الحدیث الثالث و الثلاثون

فصل در بیان جمع اخباری که حثّ بر عبادات و ترک معاصی نموده با بعض اخبار که صورتا مخالف با آن است.

‏فصل در بیان جمع اخباری که حثّ بر عبادات و ترک معاصی نموده با بعض اخبار که صورتا مخالف با آن است.‏

‏بدان که اگر کسی مراجعه کند به اخبار وارده و در حالات رسول اکرم (ص) و ائمه هدی (ع) و کیفیت عبودیت و اجتهاد آنها و تضرع و زاری و ذل و مسکنت و خوف و حزن آنها در پیشگاه مقدس ربّ العزة و کیفیت مناجات آنها در محضر قاضی الحاجات، که از حد تواتر بیرون است و از صدها افزون، و همین طور مراجعه کند به وصیتهایی که رسول اکرم (ص) به حضرت امیر المؤمنین، علیه السلام، می کردند، و وصیتهای ائمه بعضی به بعضی، و وصیتهایی که به خواص شیعیان و خلص موالیان می فرمودند و تأکیدات و سفارشهای خیلی بلیغی که می فرمودند و آنها را از معصیت خدای تعالی تحذیر می نمودند، که در اصول و فروع تکالیف کتب اخبار از آن مشحون است، علم قطعی حاصل می کند که اگر بعض روایات ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 568
‏به حسب صورت و ظاهر مخالف با آن احادیث وارد شده است، ظاهر آنها مراد نیست. پس، اگر طوری ممکن بود تأویل آن که منافات با آن احادیث قطعیه صریحه، که از ضروریات دین است، نداشته باشند، آن را تأویل کنیم، یا جمع عرفی داشت جمع کنیم، و الا ردّ علم آن به قائلش می نماییم. و ما اکنون در این اوراق نمی توانیم جمیع اخبار، یا عشری از اعشار آن را، ذکر کنیم و بیان توفیق آنها نماییم، ولی از ذکر بعض روایات طرفین ناچاریم تا حقیقت حال معلوم شود.‏

‏کافی بإسناده عن أبی عبد الله، علیه السّلام، قال: شیعتنا [هم ] الشّاحبون الذّابلون النّاحلون الّذین إذا جنّهم اللّیل استقبلوه بحزن.‏‎[1]‎‏ فرمود: «شیعیان ما کسانی هستند که دارای حزن و اندوه اند، و لاغر اندام اند از شدت حزن و عبادت، آنهایی هستند که چون فرو گیرد آنها را تاریکی شب، استقبال کنند آن را به حزن.» و روایت به این مضمون که علامت شیعیان را بیان فرماید بسیار است.‏

‏و عنه، عن المفضّل قال قال أبو عبد الله، علیه السّلام: إیّاک و السّفلة، فإنّما شیعة علیّ، علیه السّلام، من عفّ بطنه و فرجه، و اشتدّ جهاده، و عمل لخالقه، و رجا ثوابه و خاف عقابه. فإذا رأیت أولئک، فأولئک شیعة جعفر.‏‎[2]‎‏ فرمود: «بر حذر باش از این مردم پست. جز این نیست که شیعه علی کسی است که عفیف باشد بطن و فرج او، و شدید باشد جهاد او، و عمل کند برای آفریدگارش، و امید ثواب او را داشته باشد و خوف عقاب او را داشته باشد. وقتی این جماعت را دیدی، آنها شیعه جعفر بن محمد هستند.» و عن الأمالی، للحسن بن محمّد الطوسیّ، شیخ الطائفة، رحمه الله، بإسناده عن الرّضا، علیه السّلام، عن أبیه، عن جدّه، عن أبی جعفر، علیه السّلام، أنّه قال لخیثمة: أبلغ شیعتنا [أنّا لا نغنی من الله شیئا. و أبلغ شیعتنا أنّه لا ینال ما عند الله إلّا بالعمل. و أبلغ شیعتنا]‏ ‏أنّ أعظم النّاس حسرة یوم القیامة من وصف عدلا ثمّ خالفه إلی غیره. و أبلغ شیعتنا أنّهم إذا قاموا بما أمروا أنّهم هم الفائزون یوم القیامة.‏‎[3]‎


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 569
‏«فرمود جناب باقر العلوم علیه السّلام، به خیثمه که ابلاغ کن به شیعیان ما که ما بی نیاز نمی کنیم از خداوند چیزی را. (یعنی به اعتماد به ما از عمل باز نمانید) و برسان به شیعیان ما که نرسد آنچه پیش خدا هست مگر به عمل. و به شیعیان ما ابلاغ کن بزرگترین مردم در حسرت روز قیامت کسی است که وصف کند عدلی را، پس از آن مخالفت کند او را و عدول کند به سوی غیر آن. و ابلاغ کن به شیعیان ما که اگر قائم شدند به آنچه به آنان مأمورند، (یعنی اگر اطاعت خداوند را کردند) آنها اهل نجات هستند فقط».‏

‏کافی بإسناده عن أبی جعفر، علیه السّلام، قال: لا تذهب بکم المذاهب.‏

‏فو الله، ما شیعتنا إلّا من اطاع الله.‏‎[4]‎‏ یعنی عذر تراشی نکنید در معاصی خدا، و رأیهای باطل را متابعت نکنید که ما شیعه هستیم و انتساب به اهل بیت اسباب نجات ماست، «به خدا قسم که نیست شیعه ما مگر کسی که اطاعت خدای تعالی کند.» و بإسناده عن جابر، عن أبی جعفر، علیه السّلام، قال قال لی: یا جابر، أ یکتفی من ینتحل التّشیّع أن یقول بحبّنا أهل البیت؟ فو الله، ما شیعتنا إلّا من اتّقی الله و أطاعه. إلی أن قال: فاتّقوا الله و اعملوا لما عند الله، لیس بین الله و لا بین أحد قرابة، أحبّ العباد إلی الله تعالی و أکرمهم علیه أتقاهم و أعملهم بطاعته. یا جابر، و الله، ما یتقرّب إلی الله تعالی إلّا بالطّاعة. ما معنا براءة من النّار و لا علی الله لأحد من حجّة. من کان لله مطیعا، فهو لنا ولیّ، و من کان لله عاصیا، فهو لنا عدوّ. و ما تنال ولایتنا إلّا بالعمل و الورع.‏‎[5]‎‏ فرمود: «ای جابر، آیا کفایت می کند کسی را که مدعی تشیع است اینکه دعوی کند دوستی ما اهل بیت را؟ به خدا قسم که شیعه ما نیست مگر کسی که از خدا بترسد و اطاعت او کند.» تا آنکه فرمود: «بترسید از خدا و عمل کنید برای آنچه پیش خداوند است. (یعنی از ثوابها). نیست میانه خدا و کسی خویشاوندی، و دوستترین بندگان پیش خدای تعالی و اکرم آنها بر او پرهیزگارتر آنها و عمل کننده تر از آنهاست به فرمایشات او. ای جابر، به خدا قسم که تقرب به خداوند تعالی حاصل نشود مگر به اطاعت. نیست با ما آزادی از آتش، و نیست برای کسی حجت ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 570
‏بر خداوند. کسی که مطیع خداوند است، او دوست ماست، و کسی که عصیان خداوند کند، او دشمن ماست. و ولایت ما نیل نشود مگر به عمل و پرهیزگاری.» و هم در کافی شریف سند به حضرت باقر العلوم، علیه السلام، رساند که فرمود: «ای جماعت شیعیان آل محمد، صلّی الله علیه و آله، شماها در حد وسط باشید که غالیان به شما رجوع کنند، و تالیان به شما ملحق شوند.» یکی از انصار که اسمش سعد بود عرض کرد: «فدایت شوم، غالی چیست؟» فرمود: «قومی هستند که درباره ما چیزهایی گویند که ما درباره خود نگوییم، پس آنها از ما نیستند و ما از آنها نیستیم.» عرض کرد: «تالی چیست؟» فرمود: «کسی است که طالب هدایت است، و طریق آن را نمی داند و می خواهد که خیر به او برسد و عمل کند.» پس از آن رو به شیعیان فرمود و گفت: «به خدا قسم که با ما برائت و آزادی از خداوند نیست (یعنی از سخط و عذاب او)، و بین ما و خداوند خویشاوندی نیست، و ما بر خداوند حجتی نداریم، و تقرب به خدا حاصل نکنیم مگر به اطاعت و فرمانبرداری. و هر کس از شما مطیع خداوند باشد، فایده دارد به [حال ] او ولایت و دوستی ما، و هر کس فرمانبردار خدا نباشد از شماها، ولایت ما به او نفعی نرساند. وای بر شما مغرور نشوید، وای بر شما مغرور نشوید.»‏‎[6]‎‏ و هم در کافی شریف است که حضرت باقر العلوم، علیه السلام، فرمود:‏

‏«رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، ایستاد بر «صفا» پس فرمود: «ای اولاد هاشم، ای اولاد عبد المطلّب، من رسول خدا هستم به سوی شما و من شفقت دارم نسبت به شما، و همانا عمل من برای خود من است، و از برای هر یک از شما عمل اوست.‏

‏نگویید که محمد از ماست و زود است که ما داخل شویم در آنجایی که او داخل شود. نه! به خدا قسم، ای بنی عبد المطلب، دوستان من از شما و غیر شما نیست مگر پرهیزگاران. آگاه باشید که من نمی شناسم شما را روز قیامت در صورتی که بیایید و حمل کرده باشید دنیا را به پشتهای خود، و مردم دیگر بیایند نزد من در صورتی که آخرت حمل آنهاست.»‏‎[7]‎‏ و هم در روایت جابر متقدم است که فرمود حضرت باقر العلوم، علیه السلام:‏

‏«ای جابر، مذاهب باطله و رأیهای فاسده تو را گول نزند که گمان کنی حبّ علی، علیه السلام، تو را بس است. آیا کفایت می کند برای مرد که بگوید من دوست می دارم علی، علیه السلام، را و دارای ولایت او هستم، و مع ذلک فعّال و دارای کثرت عمل نباشد؟ اگر بگوید من رسول خدا را دوست می دارم (با آنکه رسول خدا‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 571
‏از علی بهتر است) پس از آن متابعت سیره او نکند و عمل به سنّت او ننماید، از حب او نفعی برای او حاصل نشود.»‏‎[8]‎‏ و در حکایت معروف طاووس است که دید صدای ناله و تضرع و زاری می آید، تا آنکه صاحب آن ناله خاموش شد و گویی غشوه ای برای او دست داد.‏

‏چون به بالین او آمد، دید جناب علی بن الحسین، علیهما السلام، است! سر آن بزرگوار را به دامن گرفت و کلماتی مشتمل بر آنکه تو فرزند رسول خدا و جگر گوشه فاطمه زهرایی، و بالاخره بهشت از شماست، عرض کرد. آن سرور فرمود:‏

‏«خداوند بهشت را خلق فرموده از برای کسی که عبادت و اطاعت او کند، اگر چه غلام حبشی باشد، و آتش را خلق فرموده برای کسی که معصیت او کند، گرچه اولاد قریش باد.» (یا سیّد قریش باشد).‏‎[9]‎‏ این است چند حدیث از احادیث شریفه صریحه به اینکه این اشتهای کاذبه که ما اهل دنیا و معصیت داریم غلط و باطل است، و از هوسهای شیطانی و مخالف با عقل و نقل است. و ضمیمه نما به آن آیات شریفه قرآنیه را، مثل قول خدای تعالی:‏

‏کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهینَةٌ.‏‎[10]‎‏ و مثل قوله تعالی:‏‏ فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ. وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ ‏‏.‏‎[11]‎‏ و مثل قوله تعالی:‏‏ لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ.‏‎[12]‎‏ و غیر این ها از آیات شریفه که در [هر]‏ ‏صفحه از کتاب الهی موجود است، که تأویل و تصرف در آن خلاف ضرورت است.‏

‏و در مقابل این ها احادیث دیگری است که آنها هم در کتب معتبره مذکور است، ولی نوعا جمع صحیح عرفی دارد. و اگر جمع نیز پسند نیفتد و قابل تأویل نباشند، مقاومت با این همه حدیث صحیحه صریحه متواتره مؤیّده به ظواهر قرانیه و نصوص فرقانیه و عقل سلیم و ضرورت مسلمین ننماید. فمن ذلک ما رواه ثقة الإسلام الکلینیّ بإسناده عن یوسف بن ثابت بن أبی سعیدة، عن أبی عبد الله، علیه السّلام، قال: الإیمان لا یضرّ معه عمل، و کذلک الکفر لا ینفع معه عمل.‏‎[13]‎‏ فرمود حضرت صادق، علیه السلام: «ایمان ضرر نرساند با آن عملی، و کفر نیز نفع نرساند با آن عملی.» و چند حدیث دیگر به این مضمون وارد است.‏‎[14]‎‏ و جناب محدّث جلیل، مجلسی، علیه الرحمة، این دسته اخبار را حمل فرمودند به اینکه مراد از «ضرر» دخول نار یا خلود در نار است.- انتهی.‏‎[15]‎‏ و بنابر اینکه مراد دخول نار باشد، منافات ندارد با عذابهای دیگری که در برزخ و مواقف قیامت از آنها بشود.‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 572
‏و نویسنده گمان می کند که ممکن است این اخبار را حمل کرد به آنکه ایمان قلب را طوری منوّر می کند که اگر فرضا گاهی خطایا گناهی از انسان صادر شود، به واسطه آن نور و ملکه ایمان جبران کند به توبه و رجوع إلی الله نماید، و صاحب ایمان بالله و یوم الآخرة نگذارد اعمالش به روز حساب افتد. پس، در حقیقت این اخبار حثّ بر تمسک به ایمان و بقای به آن است. چنانچه نظیر این حدیثی است که در کافی شریف از حضرت صادق، علیه السلام، نقل فرموده که «حضرت موسی، علیه السلام، به جناب خضر، علیه السلام، گفت: «من از رفاقت با تو دارای شرافت و حرمت شدم، پس وصیتی به من فرما.» فرمود به او که ملازم باش با چیزی که ضرر نرساند به تو با آن چیزی، چنانچه با غیر آن به تو چیزی نفع نرساند.»‏‎[16]‎‏ و من ذلک ما رواه بإسناده عن محمّد بن الرّیان بن الصّلت، رفعه عن أبی عبد الله، علیه السّلام، قال کان أمیر المؤمنین، علیه السّلام، کثیرا ما یقول فی خطبته: یا أیّها النّاس، دینکم دینکم! فإنّ السّیّئة فیه خیر من الحسنة فی غیره، و السّیّئة فیه تغفر، و الحسنة فی غیره لا تقبل.‏‎[17]‎‏ «می فرمود حضرت امیر المؤمنین، علیه السلام، در خطبه بسیاری از اوقات:‏

‏ای مردم، حفظ کنید دین خود را و دست از آن بر ندارید، زیرا که گناه در آن بهتر از حسنه در غیر آن است، و گناه در آن آمرزیده شود، و در غیر آن عبادات و حسنات قبول نگردد.» و این حدیث شریف و امثال آن که در مقام ترغیب به ملازمت دیانت حقه است دلالت بر آن دارد که سیّئات مؤمنین و صاحبان دین حق بالاخره آمرزیده شود، چنانچه خداوند فرماید:‏‏ إنَّ الله یَغْفِرُ الذُّنوبَ جَمیعاً.‏‎[18]‎‏ و از این [جهت ]، سیّئات آنها را توان گفت که بهتر از حسنات دیگران است که هیچ وقت قبول نشود، بلکه شاید حسناتی که شرایط قبول، مثل ایمان و ولایت، در آن نباشد خود دارای ظلمتی باشد که از سیّئات مؤمنین، که به واسطه نور ایمان در خوف و رجا هستند، ظلمت و کدورتش بیشتر باشد. بالجمله، این حدیث دلالت ندارد بر آنکه اهل ایمان بر سیّئات خود مأخوذ نیستند، چنانچه ظاهر است.‏

‏و از جمله احادیث مشهوره که گویند بین فریقین مشهور است این است که حبّ علیّ حسنه لا یضرّ معها سیّئة، و بغضه سیّئة لا ینفع معها حسنة.‏‎[19]‎‏ «دوستی ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 573
‏علی (ع) حسنه ای است که با آن هیچ گناهی ضرر نمی رساند: و بغض آن سرور گناهی است که هیچ نیکویی با آن نفع نبخشد.» و این حدیث شریف در سلک حدیثی است که درباره «ایمان» پیش از این مذکور شد. و معنی آن یا به طوری است که مرحوم مجلسی در آن اخبار احتمال دادند، که مقصود از «ضرر» خلود در نار یا دخول در نار است، یعنی، حبّ آن سرور، که سرمایه ایمان و اکمال و اتمام آن است، موجب شود که به شفاعت شافعین از نار مستخلص شود. و این چنانچه گفتیم منافات ندارد با آنکه عذابهای گوناگون برزخ را داشته باشد، چنانچه در حدیث است که فرمودند شماها برزخ خود را اصلاح کنید، ما در قیامت از شما شفاعت می کنیم.‏‎[20]‎‏ و یا آنکه آن طور که ما ذکر کردیم مقصود باشد که حبّ آن سرور نورانیت و ملکه [ایمان ] در قلب حاصل کند که احتراز از گناهان کند، و اگر گاهی به گناهی مبتلا شد، آن را به توبه و انابه ترمیم نماید، و نگذارد که رشته کار از دستش بیرون رود و مهار نفس گسیخته گردد. و از جمله، یک دسته اخباری است که در ذیل آیه شریفه در سوره فرقان مذکور شده: قال تعالی:‏‏ «وَ الَّذینَ لا یَدْعُونَ مَعَ الله إلهاً آخَرَ وَ لا یَقْتُلونَ النَّفْسَ الَّتی حَرَّمَ الله إلّا بِالْحَقِّ وَ لا یَزْنُونَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثاماً. یُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ یَخْلُدْ فِیْهِ مُهاناً. إلّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُولئِکَ یُبَدِّلُ الله سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ الله غَفوراً رَحیماً.»‏‎[21]‎‏ فرمود: «آنهایی که نمی خوانند با خداوند خدای دیگری، و نمی کشند نفسی را که خداوند حرام کرده است کشتن او را، مگر بحق (در موارد مقرّره)، و زنا نمی کنند، این ها بندگان خاص خداوند هستند. و کسی که چنین کارهایی کند به جزای تامّ خود می رسد، مضاعف شود عذاب برای او روز قیامت، و مخلّد شود در آن عذاب با خواری، مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل نیکو بکند. آنها را تبدیل می فرماید خداوند سیّئاتشان را به حسنات. و می باشد خداوند آمرزنده و مهربان.» در ذیل این آیه اخبار کثیره هست که ما به ذکر یکی از آن [ها]‏ ‏اکتفا می کنیم، زیرا که همه قریب به هم هستند در معنی و مضمون.‏

‏عن الشّیخ فی أمالیه بإسناده عن محمّد بن مسلم الثّقفی، قال سألت أبا جعفر، محمّد بن علیّ، علیهما السّلام، عن قول الله عزّ و جلّ:‏‏ «فأولئک یبدّل الله سیّئاتهم حسنات و کان الله غفورا رحیما.»‏‏ فقال، علیه السّلام: یؤتی بالمؤمن ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 574
‏المذنب یوم القیامة حتّی یقام بموقف الحساب، فیکون الله تعالی هو الّذی یتولّی حسابه لا یطلع علی حسابه أحدا من النّاس، فیعرّفه ذنوبه حتّی إذا أقرّ بسیّئاته. قال الله عزّ و جلّ للکتبة: بدّلوها حسنات و أظهروها للنّاس. فیقول النّاس حینئذ: ما کان لهذا العبد سیّئة واحدة! ثمّ یأمر الله به إلی الجنّة. فهذا تأویل الآیة. و هی فی المذنبین من شیعتنا خاصّة.‏‎[22]‎‏ محدّث جلیل القدر، محمد بن مسلم ثقفی، رضوان الله علیه، می فرماید:‏

‏«سؤال [کردم ] از حضرت باقر العلوم، علیه السلام، از معنی قول خدا:‏

‏فأولئک ... الآیة فرمود: «آورده شود مؤمن گناهکار در روز قیامت تا [قرار گیرد]‏ ‏در موقف حساب، پس ذات مقدس حق خود حساب او را بکشد، و هیچیک از مردم [را]‏ ‏بر حساب او آگاه نگرداند. پس از آن، گناهان او را به او معرفی فرماید، تا آنکه اقرار به گناه خود کند. خدای تعالی به نویسندگان امر فرماید که گناهان او را مبدّل به حسنات کنند و به مردم اظهار کنند. پس مردم می گویند: برای این بنده یک گناه هم نبود! پس از آن، امر فرماید که او را به بهشت ببرند. این است تأویل این آیه. و این در گناهکاران از شیعیان ماست خاصتا.» اینکه آیه شریفه را بالتمام نوشتم و کلام را طولانی کردم برای آن است که مطلب چون از مهمات است، و بسیاری از اهل منبر به مردم عامه بد فهماندند این قبیل اخبار را، و ربط آنها به آیه شریفه جز به ذکر آیه معلوم نمی شد، از این جهت معذورم از طول مملّ. کسی که صدر و ذیل آیه شریفه را ملاحظه کند، می فهمد که مردم مطلقا به اعمال خود گرفتارند و مؤاخذ در زشتیها هستند، مگر آنهایی که ایمان آورند و توبه از گناهان کنند و عمل صالح به جا آورند. و این سه در هر کس جمع شود، رستگار و مورد الطاف خداوند است و در پیشگاه مقدس حق محترم است، و سیّئات و گناهان [او]‏ ‏مبدل به حسنات شود. و جناب باقر العلوم، علیه السلام، نیز تأویل همین را فرمودند که کیفیت حساب و موقف چنین اشخاصی به این ترتیب است. منتها آنکه این خاص به شیعیان اهل بیت است و دیگر مردم از آن محروم هستند، زیرا که ایمان حاصل نشود مگر به ولایت علی و اوصیای او از معصومین طاهرین، علیهم السلام، بلکه ایمان به خدا و رسول قبول نشود بدون ولایت، چنانچه در فصل بعد از این ان شاء الله مذکور شود. پس، این آیه شریفه و اخبار مفسّره را باید از ادله اولیه شمرد، زیرا که دلالت دارد بر آنکه اگر شخص ایمان داشته ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 575
‏باشد و جبران گناهان را با توبه و عمل صالح نکند، مشمول این آیه نخواهد بود.‏

‏پس ای عزیز، شیطان تو را مغرور نکند و هواهای نفسانیه تو را گول نزند. البته انسان تنبل مبتلا به شهوات و حب دنیا و جاه و مال، مثل نویسنده، همیشه دنبال بهانه است از برای تأیید تنبلی خود، و هر چه موافق با شهوات او باشد و مؤید هواهای نفسانیه و خیالات شیطانیه او باشد، اقبال به آن نماید و چشم و گوش خود را به آن باز کند، بدون آنکه فحص از مغزای آن نماید یا به مقابلات و معارضات آن نظر نماید.‏

‏بیچاره گمان می کند به مجرد دعوی تشیع و حب اهل بیت طهارت و عصمت جواز ارتکاب هر محرّمی را خدای نخواسته دارد و قلم تکلیف، نعوذ بالله، از او برداشته شده! بدبخت نمی داند که شیطان بر او تعمیه کرده، و در آخر عمر بیم آن است که محبت بیمغز بیفایده نیز از دستش برود و با کف تهی در صف نواصب اهل بیت محشور گردد. آخر دعوی محبت کسی [که ] بیّنه نداشته باشد پذیرفته نیست.‏

‏ممکن نیست من با شما دوست باشم و محبت و اخلاص داشته باشم، و بر خلاف تمام مقاصد و مطلوبات شما اقدام کنم. درخت محبت ثمره و نتیجه اش عمل بر طبق آن است، و اگر این ثمره را نداشته باشد، باید دانست که محبت نبوده، خیال محبت بوده.‏

‏پیغمبر اکرم و اهل بیت مکرم او، صلوات الله علیهم، تمام عمر خود را صرف در بسط احکام و اخلاق و عقاید نمودند و یگانه مقصد آنها نشر احکام خدا و اصلاح و تهذیب بشر بوده و هر قتل و غارت و ذلت و اهانتی را در راه این مقصد شریف سهل شمردند و از اقدام باز نماندند، پس محبّ و شیعه آنها کسی است که در مقاصد آنها با آنها شرکت کند و پیروی از آثار و اخبار آنها کند. اینکه در اخبار شریفه اقرار به لسان و عمل به ارکان را از مقوّمات ایمان شمرده بیان یک سرّ طبیعی و سنّة الله جاریه است، چونکه حقیقت ایمان ملازم با اظهار و عمل است. عاشق در جبلّه طبیعیه اوست اظهار عشق و تغزّل در شأن معشوق، و عمل به لوازم ایمان و محبت خدا و اولیای او. [اگر]‏ ‏عمل نکرد مؤمن نیست و محبت ندارد. و این صورت ایمان و محبت بی مغز و معنی نیز با جزئی حوادث، و فی الجمله فشار، از بین می رود و صفر الید به دار جزای اعمال منتقل شود.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 576

  • . اصول کافی، ج 2، ص 233،« کتاب ایمان و کفر»،« باب المؤمن و علاماته»، حدیث 7.
  • . اصول کافی، ج 2، ص 233،« کتاب ایمان و کفر»،« باب المؤمن و علاماته»، حدیث 9.
  • . امالی، ص 380، جزء 13.
  • . اصول کافی، ج 2، ص 73،« کتاب ایمان و کفر»،« باب الطاعة و التقوی»، حدیث 1.
  • . اصول کافی، ج 2، ص 74،« کتاب ایمان و کفر»،« باب الطاعة و التقوی»، حدیث 3.
  • . عن أبی جعفر (ع) قال: یا معشر الشّیعة، شیعة آل محمّد، کونوا النّمرقة الوسطی، یرجع إلیکم الغالی، و یلحق بکم التّالی. فقال له رجل من الأنصار، یقال له سعد، جعلت فداک ما الغالی؟ قال: قوم یقولون فینا ما لا نقوله فی أنفسنا، فلیس أولئک منّا و لسنا منهم. قال: فما التّالی؟ قال: المرتاد یرید الخیر، یبلغه الخیر یوجر علیه* ثمّ أقبل علینا، فقال: و الله ما معنا من الله براءة و لا بیننا و بین الله قرابة و لا لنا علی الله حجّة. و لا نقرّب إلی الله إلّا بالطّاعة، فمن کان منکم مطیعا لله تنفعه ولایتنا. و من کان منکم عاصیا لله لم تنفعه ولایتنا ویحکم لا تغترّوا! ویحکم لا تغترّوا! اصول کافی، ج 2، ص 75، «کتاب ایمان و کفر»، «باب الطاعة و التقوی»، حدیث 6. * در متن اربعین این جمله به «مفهوم» معنی شده است.
  • . عن أبی جعفر (ع) قال: قام رسول الله (ص) علی الصفاء، فقال: یا بنی عبد المطلّب، إنّی رسول الله إلیکم، و إنّی شفیق علیکم، و إنّ لی عملی و لکلّ رجل منکم عمله. لا تقولوا إنّ محمّدا منّا و سندخل مدخله. فلا و الله، ما أولیائی منکم و لا من غیرکم یا بنی المطلّب إلّا المتّقون. ألا فلا أعرفکم یوم القیامة تأتون تحملون الدّنیا علی ظهورکم و یأتون النّاس یحملون الآخرة ... الحدیث. روضة کافی، ج 8، ص 182، حدیث 205.
  • . فقال: یا جابر لا تذهبنّ بک المذاهب. حسب الرّجل أن یقول: أحبّ علیا و أتولاه. ثمّ لا یکون مع ذلک فعّالا؟ فلو قال: إنّی أحبّ رسول الله- فرسول الله، صلی الله علیه و آله خیر من علیّ علیه السلام- ثمّ لا یتّبع سیرته و لا یعمل بسنّته، ما نفعه حبّه إیّاه شیئا. اصول کافی، ج 2، ص 74، «کتاب ایمان و کفر»، «باب الطاعة و التقوی»، حدیث 3.
  • . بحار الأنوار، ج 46، ص 81- 82،« تاریخ علیّ بن الحسین( ع)»، باب 5، حدیث 75.
  • . «هر که در گرو چیزی است که اندوخته است.» (مدّثر- 38)
  • . «پس هر که به قدر ذره ای نیکی کرده باشد، آن را می بیند، و هر که به قدر ذره ای بدی کرده باشد آن را خواهند دید. « (زلزال- 7- 8)
  • . «هر چه (از نیکی) کرده، از آن اوست، و هر چه (از بدی) کرده، به زیان اوست.» (بقره- 286)
  • . اصول کافی، ج 2، ص 464،« کتاب ایمان و کفر»،« باب أن الإیمان لا یضرّ معه سیّئة»، حدیث 4.
  • . منبع پیشین حدیث 3، 5- 6.
  • . مرآة العقول، ج 11، ص 396،« کتاب ایمان و کفر»،« باب أن الإیمان لا یضرّ معه السیئة»، حدیث 2.
  • . عن أبی عبد الله (ع) قال قال موسی للخضر، علیهما السلام، قد تحرّمت بصحبتک فأوصنی، قال [له ]: الزم ما لا یضرّک معه شی ء کما لا ینفعک مع غیره شی ء. اصول کافی، ج 2، ص 464، «کتاب ایمان و کفر»، «باب أن الإیمان لا یضرّ معه سیئة»، حدیث 2.
  • . اصول کافی، ج 2، ص 464،« کتاب ایمان و کفر»،« باب أن الإیمان لا یضرّ معه سیّئة»، حدیث 6.
  • . «بدرستی که خداوند تمام گناهان را می آمرزد (زمر- 53)
  • . مناقب، ج 3، ص 197.
  • . حدیث 4، پاورقی 33. 22-( فرقان- 68- 70)
  • . ( فرقان- 68- 70).
  • . امالی، ص 70، جزء سوم.