فصل دوم: عشق به ولایت
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 13
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 14
کتابهای خود را فروختند
امام برای زیارت خانۀ خدا و زیارت کربلای امام حسین(ع) کتابهای خود را فروختند.
اول به کربلا می روم
بعد از آزادی یعنی تمام شدن دوران تبعید آقا در ترکیه به او گفتند به ایران می روی یا عراق؟ اما نگذاشتند خودشان تصمیم بگیرند، گفتند باید به عراق بروید. ایشان هم که وارد عراق می شوند می گویند: «اول به زیارت کربلا می روم و بعد می روم نجف.» در مدت این سه چهار روز که در کاظمین بوده اند، سامره هم می روند. یک آقایی که در کربلا خانه داشته است و تابستانها ییلاق به کربلا می رفته است، آقا را به خانه خودش در کربلا دعوت می کند و آقا سه روز هم در منزل او می مانند.
اول به حرم حضرت امیر رفتند
برای اولین بار که امام به نجف آمدند اول از همه یکراست به حرم مطهر امیرالمؤمنین(ع) مشرف شدند و بعد وارد مراسم استقبالی شدند ک به مناسبت
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 15
ورودشان تدارک دیده شده بود. امام در سال اول اقامتشان در نجف یک سال تمام روزی دوبار صبح و شب به حرم مشرف می شدند.
اول به زیارت رفتند
در لحظات اولیه ورود امام به نجف ایشان قبل از ورود به منزل محقری که برای سکونت ایشان تهیه شده بود ابتدا به حرم حضرت امیر(ع) مشرف شدند.
دشمن مرا به این موهبت رساند
امام در طول پانزده سالی که در نجف اشرف مشرف بودند هر شب به زیارت مولا امیرالمؤمنین(ع) می رفتند و بارها می گفتند که دشمن مرا به این موهبت الهی رساند. حالات امام در حرم به صورتی بود که دوست و دشمن شدیداً تحت تأثیر عبادت و زیارت ایشان قرار می گرفتند.
فقط یک بار به سامرا رفتند
یکبار ما هنگام ورود امام به سامرا رفتیم، البته این نکته را عرض کنم که امام در مدتی که در نجف اقامت داشتند، فقط یک بار، همان اول ورودشان به سامرا رفتند و به زیارت عسکریین و کاظمین مشرف شدند و دیگر چنین موردی ندیدیم. ظاهراً برخلاف آنچه بعثی ها مدعی بودند که از امام در طول این مدت تبعید پذیرایی کرده اند یا وضع طوری بود که امام این احساس را می کردند یا به ایشان ابلاغ کرده بودند که نباید از کربلا و نجف خارج بشوند. با تمام علاقه ای که امام به زیارت عسکریین و کاظمین(ع) داشتند همان یک بار اول را مشرف شدند.
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 16
هر شب به حرم می رفتند
امام عادتشان این بود که شبها بعد از نماز مغرب و عشا در منزلشان در بیرونی جلوس می فرمودند. شرکت در این مجلس برای همه آزاد بود، هر کسی می توانست خدمتشان برسد. بعد از این جلوس به حرم مشرف می شدند. جلوس، تا سه ساعت پس از غروب بود و بعد ایشان به حرم مشرف می شدند.
برنامه چهارده ساله زیارت
رسم امام در طی اقامت در نجف آن بود که شبها ساعت دو و نیم و در این سنوات اخیر ساعت دو از شب گذشته از اندرون به بیرونی تشریف می آوردند و طلاب و مردم را به حضور می پذیرفتند. سپس در ساعت سه از شب (پس از مغرب) به حرم مطهر امیرالمؤمنین(ع) مشرف می شدند و زیارت امین الله را ایستاده و زیارت جامعه را نشسته می خواندند و بعد از خواندن نماز زیارت به منزل مراجعت می فرمودند. این برنامه آقا در تمام چهارده سال سکونتشان در نجف بود، به استثنای شبهای شنبه در فصل تابستان که وقت شستشوی حرم و رواقها بعد از نماز مغرب و عشا بود که امام در این شب به حرم مشرف نمی شدند.
یک برنامه همیشگی
برای بنده که تا حدودی شاهد برخی از عبادات امام بوده ام چیزی که قابل توجه می نمود مداومت در عمل امام و دقت در انجام عبادات مطابق دستورات وارده بدون کم و زیاد بود. ایشان تقریباً هر شب در ساعت معینی به حرم حضرت امیر علیه السلام مشرف می شدند و در اوقات زیارتی حضرت سیدالشهداء(ع) به کربلا می رفتند و این عمل یک برنامه مرتب و همیشگی بود.
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 17
نماز زیارت نشسته می خواندند
امام در طول مدت چهارده سالی که در نجف اشرف اقامت داشتند، هر شب، سه ساعت بعد از غروب آفتاب- در تمام فصول سال- به عزم زیارت حضرت امیر المؤمنین (ع) از منزل خارج می شدند. امام مسافت بین خانه تا صحن مطهر را به طور پیاده در حدود هفت دقیقه طی می کردند. از در قبله وارد صحن و از کفش کن ضلع جنوبی ایوان، عبور و بعد از اذن دخول در رواق، به حرم مطهر مشرف می شدند. پایین پا، زیارت مختصری می خواندند و سپس به طرف ضلع جنوبی ضریح، روبروی صورت حضرت امیر المؤمنین می ایستادند، زیارت امین الله را می خواندند و بر خلاف دیگران و عامۀ مردم که از همان جا بالاسر را دور می زدند، امام از همان نقطه باز می گشتند و از پایین پا به پشت سر می رفتند و نماز زیارت و معمولاً زیارت جامعه را به طور نشسته می خواندند.
از بالای سر نمی رفتند
در جریان تشرف امام به حرم حضرت امیر المؤمنین (ع) هیچ گاه دیده نشد از بالای سر حضرت امیر (ع) بگذرند، چه رسد به اینکه توقف کنند. رعایت همیشگی این روش، ضمن اینکه نمودار کامل ایمان و احترام آن حضرت به حریم مقام ولایت بود اهل نظر و معنی را متوجه نکته ای ظریف می کرد. چرا که طبق یکی از احتمالات و نقلهای چهارگانه، بالای سر حضرت امیرالمؤمنین (ع) محل دفن سر بریده امام حسین (ع) است؛ همین احتمال کافی است که عارفان پاک باختۀ حقیقت، پای خود را روی چنین مکانی که محتمل است مدفن سر مطهر سید الشهداء (ع) باشد نگذارند.
پایین پا نمی رفتند
امام در کربلا که به حرم مشرف می شدند چون در پایین قبر امام حسین (ع) قبر حضرت علی اکبر است، پایین پای حضرت نمی رفتند؛ حتی یکبار هم نرفتند. ایشان روی قبر شهدا پا نمی گذاشتند. ما اول نمی فهمیدیم که دلیل این پایین نرفتن ایشان که
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 18
از بالا سر حضرت می آمدند و بر می گشتند و دیگر پایین پا نمی رفتند و دور نمی زدند چیست. در نجف هم چون روایت است که احتمالاً سر مقدس امام حسین (ع) بالای سر مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) دفن است امام بالای سر حضرت نمی رفتند، دور می زدند. این ملاحظه را من در کسی غیر از ایشان ندیدم.
هر چه هست از اهل بیت است
در تمام مدتی که امام در نجف تشریف داشتند من برنامه ای منظم و معین را از ایشان دیدم. مثلاً ساعت خواندن نماز و تشرف به حرم ایشان بسیار دقیق بود و دقیقه ای پس و پیش نمی شد. در حرم یک زیارت امین الله از روبرو می خواندند. سلام بالا سر به حضرت سید الشهداء (س) می دادند و بر می گشتند و می نشستند و زیارت جامعۀ کبیره و دو رکعت نماز می خواندند. این برنامه تا زمانی که ایشان در نجف تشریف داشتند ادامه داشت. هرگز ندیدم امام بگویند که مثلاً امشب مهمان می آید و من نیستم و یا مثلاً جواب استفتائات مانده است و از این دست. همه کارهای ایشان در ساعت مقرر و مخصوص به خود انجام می شد و من هیچ کس را ندیدم که مانند امام بتواند با این نظم و دقت زندگی کند. خود امام در این باره می فرمودند: هر چه هست از اهل بیت است.
بلافاصله به حرم مشرف می شدند
در نجف جوّ عمومی به گونه ای بود که زیاد مشرف شدن به حرم، نوعی درویش مسلکی و عقب ماندگی تلقی می شد ولی امام به این گونه حرفها هیچ توجهی نداشتند و به محض اینکه نماز مغرب و عشای ایشان تمام می شد بلافاصله به حرم مشرف می شدند. نحوۀ زیارت ایشان در حرم هم دیدنی بود امام در قسمت بالاسر به گونه ای می ایستادند که صورت مبارکشان مقابل دیوار قرار می گرفت و در این حالت کسی ایشان را نمی شناخت مگر از طریق قرائن.
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 19
زیارتشان ترک نمی شد
زیارت حضرت امیر(ع) در ردیف نماز جماعت و درس امام قرار داشت و هرگز بدون عذر زیارتشان ترک نمی شد. گرچه حتی در اوقاتی که به حرم مشرف نمی شدند خبر داشتیم که در خانه و احیاناً از روی پشت بام زیارتشان را می خوانند.
از پشت بام زیارت می کردند
امام همان گونه که در سیاست در حد اعلاء، مهارت داشتند و متخصص بودند از توجه به مسایل عبادی غافل نبودند. امام از روزی که وارد نجف اشرف شدند تا روزی که از نجف مهاجرت کردند هر شب 3 ساعت که از شب (مغرب) می رفت، در زمستان و تابستان، هوای سرد یا گرم، ایشان در حرم حضرت علی(ع) بودند و حرمشان ترک نمی شد. حتی یک وقت به دنبال کودتایی که در عراق رخ داد و حکومت نظامی اعلام شده بود، مرحوم حاج آقا مصطفی می گفتند، یکدفعه دیدیم آقا توی اتاق نیستند. گفتیم نکند رفته باشند حرم. همه جا را گشتیم، تا اینکه دیدیم امام رفته اند بالای پشت بام و در جایی ایستاده اند که گنبد مرقد حضرت علی(ع) پیدا باشد و دارند به طرف حرم زیارت نامه می خوانند.
روح عوامانه را از ما نگیر
با اینکه امام در فلسفه و عرفان مقام والایی داشتند ولی روح تعبد ایشان به ظواهر شرع، اعجاب انگیز بود که این دو صفت کمتر با هم در کسی جمع می شود. از مرحوم حاج آقا مصطفی نقل شده، شبی هوا در نجف طوفانی شده، و بیرون رفتن از خانه بسیار سخت بود، من به امام گفتم امیرالمؤمنین(ع) دور و نزدیک ندارد زیارت جامعه را که در حرم می خوانید، امشب در خانه بخوانید. امام فرمودند: «مصطفی تقاضا دارم روح عوامانه ما را از ما نگیری.» و همان شب بالاخره به حرم مشرف شدند.
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 20
در حرم به کسی توجه نمی کردند
هنگامی که امام به حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین(ع) مشرف می شدند معمولاً کمتر به این سو و آن سو نگاه می کردند، مخصوصاً در حرم مطهر توجهی به امور ظاهری نداشتند.
زیارت امام دیدنی بود
امام به حرم حضرت امیرالمؤمنین(ع) که مشرف می شدند، از روی مفاتیح دعا و زیارت می خواندند. من ندیدم و از بسیاری هم می شنیدم که معمولاً عادت مراجع این نیست که بیایند و بنشینند و از روی مفاتیح دعا بخوانند. گاهی امام زیارت عاشورا را در حرم می خواندند. زیارت ایشان دیدنی بود. ما و بعضی از طلاب که به حرم مشرف می شدیم می ایستادیم و از دور منظره زیارت امام را نگاه می کردیم.
هر روز بعد از درس زیارت می کردند
گاهی برای بعضی از علمایی که فوت می کردند، جلسات فاتحه ای تشکیل می شد و امام در آن جلسات شرکت می کردند. در آن جلسات یا شبهای جمعه یا هر روز عصر که ایشان بعد از تدریس به حرم مشرف می شدند و به انداز ۀ چهار، پنج دقیقه زیارت می کردند و بر می گشتند.
حتی در بیماری ترک نمی شد
امام تقید خاصی به زیارت حضرت امیر(ع) داشتند و من یاد ندارم که زیارت هر شب ایشان ترک شده باشد؛ حتی گاهی که تب داشتند و مریض بودند هم زیارتشان ترک نمی شد.
در حرم گاهی زیارت امین الله و گاهی زیارت جامعه می خواندند و چون مکروه
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 21
است که از بالا سر حضرت کسی عبور کند پایین پای حضرت می آمدند و نماز می خواندند و بعد پهلوی ضریح می آمدند و دعا می کردند و بعد از حرم خارج می شدند.
زیارتشان یک شب ترک نشد
با اینکه خطر ترور امام در نجف محتمل بود خصوصاً با فاصله ای که منزل امام تا حرم داشت که این فاصله را پیاده طی می کردند و نوعاً چون عربها اول شب می خوابیدند مسیر و خود حرم هم بجز مناسبتهای خاص غالباً خلوت بود، اما حتی یک شب دیده نشد که امام برنامه زیارتشان را که درست سه ساعت پس از مغرب انجام می شد ترک نمایند و این اوج علاقه و محبت ایشان را به حضرت امیرالمؤمنین نشان می داد خصوصاً که سنّ بالای ایشان هم اقتضای این زیارت مستمر را نمی کرد.
گویی در این عالم نبودند
معاندین بیمار دل و مزدوران ساواک در لباس روحانیت که وظیفه تضعیف امام را در نجف به عهده داشتند آنگاه که نتوانستند کمترین نقطه ضعفی از امام پیدا کنند، سعی می کردند با وقاحت و بی شرمی مخصوص، با ژستی مقدس مآبانه و شیطنت آمیز، مطرح کنند که این روشی که آقای خمینی در پیش گرفته و تقید منظمی که در زیارت حضرت امیر علیه السلام دارد موجب شده که سایر مراجع و بزرگان که به طور مرتب و روز به روز به حرم مشرف نمی شوند زیر سؤال قرار گیرند و تضعیف و هتک شوند؛ از جمله یکی از همین قماش افراد که متأسفانه از اطرافیان نزدیک یکی از مراجع بود بعضی شبها درست در همان ساعتی که امام به حرم مشرف می شدند به حرم می آمد و تعمد داشت که با امام برخورد کند و با قیافه ای عبوس و شمرگونه به امام خیره شده و در مدتی که امام مشغول زیارت بودند بین ضریح و امام حایل شود. اما امام گویی اصلاً
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 22
در این عوالم نبودند و با همان حال و توجه همیشگی خود مشغول زیارت بودند.
دعای عرفه را ایستاده می خواندند
امام در هنگام عبادت مانند کسانی بودند که نه اهل علمند و نه اهل سیاست و هیچ کاری غیر از عبادت نداشتند. ایشان چنان به عبادت مشغول و از امور دیگر فارغ می شدند که گویی هیچ کار دیگری ندارد. مثلاً در دعای عرفه که به حرم حضرت سیدالشهدا مشرف می شدند، با وجود سن زیاد، این دعا را که دو تا سه ساعت طول می کشید، به حالت ایستاده و رو به قبله می خواندند و به این صورت ما را که جوان بودیم و نشسته دعا را می خواندیم، شرمنده می کردند. به همین دلیل، در هنگام خواندن این دعا ما هم از جای خود بلند می شویم و ایستاده آن را می خوانیم.
عکس العمل نشان ندادند
یک شب تعداد زیادی از ایرانیها به طور قاچاق به عراق آمده بودند و رژیم بعث همه را دستگیر و زندان کرده بود که با وساطت مرحوم آقای حکیم آزاد شدند و موفق به زیارت شدند. اینها در حرم بودند که امام وارد شدند ناگهان صدای صلواتی بلند شد. امام برای زیارت نشستند. بعد از لحظاتی صدای گریه شدیدی به گوش رسید امام بدون اینکه عکس العمل خاصی نشان بدهند تنها اندکی صورتشان را متوجه جایی که صدای گریه می آمد کرده و بعد به زیارت خودشان ادامه دادند. نحوه زیارت امام به گونه ای بود که انسان را واقعاً مجذوب خود می کردند.
هر چه هست از این شلوغیهاست
امام حتی در آن شبی که آقای حکیم از مکه می خواست به نجف بیاید و به حرم حضرت امیر(ع) مشرف شود و حرم هم بیش از حد شلوغ بود زیارتشان را ترک نکردند.
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 23
چند نفر از رفقا دور ایشان حلقه زدیم که در آن جمعیت به ایشان فشار وارد نشود؛ حتی من با ناراحتی به ایشان گفتم: «آقا الآن وقت حرم نیست چرا شما در این موقعیت و شلوغی به حرم مشرف می شوید؟» امام فرمودند: «هر چه هست در این شلوغیهاست.»
ظلم است تشنه بخوابد
یک روز صبح امام به من فرمودند: «فلانی، به خدا ظلم است که کسی در کنار دریای علم امیرالمؤمنین(ع) بخوابد و تشنه بخوابد.» رسم این بود که ایشان وقتی به حرم مشرف می شدند اول زیارت امین الله را می خواندند، بعد دو رکعت نماز و بعد زیارت جامعه و دعای عالیه المضامین را می خواندند. و این سیره همیشگی ایشان در حرم بود.
شما چی می فرمایید؟
یکبار چند تن از علمای نجف از امام وقت خواستند و خدمت ایشان رسیدند و خدمتشان عرض کردند: آقا مناسب شأن و سن شما نیست که روزی دوبار هر صبح و شب به حرم مشرف شوید. چون عرف و رسم مراجع اینجا این است که هفته ای مثلاً دو سه مرتبه بیشتر به حرم نمی آیند، سزاوار شما این است که هفته ای یک یا دو مرتبه به حرم مشرف شوید. امام گوش کردند تا صحبتهای آنها تمام بشود بعد برخلاف چند لحظه قبل که ساکت و طبیعی نشسته بودند، سرشان را بالا آورده و فرمودند: «والله ظلم است کسی در کنار دریای علم امیرالمؤمنین(ع) باشد و تشنه بخوابد. شما چی می فرمایید؟» این گفتار امام چنان در آنها تأثیر کرد که با چهره ای بشاش از خدمت آقا مرخص شدند! تا دم در مشایعتشان کردم. دم در به من گفتند آقای فرقانی ما را ببین رفتیم خدمت این بزرگوار چه گفتیم و ایشان چه جواب مناسبی به ما دادند.
در کربلا روزی دو مرتبه حرم می رفتند
امام همیشه تا هفتم محرم را در نجف بودند و پس از آن به کربلا مشرف می شدند.
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 24
قبل از ظهر یا عصر روز هفتم، همیشه از نجف به کربلا می رفتند و زیارت عاشورا را در این روزها ترک نمی کردند. در ایام دهۀ محرم در نجف، امام دو مرتبه به حرم مشرف می شدند. روزها برای خواندن زیارت عاشورا به حرم می آمدند و شبها هم که جزء برنامه همیشگی شان بود که به حرم مشرف شوند. بعد به کربلا می رفتند که تا سیزدهم محرم در کربلا مشرف بودند و بعد دوباره به نجف باز می گشتند. این سیره مستمر ایشان در طول پانزده سال اقامتشان در نجف بود. امام در کربلا هم هر روز دو مرتبه حرم می رفتند. قبل از ظهر و بعد از ظهر، که می دانید در حرم امام حسین(ع) در این روزها چقدر شلوغ است ولی امام به دلیل شلوغی بیش از حد با آن وضع جسمانی که داشتند زیارت امام حسین(ع) ایشان ترک نمی شد و با وجود آن جمعیت که دیوانه وار به سر و سینه می زدند، به حرم می رفتند. آقای فرقانی می گفت: یکبار امام چنان در میان جمعیت گیر کردند که من برای نجات جان ایشان به امام حسین(ع) متوسل شدم که از بین نروند. بعد که بیرون آمدیم دیدم امام چنان عرق کرده که گفتنی نیست و عبایشان هم نیست! من هم وضع بهتری نداشتم. به هر حال نمی شد به ایشان گفت که آقا جمعیت خیلی زیاد آمده و نمی شود به حرم رفت چون اعتنا نمی کردند.
در ایام ویژه به کربلا می رفتند
در طول مدتی که امام در نجف اقامت داشتند سالی چند بار به مناسب زیارتهای ویژه امام حسین(ع) به کربلا مشرف می شدند و در منزل محقری که یکی از ایرانیان مقیم کویت که در اختیار ایشان قرار داده بود، سکونت می کردند.
صبح و شب حرم می رفتند
زمانی که امام در کربلا بودند، هر صبح و شب به حرمین شریفین جدشان حضرت امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) می رفتند و زیارت می خواندند.
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 25
هفت زیارت را مقید بودند
یک وقت من در کربلا در حرم امام حسین(ع) بودم که امام به حرم تشریف آوردند. کربلا در سال هفت زیارت مخصوصه دارد. نجف سه زیارت مخصوصه دارد. علاوه بر شبهای جمعه، ایشان هفت زیارت را مقید بودند که به کربلا مشرف بشوند ولی شبهای جمعه نمی رسیدند به حرم مشرف بشوند.
ایشان در حرم متعبد بودند، مثل سایر متعبدین، دعا و نماز بخوانند. سایر آقایان علما این جور نبودند، حرم آنها ده دقیقه و فوقش یک ربع ساعت طول می کشید و دعا را هم از حفظ می خواندند و دو رکعت نماز می خواندند و می رفتند؛ اما امام مثل سایر مردم می نشستند و از روی مفاتیح دعا و زیارت می خواندند.
می خواهم به حرم مشرف بشوم
بعد از امتناع کویت از پذیرش امام، ایشان به بغداد بازگشتند. غروب آن روز (شب جمعه) امام گفتند: «من می خواهم به حرم (کاظمین) مشرف بشوم». دوستان هم گفتند: «ما با شما می آییم.» امام پس از مراجعت از حرم که به هتل برگشتند به محض ورود در اطاق عبایشان را پهن کرده و دو رکعت نماز (مستحبی) خواندند.
ماشین بیاورید برویم زیارت
امام در مدت اقامت در مدرسۀ علوی یک شب اراده کردند بروند حضرت عبدالعظیم را زیارت کنند. فرمودند: یک ماشین بیاورید مرا سوار کنید و برویم زیارت.
ما می دانستیم که به این سادگی امکان پذیر نیست. بالاخره یک شب عده ای را مسلح به داخل حرم فرستاده بودیم و تمام مناطق مهم را تحت کنترل گرفتیم و بعد امام را به وسیله ماشین حفاظت کردیم و رفتیم تا حرم عبدالعظیم(ع). تا لحظه ورود امام به حرم کسی نمی دانست جریان چیست. به محض اینکه فهمیدند امام به حرم آمده به قدری ازدحام جمعیت زیاد شد که دربازگشت ماشین را از داخل بازار به کنار
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 26
در حرم آورده بودیم. مردم آنچنان روی ماشین ریختند که برادر ابوالفضل توکلی راننده ماشین امام می گفت: «من به علت نبودن هوا احساس نفس تنگی کردم که با مشکلات فراوان توانستم ماشین را از آن شلوغی جمعیت خارج کنیم و به تهران برگردیم».
متأثرم چرا حرم نرفته ام
در ایامی که امام در مدرسه علوی اقامت داشتند یک شب _ ساعت ده مورخ 19 / 11 / 57 به طور ناشناس با ایشان و مرحوم شهید عراقی به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) رفتیم. البته قبلاً به مسؤولین حرم گفته شده بود حرم را خلوت کنند. اما آنها نمی دانستند قضیه چیست لذا تا مردم خبردار شدند امام زیارتشان را کرده بودند. امام در دو سه روز اولی که از پاریس تشریف آورده بودند فرموده بودند: «من متأثرم که در این چند روز که به ایران آمده ام هنوز به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) موفق نشده ام».
زیارت رجبیه را بخوانید
یک وقت امام در یک سخنرانی که به عنوان موعظه در نجف داشتند سفارش می کردند: «شما این زیارت رجبیه را بخوانید چون در زیارت رجبیه مقاماتی را برای ائمه خدا ذکر کرده است: «که لافرق بینک و بینها الا انهم عبادک» که می فرماید: «هیچ فرقی بین تو و بین اینها نیست، غیر از اینکه اینها بندگان توأند». امام روی این مسأله تأکید داشتند و می فرمودند که: «فقط همین عبد بودن اینهاست که فارق بین اینها و خداست و الاّ تمام آن نیروهای الهی در دست ائمه است» بعد ایشان می فرمودند: «این زیارت را بخوانید تا اگر یک چیزی از مقامات اولیای خدا برایتان نقل کردند احتمالش را اقلاً بدهید و تکذیب نکنید».
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 27
سراغ ندارم مراجع دیگر هر روز حرم بودند
زمانی که امام در صحن بزرگ حضرت معصومه تدریس می فرمودند، هر روز بعد از درس به حرم مطهر حضرت معصومه(س) مشرف می شدند. این برای هر طلبه ممکن نبود. حتی من سراغ ندارم که مراجع بزرگ هم، هر روز به زیارت حضرت معصومه (س) مشرف بشوند.
هر روز به حرم حضرت معصومه می رفتند
امام تا وقتی که در قم بودند به طور مرتب هر روز پس از درس صبح و گاهی هم پس از درس عصر به حرم مطهر حضرت معصومه(س) و هنگامی که در نجف اشرف بودند هرشب ساعت سه از شب گذشته به حرم مطهر امیر المؤمنین (ع) مشرف می شدند و معمولاً هم زیارت جامعه را می خواندند.
یاد ندارم حرم نرفته باشند
ایامی که در محضر مبارک امام در قم بودم هر روز بعد از ظهر شاهد بودم که پس از اتمام جلسه درس ایشان به حرم مطهر معصومه(س) مشرف می شدند و من هیچ به یاد ندارم که به حرم رفتن ایشان تعطیل شده باشد و در حوزه هم معروف بودند که مقید به زیارت هستند.
تا صدای یا حسین بلند می شود
علاقه امام به اهل بیت(ع) در حد وصف ناشدنی است. امام عاشق آنها هستند؛ عاشقی که تا صدای «یاحسین» بلند می شود بی اختیار اشک می ریزد. امام با اینکه در برابر مصیبتها صابر هستند و حتی در برابر مشکلاتی چون شهادت حاج آقا مصطفی اشک نمی ریزند اما به مجرد اینکه یک روضه خوان بگوید «السلام علیک یا ابا عبدالله»
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 28
قطرات اشک از دیدگانش سرازیر می شود(!)
تا نام علی اکبر را بردم
آقای کوثری که سالها در قم روضه خوان خاص امام بود نقل می کرد: پس از شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی وارد نجف شدم، رفقا گفتند خوب به موقع آمدی امام را دریاب که هر چه ما کردیم در مصیبت حاج آقا مصطفی گریه کند از عهده برنیامدیم، مگر تو کاری بکنی. خدمت امام عرض کردم: «اجازه می دهید ذکر مصیبتی بکنم؟ اجازه فرمودند. هر چه نام مرحوم آقا مصطفی را بردم تا با آهنگ حزین امام را منقلب کنم، که در عزای پسر اشک بریزند، ولی امام تغییر حالی پیدا نکردند و همچنان ساکت و آرام بودند ولی همین که نام حضرت علی اکبر(ع) را بردم هنگامه شد. امام چنان گریستند که قابل وصف نیست.
دستمالشان را درآوردند
شاید بعضیها که مجلس ختم استاد شهید مطهری را که از طرف امام در مدرسۀ فیضیه برگزار شد از تلویزیون دیده و شاهد برخورد امام بوده اند. در آن زمان چون امام در قم بودند و از این رو خودشان در این مجلس ختم شرکت نمودند. در تمام زمانی که سخنران در کنارشان ایستاده بود و دربارۀ شخصیت استاد مطهری شاگرد برجسته و پارۀ تن امام و نیز شهادت او سخن می گفت، امام در کمال آرامش و وقار گوش می دادند. همین که گوینده به ذکر مصیبت اهل بیت رسید، امام منقلب شدند دستمال خود را از جیب درآوردند و مقابل صورت گرفته و گریستند.
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 29
رنگ صورت امام تغییر پیدا کرد
پسر بزرگم از خانم دکتر مهین ت. استاد و صاحب نظر در هنر نقل می کرد هنگامی که امام به پاریس هجرت کرده بودند، این خانم به پاریس رفته بود و در بیت امام خدمت می کرد. وقتی مرتب اخبار وحشتناک هفده شهریور تهران را به امام می دادند که چه کرده اند و چقدر کشته شده اند امام عکس العملی که نشانۀ تأثر و هیجان در ایشان باشد نشان نمی دادند و هیچ تغییری در قیافه شان دیده نمی شد. حتی وقتی خود این خانم می گریستند امام او را دلداری می دادند و می گفتند: چرا گریه می کنی؟ صبر داشته باش.
چند روز بعد در یکی از مجالس امام، شخصی برخاست و شروع به ذکر مصیبت کرد. همین که این فرد گفت: «السلام علیک یا ابا عبدالله» فوراً رنگ صورت امام تغییر کرد. امام به پهنای صورتشان اشک می ریختند.
در مجالس روضۀ قم شرکت می کردند
شبهای محرم که مجالس روضه در محلّه های مختلف قم برگزار می شد امام در آن مجالس شرکت می کردند. برای اینکه هم مردم را تشویق کنند هم مجالس را گرم نگه دارند.
در روضه ها مرتب اشک می ریختند
من بارها امام را در مجالس روضه ای که در خانه بعضی از آقایان عالِم و یا در مسجد بالای سر حرم حضرت معصومه(س) تشکیل می شد می دیدم. تمام حاضران در مجلس روضه به گفته های واعظ، چه شیرین و چه تلخ، چه حزن انگیز و چه خنده دار، بر حسب حالت خود، عکس العمل نشان می دادند، عده ای تبسم می کردند یا عده ای می خندیدند، جمعی تحت تأثیر مطالب حزن انگیز سر تکان می دادند و با صدای کوتاه و یا بلند گریه می کردند. اما امام همواره آرام و بی تفاوت می نشستند و فقط
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 30
گوش می دادند، چنان که واقعاً باعث تعجب هر بیننده ای می شد. ولی همین که لحظۀ ذکر مصیبت اهل بیت(ع) فرا می رسید امام دستمالشان را از جیب بیرون می آوردند و بی اختیار می گریستند و اشک می ریختند. گاهی می دیدم که دستمال را با دست بر روی دهان نگاه داشته اند و به سخنان واعظ یا روضه خوان گوش می دهند و در همان حال قطره های درشت و پی در پی اشک از چشمانشان جاری بود. می توان گفت همان طور که طاقت و تحمل امام نسبت به سایر مطالب و حوادث و دیدنیها و شنیدنیها بیش از همه بود، گریستن و اشک ریختن ایشان برای مصیبتهای اهل بیت(ع) نیز بیش از دیگران بود.
سالی پنج روز روضه داشتند
امام از همان جوانی به حضرت زهرا(س) علاقه ای خاص نشان می دادند و هر سال پنج روز در خانه شان ذکر مصیبت جده شان را داشتند.
بیش از همه گریان می شدند
امام سه روز در فاطمیه دوم برای حضرت زهرا(س) مجلس روضه می گرفتند. ایشان به ذکر مصیبت فاطمه زهرا حساسیت خاصی داشتند و هنگامی که از حضرت زهرا(س) و سیدالشهدا(ع) نام برده می شد بیش از همه گریان می شدند.
در منزل روضه خوانی داشتند
در ایام سوگواری گاهی اتفاق می افتاد که به منزل امام می رفتم. ایشان در ایام وفات حضرت زهرا(س) و روز عاشورا در منزلشان روضه خوانی داشتند که چند نفر در آنجا سخنرانی می کردند.
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 31
در دستجات سینه زنی شرکت می کردند
زمانی که امام در ایران تشریف داشتند سه روز روضه داشتند که ایام فاطمیه دوم بود؛ یعنی در روزهای اول تا سوم جمادی الثانی روضه داشتند. البته در نجف که بودند سه شب احیاء ماه رمضان را هم اضافه کرده بودند. امام در کربلا گاهی در دستجات سینه زنی و عزاداری شرکت می کردند. در نجف که دستجات خدمت ایشان می آمدند به آنها اظهار لطف می کردند.
به عمامه شان گِل می زدند
بعد از ظهر روز عاشورای 1342 که امام برای سخنرانی به مدرسۀ فیضیه تشریف می بردند (به احترام عزای سیدالشهدا) تحت الحنک انداخته بودند (عمامه ایشان باز بود) و قسمت جلوی عمامه شان را قدری گِل زده بودند.
در نجف روضه داشتند
امام در مدتی که نجف اشرف بودند، در تمام شبهای شهادت معصومین(ع) در منزلشان ذکر مصیبت داشتند و به مناسبت رحلت حضرت زهرا(س) این برنامه سه شب ادامه داشت. گریه کردن و اشک ریختن امام بدون استثنا در همۀ این روضه خوانیها وجود داشت.
می خواستند روی زمین بنشینند
چند سال پیش که روز عاشورا خدمت امام مشرف شدم، ایشان از ابوی احوالپرسی کردند. عرض کردم حالشان بد نیست و سلام می رسانند. ابوی حضرت آقا علی اکبر کوثری مسن ترین منبری قم اند. دو سال پیش که حال ابوی خوب بود، با هم به خدمت امام رسیدیم. امام به محض ورود ایشان، با محبت بسیار با او معانقه
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 32
کردند و احترام گذاشتند و می خواستند روی زمین بنشینند. آقای صانعی فرمودند: «من کمتر دیده ام امام کسی را اینطور تحویل بگیرند. گفتم: «روی این حساب است که پدر ما غلامِ در خانه سیدالشهدا بوده اند.» امام آنچنان دلباخته و مشتاق سیدالشهدا و اهل بیتند که به تمام متعلقات و نوکران امام حسین(ع) احترام می گذارند.
تمام قد بلند می شدند
امام تواضع عجیبی نسبت به طلبه هایی که درس خوان بودند داشتند. طلبه روضه خوان و مداح اهل بیت(ع) را که می دیدند جلوی آنان تمام قد بلند می شدند و یا موقعی که آنها می خواستند از پیش امام بروند امام آنها را بدرقه می کردند و با اصرار مهمانان باز می گشتند.
در مراسم روضه شرکت می کردند
از طرف آیت الله پسندیده برادر امام به مناسبت فرا رسیدن روز تاسوعای حسینی، مجلس عزاداری در منزل ایشان برگزار شد، امام در این مراسم شرکت کردند.
تا آخر در روضه حاضر بودند
امام در کربلا در روزهای تاسوعا و عاشورا برای امام حسین(ع) مجلس عزاداری برگزار می کردند و در این مجلس روضه خوانده می شد امام از ابتدا تا انتها در مجلس حضور داشتند.
با صدای بلند گریه می کردند
امام مقیدند که در روزهای مهم عزاداری و بخصوص روز عاشورا روضه خوانی برگزار کنند و معمولاً همان روضه خوانهای سنتی می آیند خدمت امام می نشینند و
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 33
روضه می خوانند امام گریه می کنند آنها اشعار سنتی را می خوانند و توجه دارند به اینکه برای مراعات حال امام کم مصیبت بخوانند. زیرا آنقدر امام شیفته اهل بیت(ع) می باشند که ممکن است در اثر گریه زیاد دچار ناراحتی شوند. امام در این مواقع با صدای بلند گریه می کنند.
در روضه شرکت کردند
یک روز که روز شهادت حضرت فاطمه(س) بود از امام تقاضا شد در جمع برادران دفتر که به همین مناسبت تشکیل داده بودند، حاضر شوند. امام آمدند و نشستند. به مجرد اینکه یکی از برادران دفتر شروع به خواندن مصیبت کرد، امام با صدای بلند گریه کردند که او هم برای ملاحظه حال امام، مصیبت را کوتاه کرد.
شانه هایشان تکان می خورد
یک روز به مناسبت یکی از وفیات ائمه علیه السلام چند نفری به عنوان خواندن دعای توسل، به اتاق امام رفتیم. همه رو به قبله نشستند و شروع به دعا کردند. بعد از شروع امام وارد شدند و در صف نشستند و همراه با همه دعا خواندند. در ضمن دعای توسل، یکی از آقایان ذکر مصیبت مختصری کرد. با آنکه ذاکر، روضه خوان ماهری نبود و با حضور امام دستپاچه شده بود و صدایش هم مرتعش و بریده بریده بود. اما همین که شروع به روضه کرد، با آنکه هنوز مطلب حساسی را بیان نکرده بود، امام چنان به گریه افتادند که شانه هایشان به شدّت تکان می خورد. بنده وقتی زیر چشمی به سیمای امام نگاه کردم، دانه های متوالی اشک را که از زیر محاسن معظم له روی زانوانشان فرو می ریخت، می دیدم.
چند لحظه ای طول نکشید که یکی از نزدیکان از زوایه ای که امام نبیند، به ذاکر اشاره کرد که روضه را قطع کن. زیرا این گریۀ شدید، ممکن بود خدای ناکرده بر قلب مبارک امام اثر بگذارد.
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 34
روضه بخوان
جمعیت بسیار زیادی در منزل امام گرد آمده بودند. از مناطق مختلف اروپا و از کشورهای مختلف. دکترها، مهندسین و دانشجویان که بالغ بر پانصد نفر می شدند که برای دیدن امام به نوفل لوشاتو می آمدند. در کنار این جمعیت سیل خبرنگاران کشورهای مختلف اعم از روزنامه نگاران و رادیو تلویزیونها بودند که دوربینها روی این صحنه متمرکز شده بود. امام با وقار همیشگی خاص خود از منزل خارج شدند و وارد آن خیمه شده و نشستند. جمعیت گرد امام حلقه زد. بعد از چند لحظه به من فرمودند: «روضه بخوان» وقتی من به مناسبت روز تاسوعا روضه حضرت عباس را خواندم امام دستمال سفید رنگ خود را درآورده و شروع به گریه نمودند. از گریه امام جمعیت حاضر هم بسیار منقلب شد و مرا هم تحت تأثیر خود قرار داد. این از عشق امام به امام حسین(ع) سرچشمه می گرفت.
کسی هست روضه بخواند
در شب عاشورا در نوفل لوشاتو بعد از اینکه نماز تمام شد امام فرمودند: «کسی هست روضه بخواند؟» و به یکی از برادرها امر فرمودند که روضه بخواند. همه ناظر بودند که تا ذاکر شروع به ذکر مصیبت کرد امام دستمالشان را درآورده و شروع کردند به گریه کردن. این عمل امام به ما آموزش داد که در حادترین جریانات سیاسی اجتماعی، هدف و مقصد که احیای سنت رسول الله می باشد، نباید فراموش شود.
حاضرین را اطعام کردند
در نوفل لوشاتو روز عاشورا که فرا رسید امام فرمودند تمام حضار در منزل ایشان را به مناسبت این روز اطعام کنند.
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 35
با دیدن تصویر گریه می کردند
شبی امام خوابیده بودند و داشتند طبق برنامه ای که دکترها ریخته بودند نرمش را انجام می دادند. از تلویزیون هم روضه پخش می شد ایشان هم گریه می کردند ولی تعداد این شمارشها را که باید داشته باشند داشتند؛ صورت ایشان را من نگاه کردم از بالای سر، می دیدم در عین حال که دارند تعداد حرکات خود را می شمارند گریه هم می کنند؛ ولی این نبود که بخواهند ورزش را رها کنند. با این همه اثری که روضه بر روانشان گذاشته بود ایشان کار خودشان را می کردند، چون وقت و زمان، زمان نرمش بود.
روی زمین می نشستند
امام در روز عاشورا به احترام عزای سیدالشهدا(ع) که در حضور ایشان برپا می شد به جای نشستن بر روی صندلی بر روی زمین می نشستند.
تربت می خوردند
امام تربت امام حسین(ع) را برای شفا می خوردند.
قبل از هر چیز به حرم امام رضا مشرف شوید
موقعی که در مجلس شورای ملی مسأله انجمنهای ایالتی و ولایتی مطرح شد، امام علاوه بر اینکه اساتید حوزه علمیه را جمع کرده و در این باره شور و مشورت می کردند لازم دیدند که نامه هایی را برای علمای استانها و شهرستانها بنویسند که حوزه علمیه قم را یاری کنند. من هم به اذن امام مأمور شدم که از مشهد تا زاهدان بروم و علمای بلاد را ببینم و نامه های امام را به آنها بدهم و از آنها بخواهم که مردم را در جریان بگذارند و مصیبات اسلام را بیان کنند و طومار بدهند. ساعت ده بعدازظهر که برای وداع به محضر ایشان شرفیاب شدم، نامه ها را که به من لطف کردند، فرمودند:
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 36
شما قبل از اینکه با هر کس ملاقات کنید اول مشرف شوید به حرم مطهر ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(ع) و از زبان من به آن حضرت بگویید، آقا کار بسیار عظیم و مسأله خطیری پیش آمده و ما وظیفه دانستیم که قیام کنیم و حرکت کنیم چنانچه مرضیّ شماست ما را تأیید کنید.
از زیارت باز نمانید
یکی از علما و مدرسین قم قصد داشت برای زیارت به عتبات مشرف شود. در خدمت امام به دیدن او رفتیم، چون از دوستان ایشان بود. در آن مجلس امام به او فرمودند: «شما برای زیارت به عتبات می روید. حوزه علمیه نجف جای مباحث طلبگی است، کسانی که به دیدن شما می آیند ممکن است بحثهای علمی را شروع کنند. مواظب باشید بحثهای طلبگی شما را از زیارت باز ندارد و سفر شما با دید و بازدید به اتمام نرسد، شما هدف دیگری دارید».
آنچه داریم از امام زمان است
یک روز یکی از طلاب در مدرسۀ رفاه به امام عرض کرد: «شما چرا در بین صحبتهایتان از امام زمان(ع) کمتر اسمی می برید؟» امام به محض شنیدن این سخن درجا ایستاده و فرمودند: «چه می گویی؟ مگر شما نمی دانید ما آنچه داریم از امام زمان(ع) است و آنچه من دارم از امام زمان(ع) است و آنچه از انقلاب داریم از امام زمان(ع) است.
این کار موجب مجازات شدید شد
امام در قضیه برنامه ای که از رادیو درباره الگوی زن پخش شد که طی آن به ساحت مقدس حضزت زهرا(س) از زبان یکی از مصاحبه شوندگان جسارتی شده بود
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 37
طی پیامی شدید فرمودند که این کار موجب تنبیه و توبیخ و مجازات شدید و جدی مسؤولین بالای صدا و سیما خواهد شد البته در تمام زمینه ها قوه قضاییه عمل خواهد کرد.
خیلی به این عکس علاقه دارم
در اتاقی که آقا می نشینند عکسی است که ایشان خیلی به آن علاقه دارند عکس منصوب به حضرت رسول(ص) است حالا خدا می داند درست است یا نه. ولی ایشان یک علاقۀ عجیبی به آن دارند.از وقتی که این عکس را دیدند گذاشتند جلو چشمشان. همینطور روی آن بخاری، آن جلو. این عکس بزرگ هم هست، خیلی مشکل است که آدم باور کند این عکس حضرت رسول(ص) باشد چون جوانی است حدود مثلاً هفده _ هجده ساله با نیم تنه بالا لخت. خودشان می گفتند چون این عکس را من به عنوان عکس حضرت رسول(ص) قبول کرده ام خیلی به آن علاقه دارم.
تهیه کنندگان را تشویق کردند
در مورخه 20 / 3 / 59 ساعت ده صبح جمعی از پرسنل سپاه خدمت امام رسیدند. در این دیدار فیلم «به سوی ساحل» که روابط عمومی سپاه پاسداران شهر روی به مناسبت سالروز بعثت پیامبر اکرم(ص) تهیه کرده بود نمایش داده شد. امام پس از مشاهدۀ فیلم که در آن برکات بعثت پیامبر بیان شده بود تهیه کنندگان را مورد تشویق خود قرار دادند.
زیارت امام رضا آرزوی من است
در دیداری که فرماندهان کمیته ها و سپاه خراسان در مورخه 12 / 8 / 58 با امام
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 38
داشتند رسماً از محضر امام برای سفر به مشهد و زیارت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) دعوت به عمل آمد. امام فرمودند: «زیارت امام هشتم(ع) آرزوی من است، لکن با وجود گرفتاریهایی که دارم و از طرفی ملاقاتهای اجتماعی، برایم امکان ندارد و نمی توانم مسافرت کنم. امیدوارم که این توفیق نصیبم گردد».
در جشن میلاد شرکت کردند
در ساعت 30 / 19 روز سه شنبه 10 / 7 / 58 امام در مراسم جشنی که از سوی شهربانی و اداره راهنمایی و رانندگی قم در تالار اجتماعات این اداره به مناسبت میلاد حضرت امام رضا(ع) تشکیل شده بود، شرکت فرمودند.
تجلی عشق در نامگذاری
در مورخه 14 / 4 / 58 که یک زوج مسیحی در محضر امام به دین مبین اسلام مشرف شدند از امام خواستند نام آنها را تغییر دهند، امام آن دو را علی و فاطمه نام نهادند.
اسم او را زهرا بگذارید
در مدت نه سالی که در جماران بودم، خدا سه بچه به ما عنایت فرمود، بچه اول را که برای اذان و نامگذاری، خدمتشان بردیم، فرمودند: «چون دختر است، فاطمه مناسب است.» دو سال و نیم بعد هم دختر دیگر را با خجالت خدمتشان بردیم، و چون با خواهر و مادر و خانواده رفته بودیم، احتمال می دادم امام چیزی بگویند. ولی وقتی خدمتشان رسیدیم و در گوش او آقا اذن و اقامه را گفتند، عرض کردم: «آقا! اسمش را هم شما تعیین کنید.» پرسیدند: «دختر است یا پسر؟» گفتیم: «دختر است.» ایشان با تبسمی فرمودند: «شما که فاطمه دارید، اسم این را هم زهرا بگذارید.»
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 39
متعجب شده بودم. با وجود تمام گرفتاریها و با توجه به اینکه در این مدت اصلاً صحبتی در این مورد با ایشان نکرده بودم، نام دختر اولم را به یاد داشتند.
پس از آن برای نامگذاری و خواندن اذان برای سومین بچه خدمتشان رسیدیم. برف شدیدی می بارید. این را هم بگویم که امام به بچه ها عنایت خاصی داشتند و به کوچکترها هم فوق العاده احترام می گذاشتند. بچه را که بردم، به شدت شروع به گریه کرد و هر کاری کردیم، ساکت نشد. آقا فرمودند: «بچه را بدهید به من.»
بچه را که به آقا دادیم، هنوز در حال گریه کردن بود. اما وقتی امام، الله اکبر را به گوش بچه گفتند؛ گریۀ بچه تمام شد و لبخندی بر چهرۀ نوزاد نمایان شد.
شرکت در جشن عید غدیر
امام در مجلس جشنی که به مناسبت عید غدیر از سوی آسایشگاه معلولین ترتیب یافته و از ایشان دعوت شده بود شرکت فرمودند و معلولین را مورد تفقد قرار دادند.
در جشن نیمه شعبان حضور یافتند
در مورخه دوشنبه 18 / 4 / 58 ساعت ده شب بود که امام بدون اطلاع قبلی به خیابانهای قم که مردم به مناسبت جشن نیمه شعبان آنها را آذین بسته بودند، آمدند و در شهر گردش کردند. پس از آن در مجلس جشنی که ساکنان خیابان چهارمردان برپا کرده بودند شرکت فرمودند.
زیارت عاشورایشان ترک نمی شد
زیارت عاشورای امام ترک نمی شد. طی صحبتی که با ایشان داشتیم اگرچه امام تصریح نفرمودند ولی من متوجه شدم زیارت عاشورای ایشان ترک نمی شود. که آن را با صد لعن و سلام می خوانند.
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 40
با صد لعن و سلام می خواندند
امام اوقاتی که زیارت عاشورا می خواندند صد لعن و صد سلام را معمولاً در حال قدم زدن می خواندند. ایشان زیارت عاشورا را در ماه محرم و معمولاً یک اربعین (چهل روز) می خواندند.
در پاریس زیارت عاشورا می خواندند
روز اول محرم در نوفل لوشاتو مصادف بود با اولین شبی که مردم ایران در پشت بامها تکبیر می گفتند. همان شب شخصی از تهران تلفن زد و گفت گوشی را می گذارم کنار پنجره تا صدای تکبیر مردم را که با گلوله مخلوط شده بود بشنوید صدا را ضبط کرده خدمت امام بردیم. اما در داخل اتاق تسبیح به دست در حال ایستاده مشغول ذکر بودند و زیارت عاشورا می خواندند. در حالی که ما متوجه مسایل ماه محرم نبودیم، ایشان در سرزمینی زیارت عاشورا می خواندند که شاید برای اولین بار در آنجا خوانده می شد.
قبل از زیارت عاشورا بیاورید
خیلی از افراد و شخصیتها وقتی در شرایط مختلف قرار می گیرند برنامه ها و وضعیت آنها فرق می کند، ولی امام در تمام حالات وضعشان تغییر پیدا نمی کرد؛ مثلاً امام همیشه در دهۀ محرم زیارت عاشورا را می خواندند. هر سال از ابتدای دهۀ محرم ساعت نه صبح به حرم حضرت علی(ع) مشرف می شدند و زیارت امین الله و زیارت عاشورا می خواندند. این امر تا هشت محرم ادامه داشت. بعد این برنامه با تشرف امام به کربلا در حرم امام حسین(ع) انجام می شد. این برنامه چهارده ساله امام در نجف و عراق بود. در دهۀ محرم سال 57 هنگامی که در پاریس بودیم هر روز ساعت نه صبح یکی از برادران مأموریت داشت اخبار و گزارشات را خدمت امام تقدیم کند. من روز اول محرم طبق روال روزهای قبل آمدم و وارد منزل شدم. دیدم امام مشغول زیارت
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 41
عاشورا هستند و پس از اینکه اخبار را دریافت کردند فرمودند: از فردا برنامه را تغییر و ساعت نه کسی برای من خبر نیاورد. قبل یا بعد از زیارت عاشورا اخبار را بیاورید».
با کسی ملاقات نمی کردند
شهید قدوسی دادستان کل انقلاب صبحگاه برای اینکه امام را ملاقات بکند در زمانی که امام با هیچ کس ملاقات نداشته اند به منزل امام رفته بود. آقای توسلی مسؤول ملاقاتهای امام به ایشان گفته بود باید فعلاً قدم بزنید، امام گرفتاری دارد. ایشان پرسیده بود امام چه کار می کنند؟ گفته شده بود زیارت عاشورا می خوانند.
پشت بام زیارت عاشورا می خواندند
یکی از برادران تعریف می کرد: «روزی نزدیک ظهر احساس کردم که صدای ضجه و ناله می آید. کمی که جستجو کردم، دیدم امام به پشت بام منزلشان رفته و زیارت عاشورا می خوانند و اشک می ریزند».
زیارت جامعه را بیشتر می خواندند
امام از میان متون زیارت نامه ها، زیارت جامعه را بیشتر از دیگر زیارات می خواندند و در تمام آستانه های مقدس مقید به خواندن زیارت جامعه بودند.
سعی کن دعای عهد را بخوانی
یکی از چیزهایی که امام در روزهای آخر به من توصیه می کردند خواندن دعای عهد بود. ایشان می گفتند: «صبحها سعی کن این دعا را بخوانی، چون در سرنوشت دخالت دارد».
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 42
با آرامش دعای عهد می خواندند
هنگامی که امام لباس مخصوص بیمارستان را جهت عمل جراحی پوشیدند، کتاب مفاتیح را در دستان مبارکشان گرفته دعای عهد را با آرامش خاصی قرائت می کردند.
چهل روز دعای عهد می خواندند
امام حتی در موقعی که در بیمارستان بستری بودند از انس با کتاب مفاتیح الجنان غافل نبودند. پس از رحلت جانگداز ایشان که مفاتیحشان را از بیمارستان به بیت منتقل می کردیم متوجه شدیم امام در مفاتیح خود در کنار دعای شریف عهد که آن را یک اربعین می خواندند، تاریخ شروع را هشت شوال نوشته اند.
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 43
برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 44