الحدیث الثانی و الثلاثون

فصل

‏فصل ‏

‏در بیان آنکه روح و راحت را حقّ تعالی در یقین و رضا قرار داده، و حزن و همّ را در شکّ و سخط، و این به مقتضای قسط و عدل است. باید دانست که این روح و راحتی که در این حدیث شریف است، و همین طور همّ و حزن در آن، به مناسبت آنکه در ذیل تقدیر ارزاق و تقسیم آن مذکور است، راجع به امور دنیایی و تحصیل معاش و‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 563
‏طلب آن است، گرچه به یک بیان در امور آخرتی نیز این تقسیم صحیح است. و ما اکنون در صدد بیان این حدیث شریف هستیم. پس بدان که انسان دارای یقین به حق و تقدیرات او و معتمد به رکن رکین قادر علی الاطلاق، که جمیع امور را از روی مصالح مقرر می فرماید و دارای رحمت کامله مطلقه و بالجمله رحیم مطلق و جواد مطلق است، البته با چنین یقینی امور مشکله بر او آسان شود و جمیع مصیبتها برای او سهل گردد، و طلب او در تحصیل معیشت با طلب اهل دنیا و اهل شک و شرک بسیار فرق دارد. آنهایی که به اسباب ظاهریه اعتماد دارند، در حصول آنها دایما متزلزل و مضطرب هستند، و اگر به آنها صدمه ای وارد شود، خیلی ناگوار به نظر آنها آید، زیرا که آن را محفوف به مصالح غیبیه نمی دانند. و بالجمله، کسی که تحصیل این دنیا را سعادت خود می داند، در تحصیل آن به رنج و عنا مبتلا شود و راحت و خوشی از او بریده شود و تمام همّش و دقتش صرف در آن شود، چنانچه می بینیم که اهل دنیا دائما در تعب هستند و راحتی قلب و جسم ندارند. و همین طور اگر از دست آنها دنیا و زخارف آن برود، به حزن و اندوه بی پایان مبتلا شوند، و اگر مصیبتی بر آنها وارد شود، تاب و توان از آنها برود و در مقابل حوادث اصطبار نکنند. و این نیست جز آنکه شک و تزلزل در قضای الهی و عدل آن دارند، و ثمره آن این قبیل امور است. و ما پیش از این در این زمینه شرحی دادیم و از این جهت تکرار آن نارواست.‏

‏و اما بیان آنکه ترتب این آثار بر یقین و رضا، و آن آثار بر شک و غضب، به جعل الهی است، و این جعل عادلانه است، موقوف به بیان نفوذ فاعلیت حق تعالی است در تمام مراتب وجود بدون آنکه جبر باطل مستحیل لازم آید، و موقوف بر بیان لمّی اتمّیت نظام وجود است. و این هر دو از وظیفه این اوراق خارج است.‏

‏و الحمد لله أوّلا و آخرا.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 564