فصل در بیان آنکه هر یک از خیر و شرّ متعلق ایجاد و خلقت گردند و کیفیت آن، و در آن است اشاره به کیفیت وقوع شرّ در قضای الهی.
بدان که در علوم عالیه به وضوح پیوسته که نظام وجود در اعلی مرتبه از کمال و خیریّت و اقصی مدارج حسن و جمال است. و این به ضربی از برهان لمّی به طریق
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 642
اجمال، و طور دیگر از بیان به طور تفصیل، ثابت است، گرچه اطلاع بر تفصیل آن مختص به ذات منشی آن، تقدّست أسماؤه، یا به وحی و تعلیم الهی است. و آنچه مناسب این اوراق است در این مقام آن است که در سابق اشاره به آن شد که آنچه از سنخ کمال و جمال و خیریّت است از اصل حقیقت وجود خارج نیست، زیرا که جز آن برای چیز دیگر تحققی نیست، و معلوم است مقابل حقیقت وجود عدم یا ماهیت است، که هیچیک به حسب ذات و خودی خود چیزی نیستند و بهایی ندارند و بطلان صرف یا اعتبار صرف اند، و تا متنور به نور وجود و ظاهر به ظهور آن نشوند اصلا ثبوتی برای آنها نیست- نه ثبوت در ذات، و نه در صفات و آثار، و آن گاه که ظلّ وجود بر سر آنها سایه افکند و دست رحمت واسعه به روی آنها کشیده شده، هر یک دارای ظهوری و خاصیت و آثاری شوند، پس، کلیه کمالات از پرتو جمال جمیل علی الاطلاق است و تجلی نور مقدس کامل مطلق است، و دیگر موجودات را از خود چیزی نیست و فقر محض و لا شی ء مطلق اند، پس کلیه کمالات از اوست و به او راجع است. و نیز در محل خود مقرر شده که آنچه از ذات مقدس صادر است، اصل حاقّ وجود و صرف متن هستی است بدون آنکه محدود به حدود عدمیه و ماهویه باشد، زیرا که عدم و ماهیت غیر صادر، و محدودیت در فیض از محدودیت مفیض خواهد بود، و هر کس که کیفیت افاضه و فیض را به طوری که اهل معرفت بیان نمودند بداند، خواهد تصدیق کرد که در فیض باری به هیچ وجه تحدید و تقیید تصور نخواهد شد، پس چنانچه ذات مقدس را تنزیه از نقص و امکان و محدودیت باید نمود، فیض مقدس او را نیز از کلیه حدودات امکانیه و امکانات راجعه به ماهیات و تقییدات راجعه به حدود و نقایص تنزیه و تقدیس باید نمود، پس فیض او که ظلّ جمیل مطلق است جمیل مطلق و جمال تامّ و کمال تامّ است، فهو جمیل فی ذاته و صفاته و أفعاله، و جز اصل وجود متعلق جعل و ایجاد نخواهد بود. و نیز در محل خود مبرهن است که جمیع این شرور و اخترام و هلاک و امراض و حوادث غریبه مهلکه و موذیات و جز آنها، که در این عالم طبیعت و تنگنای هاویه مظلمه است، از تصادمات و تضاد بین موجودات است، نه به جهات موجودیه، بلکه به واسطه نقص در نشئه و تنگنایی مقارّ آنهاست، و این به حدود و نقایص رجوع شود که بکلی از حیطه نور جعل خارج و در حقیقت دون جعل است. اصل حقیقت نور وجود است که بری از جمیع شرور و عیوب و نواقص است، و اما نقایص و شرور
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 643
و اشیای ضارّه و موذیه به جهات نقص و ضرر گرچه مورد جعل بالذات نیستند، ولی بالعرض مورد جعل اند، که به حسب نظر بحثی و برهانی، زیرا که اگر اصل عالم طبیعت متحقق نشود و به جهات وجودیه متعلق جعل نشود، [نقایص و شرور در آن متحقق نبود] چنانچه نفع و خیر و کمال در آن متحقق نبود، زیرا این قبیل از اعدام اعدام مطلقه نیستند، بلکه اعدام مضافه هستند که به تبع ملکات یک تحقق بالعرض برای آنها هست، و قضیه منعقده از آنها قضیه معدوله یا موجبه سالبة المحمول است، نه سالبه محصّله. بالجمله، آنچه بالذات متعلق خلقت و مورد جعل الهی است خیرات و کمالات است، و تخلّل شرور و مضارّ و غیر آن در قضای الهی به تبعیت و انجرار است. و اشاره به مقام اوّل فرموده در آیه شریفه ما أَصابَکَ مِن حَسَنَةٍ فَمِنَ الله وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِک . و به مقام دوم در آیه شریفه قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ الله . و در آیات شریفه و احادیث اهل بیت عصمت (ع) به این دو اعتبار بسیار اشاره فرموده اند. از آن جمله در این حدیث شریف که فرمود خیر و شرّ هر دو متعلق جعل و خلقت هستند.
کتابشرح چهل حدیث (اربعین حدیث)صفحه 644