الحدیث الخامس و الثلاثون

فصل در بیان آنکه برای اسماء حق دو مقام است

‏فصل در بیان آنکه برای اسماء حق دو مقام است ‏

‏بدان که از برای مشیت حق تعالی جلّت عظمته، بلکه از برای سایر اسماء و صفات از قبیل علم و حیات و قدرت و غیر آن، دو مقام است:‏

‏یکی، مقام اسماء و صفات ذاتیه است، که به برهان پیوسته است که ذات مقدس واجب الوجود به حیثیت واحده و جهت بسیطه محضه کل کمالات و مستجمع جمیع اسماء و صفات است، و جمیع کمالات و اسماء و صفات جمال و جلال رجوع کند به حیثیت بسیطه وجودیه، و هر چه ماورای وجود است نقص و قصور و اعدام است. و چون ذات مقدسش صرف وجود و وجود صرف است، صرف کمال و کمال صرف است: علم کلّه، قدرة کلّه حیاة کلّه.‏

‏و دیگر، مقام [اسماء]‏ ‏و صفات فعلیه است، که مقام ظهور به اسماء و صفات ذاتیه است و مرتبه تجلی به نعوت جلالیه و جمالیه است. و این مقام مقام «معیّت قیّومیه» است:‏‏ «هُوَ مَعَکُمْ.»‏‎[1]‎‏ و‏‏ «ما مِنْ نَجْوی ثَلثَةٍ إلّا هُوَ رابعُهُمْ ...»‏‎[2]‎‏ و مقام «وجه الله» است:‏‏ «أَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله.»‏‎[3]‎‏ و مقام «نوریّت» است:‏‏ «الله نور السّموات وَ الْأرْضِ.»‏‎[4]‎‏ و مقام «مشیّت مطلقه» است:‏‏ «وَ مَا تَشاءونَ إلّا أَنْ یَشاءَ الله».‏‎[5]‎‏ خلق الله الأشیاء بالمشیّة و خلق المشیّة بنفسها.‏‎[6]‎‏ و از برای آن در لسان اهل الله اصطلاحات و القاب دیگری است. و به هر دو مقام اشاره شده است در آیه شریفه کتاب الهی بقوله:‏‏ هُوَ الأوّلُ وَ الآخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الْباطِنُ ‏‎[7]‎‏. به بعضی وجوه.‏

‏بالجمله، مقام مشیت فعلیه مطلقه احاطه قیّومیه دارد به جمیع موجودات ملکیه و ملکوتیه، و جمیع موجودات به وجهی تعینات آن هستند، و به وجهی مظاهر آن می باشند. و به حسب این مقام از مشیت فعلیه و مظهریت و فنای مشیت عباد در آن، بلکه مظهریت و مرآتیت خود عباد و جمیع شئون آنها از آن، در این حدیث شریف فرموده است: ای پسر آدم، به مشیت من تو آن کسی هستی که مشیت می کنی، ذات تو و کمالات ذات تو به عین مشیت من است، بلکه تو خود و کمالاتت ‏


کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 598
‏از مظاهر و تعینات مشیت منی:‏‏ وَ ما رَمَیْتَ إذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ الله رَمی.‏‎[8]‎‏ و از برای این مطلب عرفانی شواهد کثیره از اخبار و آیات است که ذکر آن لزومی ندارد.‏

‏و شیخ جلیل اشراقی، قدّس سره، علم تفصیلی حق تعالی را به اشیا عبارت از همین مقام علم فعلی می داند،‏‎[9]‎‏ و محقّق طوسی، قدس سرّه، در این باب از او تبعیت فرموده.‏‎[10]‎‏ و حضرت صدر المتألّهین، قدس سرّه، علم تفصیلی را همان مقام ذات بسیط می داند.‏‎[11]‎‏ و کلام این دو بزرگوار به طور اطلاق مرضیّ ایشان نیست. و نویسنده روح کلام آنها را به یک امر راجع می دانم و نزاع را لفظی می دانم به بیانی که مناسب این مقام نیست.‏

‏و از این بیان معلوم شد که هر چه در دار تحقق متحقق گردد، چه از جواهر قدسیه الهیه، یا ملکیه طبیعیه، یا اعراض، و چه ذوات و اوصاف و افعال- تمام آنها به قیومیت و نفوذ قدرت و احاطه قوّت حق متحقق شوند. پس، درست شد که بقوّتی أدّیت فرائضی. و همین مقام مشیت مطلقه مقام رحمت واسعه و نعمت جامعه است، چنانچه فرماید: و بنعمتی قویت علی معصیتی.‏

‎ ‎

کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 599

  • . «او با شماست.» (حدید- 4).
  • . «ما یکونُ مِنْ نَجوَی ثَلثَةٍ إلَّا هُوَ رابِعُهُم و لا خمسة إلّا هو سادسهم و لا أدنی من ذلک و لا اکثر إلّا هو معهم أین ما کانوا ثمّ ینبئهم بما عملوا یوم القیمة إنّ الله بکل شی ء علیم. سه کس با هم راز نگویند جز آنکه خدا چهارمین آنهاست، و نه پنج کس جز آنکه او ششمین آنهاست، و نه کمتر و نه بیشتر از آن، مگر آنکه هر کجا باشند خدا با آنهاست. آن گاه روز رستاخیز آنان را از آنچه کرده اند آگاه کند. بدرستی که خداوند به همه چیز داناست.) (مجادله- 7).
  • . «به هر کجا روی کنید، آنجا روی خداست.» (بقره- 115).
  • . «خدا نور آسمان ها و زمین است.» (نور- 35).
  • . «و نمی خواهند جز آنچه را خدا بخواهد.» (دهر- 30).
  • . «خداوند چیزها را به مشیت آفرید و مشیت را به خود آن.» اصول کافی، ج 1، ص 110، «کتاب توحید»، «باب إرادة آنها من صفات الفعل»، حدیث 4.
  • . سوره حدید، آیه 3.
  • . ( انفال- 17).
  • . شرح حکمة الإشراق، ص 358- 357،« مقاله» دوم از« قسم» دوم.
  • . شرح اشارات،« نمط» هفتم، فصل 17. و مصارع المصارع. ص 141.
  • . اسفار اربعة، ج 6، ص 277- 263،« سفر» سوّم،« موقف» سوّم، فصل 12.