الحدیث الرابع و الثلاثون

فصل در بیان آنکه حق تعالی با فقر و غنا و غیر این‌ها اصلاح حال مؤمنین فرماید

‏فصل در بیان آنکه حق تعالی با فقر و غنا و غیر این ها اصلاح حال مؤمنین فرماید‏

‏اینکه در این حدیث شریف می فرماید که بعضی از بندگان مرا جز فقر اصلاح نکند، اگر از آنها فقر را بگیرم هلاک می شوند، و همین طور بعضی با غنا و بی نیازی اصلاح شوند و بدون آن هلاک شوند، از آن معلوم شود که هر چه حق تعالی به مؤمنین مرحمت می فرماید، از غنا و فقر و صحت سقم و امنیت و وحشت و دیگر امور، برای اصلاح حال مؤمنین و تخلیص حالت قلوب آنهاست. و این حدیث شریف منافات ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 588
‏ندارد با احادیث کثیره ای که وارد است در باب شدت ابتلای مؤمنین به أسقام و أوجاع و فقر و فاقه و سایر بلیّات، زیرا که حق تعالی به رحمت واسعه و فضل عمیم خود مثل یک طبیب معالج و پرستار عطوف است که هر کس را به طوری از دنیا پرهیز می دهد.‏

‏گاهی به یکی ثروت می دهد و در عین حال به حسب شدت و ضعف و کمال و نقص ایمان او او را مبتلا به بلاهای دیگر می کند، بلکه ثروت و غنا را برای او طوری محفوف به بلیّات می کند که او را از دنیا و حب او منصرف می کند. مزاج این شخص طوری است که اگر او را فقیر کند، به واسطه آنکه سعادت را در مال و منال شاید می بیند و اهل دنیا را سعید می داند، متوجه به دنیا می شود و در تحصیل آن به هلاکت ابدی می افتد. ولی وقتی آن را در دسترس او گذاشت و برای شیفته نشدن آن محفوف کرد آن را به زحمات و صدمات خارجی و داخلی، از دنیا منصرف شود.‏

‏یکی از مشایخ عظام ما، دام ظلّه، می فرمود که در تعدد زوجات، که انسان گمان می کند ورود در دنیا و توجه به آن است، وقتی که انسان به آن مبتلا شد، می یابد که این یکی از شاهکارهای بزرگی است که انسان را در عین ورود در دنیا از دنیا خارج می کند و از آن منصرف می نماید.‏

‏پس خدای تعالی گاهی مؤمنین را به فقر مبتلا می کند و آنها را اصلاح می کند و قلوب آنها را از دنیا منصرف می فرماید و دلداری از آنها می نماید، و گاهی به غنا و ثروت مبتلا می کند و در عین حال که انسان گمان می کند در عیش و نوش دنیا و سور و سرور هستند آنها در فشار و زحمت و ابتلا و مصیبت گرفتارند. و در عین حال منافات ندارد که فضل فقرای مسلمین پیش حق تعالی نیز بیشتر باشد، چنانچه از روایات معلوم شود. و ما شمه ای از این باب را در ذیل یکی از احادیث سابقه شرح دادیم.‏‎[1]‎

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 589

  • . ص 240.