الحدیث الثانی و الثلاثون

در جمع اخبار مقسوم بودن رزق و اخبار رجحان طلب

‏در جمع اخبار مقسوم بودن رزق و اخبار رجحان طلب‏‏ ‏

‏و باید دانست که امثال این احادیث شریفه که ظاهر در آن است که رزق مقسوم و مقدّر است، چنانچه آیات شریفه قرآنیه نیز دلالت بر آن دارد، منافات ندارد با اخباری که امر به تحصیل معیشت فرموده و تأکید در کسب و تجارت نموده، بلکه ترک آن را مکروه شمرده اند و بر ترک آن ملامت نموده اند، و کسی را که به طلب رزق قیام نکند از کسانی شمرده اند که دعای آنها مستجاب نشود و خداوند روزی آنها را نرساند. و احادیث در این باب بسیار است و ما به ذکر یک حدیث اکتفا می نماییم.‏

‏عن محمّد بن الحسن، شیخ الطّائفة، قدّس سرّه، بإسناده عن علیّ بن عبد العزیز قال قال أبو عبد الله، علیه السّلام: ما فعل عمر بن مسلم؟ قلت: جعلت فداک، أقبل علی العبادة و ترک التّجارة. فقال: ویحه! أما علم أنّ تارک الطّلب لا یستجاب له دعوة؟ إنّ قوما من أصحاب رسول الله، صلّی الله علیه و آله، لمّا نزلت:‏

‏«و من یتّق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب،»‏‎[1]‎‏ أغلقوا الأبواب و أقبلوا علی العبادة، و قالوا: قد کفینا. فبلغ ذلک النّبیّ، صلّی الله علیه و آله، فأرسل إلیهم فقال: ما حملکم علی ما صنعتم؟ فقالوا: یا رسول الله، تکفّل الله لنا بأرزاقنا، فأقبلنا علی العبادة. فقال: من فعل ذلک لم یستجب له. علیکم بالطّلب.‏‎[2]‎‏ راوی گوید: «جناب صادق، علیه السلام فرمود: «عمر بن مسلم چه کرد؟» عرض کردم: «فدایت شوم، اقبال به عبادت کرده و ترک تجارت گفته.» فرمود:‏

‏«وای بر او! آیا نمی داند که کسی که ترک طلب کند دعایش مستجاب نمی شود؟‏

‏وقتی آیه شریفه و من یتّق الله ... الآیة نازل شد. یک طایفه از اصحاب رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، درها را به روی خود بستند و مشغول عبادت شدند و گفتند:‏

‏کفایت امر ما شد. این خبر به حضرت رسول، صلّی الله علیه و آله، رسید. آنها را خواست و فرمود: چه چیز شما را واداشت به این کار؟ گفتند: یا رسول الله خداوند روزی ما را متکفل شد، ما نیز اقبال به عبادت کردیم. فرمود: کسی که این چنین کند، مستجاب نشود دعای او. بر شما باد طلب.» وجه عدم منافات بین اخبار آن است که پس از طلب نیز ارزاق و جمیع امور در تحت قدرت حق است، نه آن است که طلب ما خود مستقل در جلب روزی باشد.‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 559
‏بلکه قیام به طلب از وظایف عباد است، و ترتیب امور و جمع اسبابهای ظاهریه و غیر ظاهریه، که غالب آنها از تحت اختیار بندگان خارج است، به تقدیر باری تعالی است. پس، انسان صحیح الیقین و مطلع بر مجاری امور، باید در عین آنکه از طلب باز نمی ماند و آنچه وظایف مقرره عقلیه و شرعیّه خود اوست انجام می دهد و به اشتهای کاذب در طلب را به روی خود نمی بندد، باز همه چیز را از ذات مقدس حقّ بداند و هیچ موجودی را مؤثر در وجود و کمالات وجود نداند. طالب و طلب و مطلوب از اوست. و این حدیث شریف که می فرماید ملامت نمی کند صاحب یقین صحیح بر عدم توسعه ارزاق مردم، یعنی اگر آنها طلب به مقدار معمول کردند، این ملامت ندارد، با آنکه ملامت کردن طایفه ای که قیام به طلب نمی کنند راجح باشد تا آنها را به طلب وادارد. چنانچه در اخبار شریفه نظیر آن وارد است.‏

‏و بالجمله، این باب یکی از شعب جبر و تفویض است که کسی که تحقیق آن را کرده باشد اطلاع بر مغزای آن می تواند پیدا کند، و تفصیل آن خارج از وظیفه ماست.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 560

  • . «هر که از خدا بترسد، او را گریزگاهی قرار دهد و روزی او را از جایی که گمان نبرد برساند.» (طلاق- 3.)
  • . وسائل الشیعة، ج 12، ص 15،« کتاب التجارة»، باب 5 از« ابواب مقدمات تجارت»، حدیث 7.