فصل در بیان علم قبل از ایجاد است
و از مباحث شریفه که در این حدیث شریف اشاره به آن فرموده علم قبل الایجاد است به معلولات خود در ازل، که محل خلاف عظیم است اصل آن و کیفیت آن که آیا به طریق اجمال است یا تفصیل. یا آیا زاید بر ذات است یا عین ذات. یا قبل الایجاد است یا مع الایجاد. که تفصیل آن در کتب قوم موجود است. و ما به تحقیق مطلب پرداخته از ردّ و ایراد سایر اقوال صرفنظر می کنیم.
بدان که آنچه محقق است پیش ارباب برهان و اصحاب عرفان آن است که در این حدیث شریف اشاره به آن فرموده که علم به معلوم قبل از ایجاد در ازل است، و آن عین ذات است. و اشاره به اینکه علم او تفصیلی است فرموده به اینکه [بصیر] به اشیاء است در صورتی که مبصری نیست و سمیع است در صورتی که مسموعی نیست، زیرا که بصر و سمع شهود مبصرات و مسموعات است تفصیلا، چنانچه واضح است. و ایضا، اشاره به علم تفصیلی فرموده است آنجا که فرماید: فإذا أحدث الأشیاء و کان المعلوم، وقع العلم منه علی المعلوم ... الحدیث زیرا که آن است که بعد از ایجاد علم تحقق تازه [پیدا] نکرده، بلکه بعد از متحقق بودن وقوع بر معلول پیدا کرده. و ما پس از این معنای وقوع علم بر معلوم را بیان می کنیم.
و اما بیان این مطلب شریف ایمانی به طریق محققین فلاسفه آن است که پس از آنکه در فصل سابق بر این معلوم شد که حق تعالی صرف وجود و صرف کمال است، و صرف وجود با بساطت و وحدت تامّه ای که دارد جامع جمیع کمالات و مستجمع همه وجودات است به نحو کمال، و آنچه از حیطه وجود او بیرون است
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 610
عدم و نقص و قصور است و بالجمله لا شیئیّت است، و نسبت دیگر مراتب وجود به آن ذات مقدس نسبت نقص به کمال است، و علم به کمال مطلق علم به مطلق کمال است بدون نقص و قصور، و این عین کشف تفصیلی کلی بسیط است با آنکه از حیطه علم او ذره ای از موجودات خارج نیست ازلا و ابدا، به هیچ وجه کثرت و ترکیب در آن راه ندارد. و اما به طریقه عرفا، حق تعالی مستجمع جمیع اسماء و صفات است در مقام حضرت «واحدیت» و مقام جمیع اسمائی، و اعیان ثابته جمیع موجودات از لوازم اسماء الهیه است در حضرت جمع قبل از ایجاد در ازل، و تجلی مطلق ذات از مقام احدیت و غیب هویت کشف جمیع اسماء و صفات و لوازم آن است، که اعیان ثابته جمیع موجودات است، به تجلی واحد و کشف بسیط مطلق، پس به عین کشف علمی به تجلی «فیض اقدس» کشف ذات و اسماء و صفات و اعیان شود بدون آنکه کثرت و ترکیبی تخلل کند. و این دو طریقه در غایت اتقان و متانت و شموخ است، ولی به واسطه آنکه در کمال دقت است و مبتنی بر اصول کثیره است، از فلسفه و اصطلاحات اهل الله و اصحاب قلوب، تا آن مقدمات حاصل نباشد و انس تامّ و تمام و مزاولت بسیار و حسن ظن کامل به علماء بالله نباشد، از این بیانات چیزی حاصل نیاید و تحیر بر تحیر افزاید. و از این جهت به بیانی ساده تر و نزدیک به افهام عامّه مطلب را پرداختن اولی است. پس گوییم که علیّت و مبدئیت واجب الوجود، تعالی شأنه، مثل علیت فاعلهای طبیعی نیست که مواد موجوده را با هم ترکیب و تفصیل کنند، مثل نجار که در ماده موجوده تغییراتی می دهد و ترکیب و تفصیلی می دهد، و چون بنّاء که ترکیب مواد موجوده را می کند، بلکه حق تعالی فاعل الهی است که اشیاء را به نفس اراده بدون سابقه موجود می کند و نفس علم و اراده اش علت ظهور و وجود اشیاء است، پس دار تحقق در حیطه علم اوست و به اظهار او از مکامن غیب هویت ظاهر شود: وَ عنده مفاتح الغیب لا یعلمها إلّا هو. گویند صفحه اعیان نسبت به ذات مقدس حق جلّ جلاله مثل نسبت اذهان است به نفس انسانی، که به نفس اراده ایجاد کند و اظهار آنچه در غیب هویت است نماید. پس جمیع دایره تحقق در حیطه علم است و از آنجا ظاهر گردد و بدانجا عود کند: فَ إنّا لله وَ إنّا إلَیْهِ راجِعُونَ. و به بیان واضحتری، علم به سبب و علت تامّه شی ء مستلزم علم به شی ء
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 611
است، مثلا منجّم که علم به خسوف و کسوف در ساعت فلان و روز فلان پیدا می کند، به واسطه علم به اسباب است، زیرا که حرکات شمس و قمر و ارض را ضبط نموده و با ضبط حرکات وقت فاصله شدن زمین را بین شمس و قمر و فاصله شدن قمر را بین زمین و شمس به دست می آورد، و اگر ضبطش صحیح باشد ثانیه ای تخلف نکند. و چون جمیع سلسله اسباب و مسبّبات منتهی شود به ذات مقدس مبدأ المبادی، و حق تعالی علم به ذات خود که سبب جمیع موجودات می باشد دارد، از حیث آنکه سبب است علم به مسبّبات نیز دارد.
و [از] این وجوه مذکوره هر کس به حسب نشئه خود یکی را اختیار می نماید. و بعضی از آن از بعضی دیگر امتن و وافیتر است به تمام مقصد.
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 612