شوخی یا شیخی متوجه کند. و یکی از شاهکارهای بزرگ شیطان موسوس فی صدور ناس است که با بیانی شوخ و شنگ و تصرفاتی دلفریب گاهی بعضی مشایخ را به بناگوش شوخی دلبر درآویزد، و عذر این کبیره، نه، بلکه این شرک عرفانی، را چنین آورد که قلب اگر احدیّ التعلق باشد، زودتر موفق به سلب علاقه شود! و گاهی بعض شوخ چشمان ابله را به صورت دیو سیرت شیخی عوام فریب، نه، بلکه شیطان قاطع الطریق، متوجه کند، و عذر این شرک جلیّ را آورد به آنکه شیخ انسان کامل است و انسان از طریق انسان کامل باید به مقام غیب مطلق، که به هیچ وجه ظهور ندارد جز در مرآت احدی شیخ، برسد. و تا آخر عمر آن یک [با] یاد رخسار دلبند شوخ خود، و این یک با صورت منکوس شیخ خود به عالم جنّ و شیاطین ملحق شوند. نه آن، علاقه حیوانیه اش سلب می شود، و نه این از طریق کورکورانه به مقصود می رسد.‏

‏و باید دانست که مؤمن چون سیرش مستقیم و قلبش مستوی و توجهش إلی الله و صراطش سویّ است، از این جهت در آن عالم نیز صراطش مستقیم و روشن و قامتش مستقیم و صورت و سیرت و باطن و ظاهرش به صورت و هیئت انسانیت است. و با این مقایسه قلب مشرک را نیز می توان فهمید، که چون قلبش از فطرت الهیه خارج و از نقطه مرکزیه کمال متمایل و از بحبوحه نور و جمال منحرف است و از تبعیت هادی مطلق و ولیّ کامل منصرف و برکنار است، و به انیت و انانیت خود و دنیا و زخارف آن مصروف است، از این جهت در عوالم دیگر نیز با سیرت و صورت مستقیمه انسانیه محشور نگردد و به صورت یکی از حیوانات منکوس الرأس محشور شود، زیرا که در آن عالم صورت و هیئت تابع قلوب است و ظاهر ظلّ باطن و قشر سایه لبّ است، و مواد آن عالم مثل این نشئه تعصی از قبول اشکال ملکوتیه باطنیه ندارند. و این در محل خود مبرهن است. پس قلوبی که از حق و حقیقت معرض ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 532
‏هستند و از فطرت مستقیمه خارج اند و به دنیا مقبل و متوجهند، سایه آنها نیز مثل خودشان از استقامت خارج و منکوس و رو به طبیعت و دنیا، که اسفل السّافلین است، می باشد، و شاید در آن عالم بعضی با روی خود راه روند و پاهای آنها رو به بالا باشد، و بعضی با شکمهای خود راه روند، و بعضی با دست و پای خود چون حیوانات راه روند، چنانچه در این عالم مشی آنها چنین بوده: أ فمن یمشی مکبّا علی وجهه أهدی أم من یمشی سویّا علی صراط مستقیم.‏‎[1]‎‏ ممکن است این مجاز در عالم مجاز در عالم حقیقت و ظهور و بروز روحانیت حقیقت پیدا کند. و در احادیث شریفه در ذیل این آیه شریفه «صراط مستقیم» را به حضرت امیر المؤمنین و حضرت ائمه معصومین، علیهم السلام، تفسیر فرمودند:‏

‏عن الکافی بإسناده عن أبی الحسن الماضی، علیه السّلام، قال: قلت:‏

‏«أَ فَمَنْ یَمْشی مُکِبّاً عَلی وَجْهِهِ أَهْدی أَمَّنْ یَمشی سویّاً عَلی صِراطٍ مُستَقیمٍ»؟‏‏ قال:‏

‏إنّ الله ضرب مثلا من حاد عن ولایة علیّ، علیه السّلام، کمن یمشی علی وجهه لا یهتدی لأمره، و جعل من تبعه سویّا علی صراط مستقیم. و «الصّراط المستقیم» أمیر المؤمنین، علیه السّلام.‏‎[2]‎‏ فرمود: «خدای تعالی در این آیه شریفه مثلی زده است، و آن مثل کسانی است که اعراض نمودند از ولایت امیر المؤمنین، علیه السلام، که آنها گویی راه می روند به رویهای خود و به هدایت نرسند. و کسانی را که متابعت آن حضرت نمودند، قرار داده به راه مستوی و راست. و «صراط مستقیم» امیر المؤمنین، علیه السلام، است.‏

‏و در حدیث دیگر است که مقصود از «صراط مستقیم» علی، علیه السلام، و ائمه، علیهم السلام، است. ‏‎[3]‎‏ و از کافی شریف از فضیل منقول است که گفت: «با جناب باقر العلوم، علیه السلام، داخل مسجد الحرام شدم، و آن حضرت به من تکیه کرده بود. پس، آن حضرت نظر مبارک افکند به سوی مردم و ما در باب بنی شیبه بودیم، پس فرمود، ای فضیل، این طور در جاهلیت طواف می کردند! نه می شناختند حقی را و نه تدین به دینی داشتند. ای فضیل، نظر کن به آنها، پس همانا به رویها واژگونه در افتادند.‏

‏خداوند لعنت کند آنها را که خلقی هستند مسخ شده و منکوس.» پس از آن قرائت ‏


‏فرمود آیه شریفه ‏

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 533
‏ أَ فَمَنْ یَمْشی ...‏‏ [را] و «صراط مستقیم» را تفسیر به حضرت امیر المؤمنین و اوصیا، علیهم السلام، فرمود.» ‏‎[4]‎‏ و ما پیش از این، بیان آنکه انسان کامل مشی و حرکت معنویش بر صراط مستقیم می باشد کردیم،‏‎[5]‎‏ و اما بیان آنکه خود انسان کامل «صراط مستقیم» است، اکنون از مقصد ما خارج است.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 534

  • . ( ملک- 22)
  • . کافی، ج 1، ص 432،« کتاب الحجة»،« باب فیه نکت و نتف من التنزیل فی الولایة»، حدیث 91.
  • . عن حمران قال سمعت أبا جعفر (ع) یقول قول الله تعالی: «و إنّ هذا صراطی مستقیما فاتّبعوه و لا تتّبعوا السّبل.» قال: علیّ بن أبی طالب و الأئمة من ولد فاطمة هم صراط الله، فمن أباهم، سلک السّبل ... (حمران گوید از امام باقر (ع) شنیدم که درباره کلام خداوند: «همانا این راه راست من است، پس پیرو آن شوید و به راههای [دیگر] مروید.» فرمود: «علی بن ابی طالب و امامان از ذریه فاطمه راه خدایند، پس هر که از آنان روی گرداند، به راههای دیگر رفته است.») بحار الأنوار، ج 24، ص 15، «کتاب الإمامة»، باب 24، حدیث 17.
  • . عن الفضیل قال: دخلت مع أبی جعفر، علیه السلام، المسجد الحرام و هو متّکی علیّ فنظر إلی النّاس، و نحن علی باب بنی شیبة، فقال: یا فضیل، هکذا کان یطوفون فی الجاهلیة! لا یعرفون حقّا و لا یدینون دینا! یا فضیل، أنظر إلیهم، مکبّین علی وجوههم، لعنهم الله من خلق مسخور بهم مکبّین علی وجوههم. ثمّ تلا هذه الآیة: «أَ فَمَنْ یَمْشی مُکِبّا عَلی وَجْهِهِ أَهْدی أَمَّنْ یَمشی سَویّا علی صِراطٍ مُستَقیم؟» یعنی، و الله، علیّا، علیه السلام، و الأوصیاء، علیهم السلام، ... روضه کافی، ص 288. حدیث 434.
  • . ص 530.