فصل در بیان آنکه حق تعالی سؤال نشود از آنچه بکند و دیگر موجودات سؤال شوند
بدان که محققین از فلاسفه گویند که از برای فعل مطلق حق غایت و غرضی جز ذات مقدس و تجلیات ذاتیه او نیست، و ممکن نیست که ذات مقدس در ایجاد اشیا جز ذات خود و ظهور و تجلی ذات مقدس خود غایت دیگری داشته باشد، زیرا که هر فاعلی که به قصد و غایت غیر ذات ایجادی کند، برای هر غایتی باشد، و لو ایصال نفع و رسیدن مثوبت به غیر باشد و یا برای عبادت و معرفت یا ثنا و محمدت باشد، متکمل به آن است و وجود آن برایش اولی از عدم آن است، و این مستلزم نقص و قصور و انتفاع است، و آن بر ذات مقدس کامل علی الاطلاق و غنیّ بالذات و واجب من جمیع الجهات محال است. پس، در افعال او لمّیّت و سؤال از لمّیّت نیست و لا یسأل عمّا یفعل . و اما سایر موجودات در افعال خود اغراض و مقاصد دیگر دارند غیر ذات خود. پس، عشاق جمال حق و مقربین و مجذوبین غایت افعالشان وصول به باب الله و رسیدن به لقاء الله و ساحت قدس الهی است. و دیگر موجودات به حسب کمال و نقص و شدت و ضعف خود غرض زاید بر ذات خود دارند. و بالجمله، چیزی که کمال مطلق است و واجب بالذات است، واجب من جمیع الجهات است، و چنانچه ذات مقدسش مبرا از لمّیّت است، افعالش نیز مبرا
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 601
از لمّیتی ورای ذات است، به خلاف سایر موجودات.
و ایضا، چون ذات مقدسش کامل مطلق و جمیل علی الاطلاق است، کعبه آمال همه موجودات و غایت مقصد جمیع سلسله کاینات است، و خود کعبه آمالی و غایت [و] مقصدی ورای خود ندارد، چه که دیگر موجودات ناقص بالذات و هر ناقصی مهروب عنه است بالفطرة، چنانچه هر کاملی مرغوب فیه است، پس غایت همه حرکات و افعال ذات مقدس است، و از برای خود ذات مقدّس غایتی جز خود نیست- فَ لا یُسْأَلُ عَمّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْأَلونَ. و ایضا، چون ذات مقدسش در غایت القصوای جمال و کمال است، نظام دایره وجود، که ظلّ آن ذات جمیل است، و در غایت القصوای کمال ممکن است، و این نظام کلی اتمّ نظامهای متصوّر است، پس سؤال از لمّیّت و غایت و غرض و فایده سؤالی از روی جهل و نقصان است، چنانچه از ابلیس لعین در هفت سؤال معروف واقع شده، و حق تعالی به طریق اجمال و مجادله به وجه احسن از تمام آنها یک جواب داده. پس، حق تعالی به واسطه غایت کمال فعلش مورد سؤال نباید شود، و دیگر موجودات مورد سؤال شوند به واسطه نقص آنها ذاتا و فعلا.
و ایضا، حق تعالی بواسطه آنکه حکیم علی الاطلاق است، هر فعلی از او صادر شود در غایت اتقان است، پس مورد سؤال نباید شود، به خلاف موجودات دیگر.
و ایضا، حق تعالی چون هر فعلی از وجود مقدسش صادر شود، از حاقّ ذات و اصل حقیقت و صراح ماهیت اوست، و دیگر موجودات چنین نیستند، پس او فاعل بالذات است و سؤال به لمّیّت در او باطل است، به خلاف دیگر موجودات. و چون اراده و مشیت و قدرت عین ذات مقدس اوست، فاعلیت بالذات در آن ذات مقدس عین فاعلیت بالارادة و القدرة است، و شبهه فاعلیت بالطبع نیاید. و این یکی از مباحث شریفه ای است که در محل خود مبرهن است، و به آن حل کثیری از شبهه های متکلمین می شود در ابواب متفرقه معارف الهیه.
و از این بیانات ارتباط این جمله ها که در حدیث شریف است و به طریق علیت هر یک برای دیگری معلوم شود. پس، چون فعل حق در کمال تمام و نظام اتمّ است، سؤال نشود از آنچه کند، و دیگران چون چنین نیستند سؤال شوند. و این علت از برای آن است که او اولی به حسنات باشد و بنده اولی به سیّئات باشد. و این
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 602
علت آن است که هر چه سیّئات باشد از بنده باشد و هر چه حسنات باشد از حق باشد. و با بیانات دیگر نیز این ارتباط درست شود که مذکور نشد. و الحمد لله أوّلا و آخرا.
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 603