در تحقیق خیر و شرّ است
اطلاق خیر و شرّ در هر جا می شود به کمال و نقص در ذات یا در صفات، و در
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 640
وجود و کمالات وجود می شود. و کلیه خیرات بالذات به حقیقت وجود رجوع کند، و به اشیاء دیگر که اطلاق می شود به ملاحظه نحوه وجود آنهاست. چنانچه شرّ بالذات عدم وجود، یا عدم کمال وجود است، و اطلاق آن بر اشیاء دیگر، از قبیل موذیات و حیوانات ضارّه، بالعرض است. و این با تصور اطراف از ضروریات شمرده باید شود، با آنکه برهان قوی نیز بر آن داریم.
و اینکه فرمودند در باب خلق افعال عباد امامیه و معتزله مخالفت با اشاعره کردند و تأویل آیات و اخباری را که خیر و شرّ را به حق نسبت داده نمودند، اما مخالفت با اشاعره، که جبری مسلک هستند و مسلک آنها مخالف با صریح عقل و برهان و وجدان است، صحیح است، ولی آیات و اخبار وجهی ندارد بر مذهب معتزله که تفویضی مسلک هستند، و مسلک آنها از مسلک اشاعره باطلتر و شناعت و فضاحتش بیشتر است.
و اما امامیه، رضوان الله علیهم، به نور هدایت اهل بیت عظام و برکت خاندان وحی عصمت، سلام الله علیهم، مسلک حق را اختیار نمودند که موافق با آیات شریفه و براهین متقنه و موافق مسلک عرفای شامخین و ذوق اصحاب قلوب است. و آنها هیچ احتیاج به تأویل این اخبار و آیات کثیره ای که تأویل آنها به معنایی که محدّث مذکور، رحمه الله، اشاره فرمودند ممکن نیست [ندارند] ، بلکه امامیه و ائمه آنها در هیچ فعلی از افعال عباد اراده حق را معزول نمی دانند و امر هیچ چیز را مفوّض به بندگان نمی دانند.
و اما اینکه در آخر کلام فرمودند اکثر حکما قائل شده اند که لا مؤثّر فی الوجود إلّا الله و این موافق با مذهب آنها و اشاعره است، اما اینکه لا مؤثّر فی الوجود إلّا الله مذهب اکثر از حکماست صحیح است، بلکه مذهب جمیع حکما و اهل معرفت است- بلکه گویند هر کس از حکما به این قضیه قائل نباشد، نور حکمت در قلب او وارد نشده و باطن او مسّ معرفت ننموده- ولی معنای آن این نیست که اراده عبد معدّ است از برای ایجاد حقّ، چنانچه نزد اهلش واضح است. و موافق بودن او نیز با مذهب اشاعره ممنوع است. و غریبتر آنکه مذهب اشاعره را عطف فرمودند بر مذهب حکما! با آنکه بین آنها بودن بعید است و کمتر حکیم محققی است که مذهب اشاعره را باطل نشمرده و مخالفت با آن نکرده است.
و اما اینکه فرمودند ممکن است حمل این اخبار را بر تقیّه نماییم، این حمل اوّلا بی موجب است، زیرا که ظواهر این اخبار موافق با مذهب حق و مطابق با برهان
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 641
است. و ثانیا، این اخبار موافق با آیات کثیره در کتاب شریف [است ] و حمل بر تقیه در آیات و همین طور در اخبار موافقه با آنها معنی ندارد. و ثالثا، این اخبار معارضی ندارد تا آنکه در مقام معارضه حمل بر تقیّه، که یکی از مرجّحات است، کنیم، و با آنچه دلالت می کند که انسان فاعل خیر و شرّ است جمع [می شود] رابعا، این اخبار مطابق آنچه خود ایشان فرمودند موافق با مذهب اشاعره است که علی الظاهر مذهب غالب نبوده، و در چنین موضع حمل بر تقیّه موجه نخواهد بود. و خامسا، این باب و امثال آن در سایر اعتقادیات مورد مرجّحات در باب اخبار متعارضه نیست، چنانچه واضح است.
قوله: طوبی: جوهری گوید: «طوبی، بر وزن فعلی، از «طیب» است، «یاء» آن قلب به «واو» شده برای ضمّه ما قبل آن.» و در مجمع است که «طوبی لهم» یعنی طیب عیش برای آنها است. و گفته شده که «طوبی» خیر و منتهای آرزو است.
و بعضی گفته اند طوبی اسم درختی است در بهشت. و گفته شده که طوبی هم بهشت است به لغت اهل هند. و طوبی لک و طوباک، به اضافه، استعمال شود. در خبر است از رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، که «طوبی درختی است در بهشت که اصل آن در خانه من است و فرع آن در خانه علی، است.» قوله: ویل جوهری گوید «ویح» کلمه رحمت است، و «ویل» کلمه عذاب است. و یزیدی گوید آنها به یک معنا هستند. و ویل لزید و ویح لزید به رفع توان خواند، بنابر ابتدائیّت، و به نصب توان خواند، به تقدیر فعلی، چون ألزمه الله الویل. و بعضی گویند «ویل» یک وادی است در جهنم که اگر کوه را در آن اندازند از شدت حرارت آب شود. و بعضی گویند اسم چاهی است در جهنم.
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 642