فصل دوم: عشق به ولایت

‏ ‏

 

فصل دوم: عشق به ولایت

 


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 13

برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 14
کتابهای خود را فروختند

‏امام برای زیارت خانۀ خدا‏‎[1]‎‏ و زیارت کربلای امام حسین(ع) کتابهای خود را‏‎ ‎‏فروختند.‏‎[2]‎

اول به کربلا می روم

‏بعد از آزادی یعنی تمام شدن دوران تبعید آقا در ترکیه به او گفتند به ایران می روی‏‎ ‎‏یا عراق؟ اما نگذاشتند خودشان تصمیم بگیرند، گفتند باید به عراق بروید. ایشان هم‏‎ ‎‏که وارد عراق می شوند می گویند: «اول به زیارت کربلا می روم و بعد می روم نجف.» در‏‎ ‎‏مدت این سه چهار روز که در کاظمین بوده اند، سامره هم می روند. یک آقایی که در‏‎ ‎‏کربلا خانه داشته است و تابستانها ییلاق به کربلا می رفته است، آقا را به خانه خودش‏‎ ‎‏در کربلا دعوت می کند و آقا سه روز هم در منزل او می مانند.‏‎[3]‎

اول به حرم حضرت امیر رفتند

‏برای اولین بار که امام به نجف آمدند اول از همه یکراست به حرم مطهر‏‎ ‎‏امیرالمؤمنین(ع) مشرف شدند و بعد وارد مراسم استقبالی شدند ک به مناسبت‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 15
‏ورودشان تدارک دیده شده بود. امام در سال اول اقامتشان در نجف یک سال تمام روزی‏‎ ‎‏دوبار صبح و شب به حرم مشرف می‏‏ شدند.‏‎[4]‎

اول به زیارت رفتند

‏در لحظات اولیه ورود امام به نجف ایشان قبل از ورود به منزل محقری که‏‎ ‎‏برای سکونت ایشان تهیه شده بود ابتدا به حرم حضرت امیر(ع) مشرف‏‎ ‎‏شدند.‏‎[5]‎

دشمن مرا به این موهبت رساند

‏امام در طول پانزده سالی که در نجف اشرف مشرف بودند هر شب به زیارت مولا‏‎ ‎‏امیرالمؤمنین(ع) می رفتند و بارها می گفتند که دشمن مرا به این موهبت الهی رساند.‏‎ ‎‏حالات امام در حرم به صورتی بود که دوست و دشمن شدیداً تحت تأثیر عبادت و‏‎ ‎‏زیارت ایشان قرار می گرفتند.‏‎[6]‎

فقط یک بار به سامرا رفتند

‏یکبار ما هنگام ورود امام به سامرا رفتیم،  البته این نکته را عرض کنم که امام در‏‎ ‎‏مدتی که در نجف اقامت داشتند، فقط یک بار، همان اول ورودشان به سامرا رفتند‏‎[7]‎‏ و به‏‎ ‎‏زیارت عسکریین و کاظمین مشرف شدند و دیگر چنین موردی ندیدیم. ظاهراً برخلاف‏‎ ‎‏آنچه بعثی ها مدعی بودند که از امام در طول این مدت تبعید پذیرایی کرده اند یا وضع‏‎ ‎‏طوری بود که امام این احساس را می کردند یا به ایشان ابلاغ کرده بودند که نباید از‏‎ ‎‏کربلا و نجف خارج بشوند. با تمام علاقه ای که امام به زیارت عسکریین و‏‎ ‎‏کاظمین(ع) داشتند همان یک بار اول را مشرف شدند.‏‎[8]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 16
هر شب به حرم می رفتند

‏امام عادتشان این بود که شبها بعد از نماز مغرب و عشا در منزلشان در بیرونی‏‎ ‎‏جلوس می فرمودند. شرکت در این مجلس برای همه آزاد بود، هر کسی‏‎ ‎‏می توانست خدمتشان برسد. بعد از این جلوس به حرم مشرف می شدند.‏‎ ‎‏جلوس، تا سه ساعت پس از غروب بود و بعد ایشان به حرم مشرف‏‎ ‎‏می شدند.‏‎[9]‎

برنامه چهارده ساله زیارت

‏رسم امام در طی اقامت در نجف آن بود که شبها ساعت دو و نیم و در این‏‎ ‎‏سنوات اخیر ساعت دو از شب گذشته از اندرون به بیرونی تشریف می آوردند و طلاب‏‎ ‎‏و مردم را به حضور می پذیرفتند. سپس در ساعت سه از شب (پس از مغرب) به حرم‏‎ ‎‏مطهر امیرالمؤمنین(ع) مشرف می شدند و زیارت امین الله را ایستاده و زیارت جامعه را‏‎ ‎‏نشسته می خواندند و بعد از خواندن نماز زیارت به منزل مراجعت می فرمودند. این‏‎ ‎‏برنامه آقا در تمام چهارده سال سکونتشان در نجف بود، به استثنای شبهای شنبه در‏‎ ‎‏فصل تابستان که وقت شستشوی حرم و رواقها بعد از نماز مغرب و عشا بود که امام در‏‎ ‎‏این شب به حرم مشرف نمی شدند.‏‎[10]‎

یک برنامه همیشگی

‏برای بنده که تا حدودی شاهد برخی از عبادات امام بوده ام چیزی که قابل توجه‏‎ ‎‏می نمود مداومت در عمل امام و دقت در انجام عبادات مطابق دستورات وارده بدون‏‎ ‎‏کم و زیاد بود. ایشان تقریباً هر شب در ساعت معینی به حرم حضرت امیر علیه السلام‏‎ ‎‏مشرف می شدند و در اوقات زیارتی حضرت سیدالشهداء(ع) به کربلا می رفتند و این‏‎ ‎‏عمل یک برنامه مرتب و همیشگی بود.‏‎[11]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 17
نماز زیارت نشسته می خواندند

‏امام در طول مدت چهارده سالی که در نجف اشرف اقامت داشتند، هر شب، سه‏‎ ‎‏ساعت بعد از غروب آفتاب- در تمام فصول سال- به عزم زیارت حضرت‏‎ ‎‏امیر المؤمنین (ع) از منزل خارج می شدند. امام مسافت بین خانه تا صحن مطهر را به‏‎ ‎‏طور پیاده در حدود هفت دقیقه طی می کردند. از در قبله وارد صحن و از کفش کن‏‎ ‎‏ضلع جنوبی ایوان، عبور و بعد از اذن دخول در رواق، به حرم مطهر مشرف می شدند.‏‎ ‎‏پایین پا، زیارت مختصری می خواندند و سپس به طرف ضلع جنوبی ضریح، روبروی‏‎ ‎‏صورت حضرت امیر المؤمنین می ایستادند، زیارت امین الله را می خواندند و‏‎ ‎‏بر خلاف دیگران و عامۀ مردم که از همان جا بالاسر را دور می زدند، امام از همان نقطه‏‎ ‎‏باز می گشتند و از پایین پا به پشت سر می رفتند و نماز زیارت و معمولاً زیارت جامعه را‏‎ ‎‏به طور نشسته می خواندند.‏‎[12]‎

از بالای سر نمی رفتند

‏در جریان تشرف امام به حرم حضرت امیر المؤمنین (ع) هیچ گاه دیده نشد از بالای‏‎ ‎‏سر حضرت امیر (ع) بگذرند، چه رسد به اینکه توقف کنند. رعایت همیشگی این‏‎ ‎‏روش، ضمن اینکه نمودار کامل ایمان و احترام آن حضرت به حریم مقام ولایت بود‏‎ ‎‏اهل نظر و معنی را متوجه نکته ای ظریف می کرد. چرا که طبق یکی از احتمالات و‏‎ ‎‏نقلهای چهارگانه، بالای سر حضرت امیرالمؤمنین (ع) محل دفن سر بریده امام‏‎ ‎‏حسین (ع) است؛ همین احتمال کافی است که عارفان پاک باختۀ حقیقت، پای خود را‏‎ ‎‏روی چنین مکانی که محتمل است مدفن سر مطهر سید الشهداء (ع) باشد نگذارند.‏‎[13]‎

‏ ‏

پایین پا نمی رفتند

‏امام در کربلا که به حرم مشرف می شدند چون در پایین قبر امام حسین (ع) قبر‏‎ ‎‏حضرت علی اکبر است، پایین پای حضرت نمی رفتند؛ حتی یکبار هم نرفتند. ایشان‏‎ ‎‏روی قبر شهدا پا نمی گذاشتند. ما اول نمی فهمیدیم که دلیل این پایین نرفتن ایشان که‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 18
‎ ‎‏از بالا سر حضرت می آمدند و بر می گشتند و دیگر پایین پا نمی رفتند و دور نمی زدند‏‎ ‎‏چیست. در نجف هم چون روایت است که احتمالاً سر مقدس امام حسین (ع) بالای‏‎ ‎‏سر مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) دفن است امام بالای سر حضرت نمی رفتند، دور‏‎ ‎‏می زدند.‏‎ ‎‏این ملاحظه را من در کسی غیر از ایشان ندیدم.‏‎[14]‎

‏ ‏

هر چه هست از اهل بیت است

‏در تمام مدتی که امام در نجف تشریف داشتند من برنامه ای منظم و معین را از‏‎ ‎‏ایشان دیدم. مثلاً ساعت خواندن نماز و تشرف به حرم ایشان بسیار دقیق بود و دقیقه ای‏‎ ‎‏پس و پیش نمی شد. در حرم یک زیارت امین الله از روبرو می خواندند. سلام بالا سر به‏‎ ‎‏حضرت سید الشهداء (س) می دادند و بر می گشتند و می نشستند و زیارت جامعۀ کبیره و‏‎ ‎‏دو رکعت نماز می خواندند. این برنامه تا زمانی که ایشان در نجف تشریف داشتند ادامه‏‎ ‎‏داشت. هرگز ندیدم امام بگویند که مثلاً امشب مهمان می آید و من نیستم و یا مثلاً‏‎ ‎‏جواب استفتائات مانده است و از این دست. همه کارهای ایشان در ساعت مقرر و‏‎ ‎‏مخصوص به خود انجام می شد و من هیچ کس را ندیدم که مانند امام بتواند با این نظم‏‎ ‎‏و دقت زندگی کند. خود امام در این باره می فرمودند: هر چه هست از اهل بیت ‏‏است. ‏‎[15]‎

‏ ‏

بلافاصله به حرم مشرف می شدند

‏در نجف جوّ عمومی به گونه ای بود که زیاد مشرف شدن به حرم، نوعی درویش‏‎ ‎‏مسلکی و عقب ماندگی تلقی می شد ولی امام به این گونه حرفها هیچ توجهی نداشتند و‏‎ ‎‏به محض اینکه نماز مغرب و عشای ایشان تمام می شد بلافاصله به حرم مشرف‏‎ ‎‏می شدند. نحوۀ زیارت ایشان در حرم هم دیدنی بود امام در قسمت بالاسر به گونه ای‏‎ ‎‏می ایستادند که صورت مبارکشان مقابل دیوار قرار می گرفت و در این حالت کسی‏‎ ‎‏ایشان را نمی شناخت مگر از طریق قرائن.‏ ‎[16]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 19
زیارتشان ترک نمی شد

‏زیارت حضرت امیر(ع) در ردیف نماز جماعت و درس امام قرار داشت و هرگز‏‎ ‎‏بدون عذر زیارتشان ترک نمی شد. گرچه حتی در اوقاتی که به حرم مشرف نمی شدند‏‎ ‎‏خبر داشتیم که در خانه و احیاناً از روی پشت بام زیارتشان را می خوانند.‏‎[17]‎

از پشت بام زیارت می کردند

‏امام همان گونه که در سیاست در حد اعلاء، مهارت داشتند و متخصص بودند از‏‎ ‎‏توجه به مسایل عبادی غافل نبودند. امام از روزی که وارد نجف اشرف شدند تا روزی‏‎ ‎‏که از نجف مهاجرت کردند هر شب 3 ساعت که از شب (مغرب) می رفت، در زمستان‏‎ ‎‏و تابستان، هوای سرد یا گرم، ایشان در حرم حضرت علی(ع) بودند و حرمشان ترک‏‎ ‎‏نمی شد. حتی یک وقت به دنبال کودتایی که در عراق رخ داد و حکومت نظامی اعلام‏‎ ‎‏شده بود، مرحوم حاج آقا مصطفی می گفتند، یکدفعه دیدیم آقا توی اتاق نیستند. گفتیم‏‎ ‎‏نکند رفته باشند حرم. همه جا را گشتیم، تا اینکه دیدیم امام رفته اند بالای پشت بام و در‏‎ ‎‏جایی ایستاده اند که گنبد مرقد حضرت علی(ع) پیدا باشد و دارند به طرف حرم‏‎ ‎‏زیارت نامه می خوانند.‏‎[18]‎

روح عوامانه را از ما نگیر

‏با اینکه امام در فلسفه و عرفان مقام والایی داشتند ولی روح تعبد ایشان به ظواهر‏‎ ‎‏شرع، اعجاب انگیز بود که این دو صفت کمتر با هم در کسی جمع می شود. از مرحوم‏‎ ‎‏حاج آقا مصطفی نقل شده، شبی هوا در نجف طوفانی شده، و بیرون رفتن از خانه‏‎ ‎‏بسیار سخت بود، من به امام گفتم امیرالمؤمنین(ع) دور و نزدیک ندارد زیارت جامعه‏‎ ‎‏را که در حرم می خوانید، امشب در خانه بخوانید. امام فرمودند: «مصطفی تقاضا دارم‏‎ ‎‏روح عوامانه ما را از ما نگیری.» و همان شب بالاخره به حرم مشرف شدند.‏‎[19]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 20
در حرم به کسی توجه نمی کردند

‏هنگامی که امام به حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین(ع) مشرف می شدند معمولاً‏‎ ‎‏کمتر به این سو و آن سو نگاه می کردند، مخصوصاً در حرم مطهر توجهی به امور‏‎ ‎‏ظاهری نداشتند.‏‎[20]‎

زیارت امام دیدنی بود

‏امام به حرم حضرت امیرالمؤمنین(ع) که مشرف می شدند، از روی مفاتیح دعا و‏‎ ‎‏زیارت می خواندند. من ندیدم و از بسیاری هم می شنیدم که معمولاً عادت مراجع این‏‎ ‎‏نیست که بیایند و بنشینند و از روی مفاتیح دعا بخوانند. گاهی امام زیارت عاشورا را‏‎ ‎‏در حرم می خواندند. زیارت ایشان دیدنی بود. ما و بعضی از طلاب که به حرم مشرف‏‎ ‎‏می شدیم می ایستادیم و از دور منظره زیارت امام را نگاه می کردیم.‏‎[21]‎

هر روز بعد از درس زیارت می کردند

‏گاهی برای بعضی از علمایی که فوت می کردند، جلسات فاتحه ای تشکیل می شد‏‎ ‎‏و امام در آن جلسات شرکت می کردند. در آن جلسات یا شبهای جمعه یا هر روز عصر‏‎ ‎‏که ایشان بعد از تدریس به حرم مشرف می شدند و به انداز ۀ چهار، پنج دقیقه زیارت‏‎ ‎‏می کردند و بر می گشتند.‏‎[22]‎

حتی در بیماری ترک نمی شد

‏امام تقید خاصی به زیارت حضرت امیر(ع) داشتند و من یاد ندارم که زیارت هر‏‎ ‎‏شب ایشان ترک شده باشد؛ حتی گاهی که تب داشتند و مریض بودند هم زیارتشان‏‎ ‎‏ترک نمی شد.‏

‏در حرم گاهی زیارت امین الله و گاهی زیارت جامعه می خواندند و چون مکروه‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 21
‏است که از بالا سر حضرت کسی عبور کند پایین پای حضرت می آمدند و نماز‏‎ ‎‏می خواندند و بعد پهلوی ضریح می آمدند و دعا می کردند و بعد از حرم خارج‏‎ ‎‏می شدند.‏‎[23]‎

زیارتشان یک شب ترک نشد

‏با اینکه خطر ترور امام در نجف محتمل بود خصوصاً با فاصله ای که منزل امام‏‎ ‎‏تا حرم داشت که این فاصله را پیاده طی می کردند و نوعاً چون عربها اول شب‏‎ ‎‏می خوابیدند مسیر و خود حرم هم بجز مناسبتهای خاص غالباً خلوت بود، اما حتی‏‎ ‎‏یک شب دیده نشد که امام برنامه زیارتشان را که درست سه ساعت پس از مغرب‏‎ ‎‏انجام می شد ترک نمایند و این اوج علاقه و محبت ایشان را به حضرت امیرالمؤمنین‏‎ ‎‏نشان می داد خصوصاً که سنّ بالای ایشان هم اقتضای این زیارت مستمر را‏‎ ‎‏نمی کرد.‏‎[24]‎

گویی در این عالم نبودند

‏معاندین بیمار دل و مزدوران ساواک در لباس روحانیت که وظیفه تضعیف امام را‏‎ ‎‏در نجف به عهده داشتند آنگاه که نتوانستند کمترین نقطه ضعفی از امام پیدا کنند، ‏‎ ‎‏سعی می کردند با وقاحت و بی شرمی مخصوص، با ژستی مقدس مآبانه و شیطنت آمیز، ‏‎ ‎‏مطرح کنند که این روشی که آقای خمینی در پیش گرفته و تقید منظمی که در زیارت‏‎ ‎‏حضرت امیر علیه السلام دارد موجب شده که سایر مراجع و بزرگان که به طور مرتب و‏‎ ‎‏روز به روز به حرم مشرف نمی شوند زیر سؤال قرار گیرند و تضعیف و هتک شوند؛ از‏‎ ‎‏جمله یکی از همین قماش افراد که متأسفانه از اطرافیان نزدیک یکی از مراجع بود‏‎ ‎‏بعضی شبها درست در همان ساعتی که امام به حرم مشرف می شدند به حرم می آمد‏‎ ‎‏و‏‎ ‎‏تعمد داشت که با امام برخورد کند و با قیافه ای عبوس و شمرگونه به امام خیره شده و در‏‎ ‎‏مدتی که امام مشغول زیارت بودند بین ضریح و امام حایل شود. اما امام گویی اصلاً‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 22
‏در این عوالم نبودند و با همان حال و توجه همیشگی خود مشغول زیارت بودند.‏‎[25]‎

دعای عرفه را ایستاده می خواندند

‏امام در هنگام عبادت مانند کسانی بودند که نه اهل علمند و نه اهل سیاست و‏‎ ‎‏هیچ کاری غیر از عبادت نداشتند. ایشان چنان به عبادت مشغول و از امور دیگر فارغ‏‎ ‎‏می شدند که گویی هیچ کار دیگری ندارد. مثلاً در دعای عرفه که به حرم حضرت‏‎ ‎‏سیدالشهدا مشرف می شدند، با وجود سن زیاد، این دعا را که دو تا سه ساعت طول‏‎ ‎‏می کشید، به حالت ایستاده و رو به قبله می خواندند و به این صورت ما را که جوان‏‎ ‎‏بودیم و نشسته دعا را می خواندیم، شرمنده می کردند. به همین دلیل، در هنگام خواندن‏‎ ‎‏این دعا ما هم از جای خود بلند می شویم و ایستاده آن را می خوانیم.‏‎[26]‎

عکس العمل نشان ندادند

‏یک شب تعداد زیادی از ایرانیها به طور قاچاق به عراق آمده بودند و رژیم بعث‏‎ ‎‏همه را دستگیر و زندان کرده بود که با وساطت مرحوم آقای حکیم آزاد شدند و موفق به‏‎ ‎‏زیارت شدند. اینها در حرم بودند که امام وارد شدند ناگهان صدای صلواتی بلند شد.‏‎ ‎‏امام برای زیارت نشستند. بعد از لحظاتی صدای گریه شدیدی به گوش رسید امام‏‎ ‎‏بدون اینکه عکس العمل خاصی نشان بدهند تنها اندکی صورتشان را متوجه جایی که‏‎ ‎‏صدای گریه می آمد کرده و بعد به زیارت خودشان ادامه دادند. نحوه زیارت امام به‏‎ ‎‏گونه ای بود که انسان را واقعاً مجذوب خود می کردند.‏‎[27]‎

هر چه هست از این شلوغیهاست

‏امام حتی در آن شبی که آقای حکیم از مکه می خواست به نجف بیاید و به حرم‏‎ ‎‏حضرت امیر(ع) مشرف شود و حرم هم بیش از حد شلوغ بود زیارتشان را ترک نکردند.‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 23

‏چند نفر از رفقا دور ایشان حلقه زدیم که در آن جمعیت به ایشان فشار وارد نشود؛ حتی‏‎ ‎‏من با ناراحتی به ایشان گفتم: «آقا الآن وقت حرم نیست چرا شما در این موقعیت و‏‎ ‎‏شلوغی به حرم مشرف می شوید؟» امام فرمودند: «هر چه هست در این شلوغیهاست.»‏‎[28]‎

ظلم است تشنه بخوابد

‏یک روز صبح امام به من فرمودند: «فلانی، به خدا ظلم است که کسی در کنار‏‎ ‎‏دریای علم امیرالمؤمنین(ع) بخوابد و تشنه بخوابد.» رسم این بود که ایشان وقتی به‏‎ ‎‏حرم مشرف می شدند اول زیارت امین الله را می خواندند، بعد دو رکعت نماز و بعد‏‎ ‎‏زیارت جامعه و دعای عالیه المضامین را می خواندند. و این سیره همیشگی ایشان در‏‎ ‎‏حرم بود.‏‎[29]‎

شما چی می فرمایید؟

‏یکبار چند تن از علمای نجف از امام وقت خواستند و خدمت ایشان رسیدند و‏‎ ‎‏خدمتشان عرض کردند: آقا مناسب شأن و سن شما نیست که روزی دوبار هر صبح و‏‎ ‎‏شب به حرم مشرف شوید. چون عرف و رسم مراجع اینجا این است که هفته ای مثلاً دو‏‎ ‎‏سه مرتبه بیشتر به حرم نمی آیند، سزاوار شما این است که هفته ای یک یا دو مرتبه به‏‎ ‎‏حرم مشرف شوید. امام گوش کردند تا صحبتهای آنها تمام بشود بعد برخلاف چند‏‎ ‎‏لحظه قبل که ساکت و طبیعی نشسته بودند، سرشان را بالا آورده و فرمودند: «والله ظلم‏‎ ‎‏است کسی در کنار دریای علم امیرالمؤمنین(ع) باشد و تشنه بخوابد. شما چی‏‎ ‎‏می فرمایید؟» این گفتار امام چنان در آنها تأثیر کرد که با چهره ای بشاش از خدمت آقا‏‎ ‎‏مرخص شدند! تا دم در مشایعتشان کردم. دم در به من گفتند آقای فرقانی ما را ببین‏‎ ‎‏رفتیم خدمت این بزرگوار چه گفتیم و ایشان چه جواب مناسبی به ما دادند.‏‎[30]‎

در کربلا روزی دو مرتبه حرم می رفتند

‏امام همیشه تا هفتم محرم را در نجف بودند و پس از آن به کربلا مشرف می شدند.‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 24

‏قبل از ظهر یا عصر روز هفتم، همیشه از نجف به کربلا می رفتند و زیارت عاشورا را در‏‎ ‎‏این روزها ترک نمی کردند. در ایام دهۀ محرم در نجف، امام دو مرتبه به حرم مشرف‏‎ ‎‏می شدند. روزها برای خواندن زیارت عاشورا به حرم می آمدند و شبها هم که جزء برنامه‏‎ ‎‏همیشگی شان بود که به حرم مشرف شوند. بعد به کربلا می رفتند که تا سیزدهم محرم در‏‎ ‎‏کربلا مشرف بودند و بعد دوباره به نجف باز می گشتند. این سیره مستمر ایشان در طول‏‎ ‎‏پانزده سال اقامتشان در نجف بود. امام در کربلا هم هر روز دو مرتبه حرم می رفتند.‏‎ ‎‏قبل از ظهر و بعد از ظهر، که می دانید در حرم امام حسین(ع) در این روزها چقدر شلوغ‏‎ ‎‏است ولی امام به دلیل شلوغی بیش از حد با آن وضع جسمانی که داشتند زیارت امام‏‎ ‎‏حسین(ع) ایشان ترک نمی شد و با وجود آن جمعیت که دیوانه وار به سر و سینه‏‎ ‎‏می زدند، به حرم می رفتند. آقای فرقانی می گفت: یکبار امام چنان در میان جمعیت گیر‏‎ ‎‏کردند که من برای نجات جان ایشان به امام حسین(ع) متوسل شدم که از بین نروند.‏‎ ‎‏بعد که بیرون آمدیم دیدم امام چنان عرق کرده که گفتنی نیست و عبایشان هم نیست!  ‏‎ ‎‏ من هم وضع بهتری نداشتم. به هر حال نمی شد به ایشان گفت که آقا جمعیت خیلی‏‎ ‎‏زیاد آمده و نمی شود به حرم رفت چون اعتنا نمی کردند.‏‎[31]‎

در ایام ویژه به کربلا می رفتند

‏در طول مدتی که امام در نجف اقامت داشتند سالی چند بار به مناسب زیارتهای‏‎ ‎‏ویژه امام حسین(ع) به کربلا مشرف می شدند و در منزل محقری که یکی از ایرانیان‏‎ ‎‏مقیم کویت که در اختیار ایشان قرار داده بود، سکونت می کردند.‏‎[32]‎

صبح و شب حرم می رفتند

‏زمانی که امام در کربلا بودند، هر صبح و شب به حرمین شریفین جدشان‏‎ ‎‏حضرت امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) می رفتند و زیارت می خواندند.‏‎[33]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 25
هفت زیارت را مقید بودند

‏یک وقت من در کربلا در حرم امام حسین(ع) بودم که امام به حرم تشریف‏‎ ‎‏آوردند. کربلا در سال هفت زیارت مخصوصه دارد. نجف سه زیارت مخصوصه دارد.‏‎ ‎‏علاوه بر شبهای جمعه، ایشان هفت زیارت را مقید بودند که به کربلا مشرف بشوند ولی‏‎ ‎‏شبهای جمعه نمی رسیدند به حرم مشرف بشوند.‏

‏ایشان در حرم متعبد بودند، مثل سایر متعبدین، دعا و نماز بخوانند. سایر آقایان‏‎ ‎‏علما این جور نبودند، حرم آنها ده دقیقه و فوقش یک ربع ساعت طول می کشید و دعا‏‎ ‎‏را‏‎ ‎‏هم از حفظ می خواندند و دو رکعت نماز می خواندند و می رفتند؛ اما امام مثل سایر‏‎ ‎‏مردم می نشستند و از روی مفاتیح دعا و زیارت می خواندند.‏‎[34]‎

می خواهم به حرم مشرف بشوم

‏بعد از امتناع کویت از پذیرش امام، ایشان به بغداد بازگشتند. غروب آن روز (شب‏‎ ‎‏جمعه) امام گفتند: «من می خواهم به حرم (کاظمین) مشرف بشوم». دوستان هم گفتند:‏‎ ‎‏«ما با شما می آییم.» امام پس از مراجعت از حرم که به هتل برگشتند به محض ورود در‏‎ ‎‏اطاق عبایشان را پهن کرده و دو رکعت نماز (مستحبی) خواندند.‏‎[35]‎

ماشین بیاورید برویم زیارت

‏امام در مدت اقامت در مدرسۀ علوی یک شب اراده کردند بروند حضرت‏‎ ‎‏عبدالعظیم را زیارت کنند. فرمودند: یک ماشین بیاورید مرا سوار کنید و برویم زیارت.‏

‏ما می دانستیم که به این سادگی امکان پذیر نیست. بالاخره یک شب عده ای را مسلح‏‎ ‎‏به داخل حرم فرستاده بودیم و تمام مناطق مهم را تحت کنترل گرفتیم و بعد امام را‏‎ ‎‏به وسیله ماشین حفاظت کردیم و رفتیم تا حرم عبدالعظیم(ع). تا لحظه ورود امام به‏‎ ‎‏حرم کسی نمی دانست جریان چیست. به محض اینکه فهمیدند امام به حرم آمده‏‎ ‎‏به قدری ازدحام جمعیت زیاد شد که دربازگشت ماشین را از داخل بازار به کنار‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 26
‏در حرم آورده بودیم. مردم آنچنان روی ماشین ریختند که برادر ابوالفضل توکلی‏‎ ‎‏راننده ماشین امام می گفت: «من به علت نبودن هوا احساس نفس تنگی کردم که با‏‎ ‎‏مشکلات فراوان توانستم ماشین را از آن شلوغی جمعیت خارج کنیم و به تهران‏‎ ‎‏برگردیم».‏‎[36]‎

متأثرم چرا حرم نرفته ام

‏در ایامی که امام در مدرسه علوی اقامت داشتند یک شب _ ساعت ده مورخ‏‎ ‎‏19 / 11 / 57 به طور ناشناس با ایشان و مرحوم شهید عراقی به زیارت حضرت‏‎ ‎‏عبدالعظیم(ع) رفتیم. البته قبلاً به مسؤولین حرم گفته شده بود حرم را خلوت کنند. اما‏‎ ‎‏آنها نمی دانستند قضیه چیست لذا تا مردم خبردار شدند امام زیارتشان را کرده بودند.‏‎ ‎‏امام در دو سه روز اولی که از پاریس تشریف آورده بودند فرموده بودند: «من متأثرم که‏‎ ‎‏در این چند روز که به ایران آمده ام هنوز به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) موفق‏‎ ‎‏نشده ام».‏‎[37]‎

زیارت رجبیه را بخوانید

‏یک وقت امام در یک سخنرانی که به عنوان موعظه در نجف داشتند سفارش‏‎ ‎‏می کردند: «شما این زیارت رجبیه را بخوانید چون در زیارت رجبیه مقاماتی را برای‏‎ ‎‏ائمه خدا ذکر کرده است: «که ‏لافرق بینک و بینها الا انهم عبادک‏» که می فرماید: «هیچ‏‎ ‎‏فرقی بین تو و بین اینها نیست، غیر از اینکه اینها بندگان توأند». امام روی این مسأله‏‎ ‎‏تأکید داشتند و می فرمودند که: «فقط همین عبد بودن اینهاست که فارق بین اینها و‏‎ ‎‏خداست و الاّ تمام آن نیروهای الهی در دست ائمه است» بعد ایشان می فرمودند: «این‏‎ ‎‏زیارت را بخوانید تا اگر یک چیزی از مقامات اولیای خدا برایتان نقل کردند احتمالش‏‎ ‎‏را اقلاً بدهید و تکذیب نکنید».‏‎[38]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 27
سراغ ندارم مراجع دیگر هر روز حرم بودند

‏زمانی که امام در صحن بزرگ حضرت معصومه تدریس می فرمودند، هر روز بعد‏‎ ‎‏از درس به حرم مطهر حضرت معصومه(س) مشرف می شدند. این برای هر طلبه‏‎ ‎‏ممکن نبود. حتی من سراغ ندارم که مراجع بزرگ هم، هر روز به زیارت حضرت‏‎ ‎‏معصومه (س) مشرف بشوند.‏‎[39]‎

هر روز به حرم حضرت معصومه می رفتند

‏امام تا وقتی که در قم بودند به طور مرتب هر روز پس از درس صبح و گاهی هم‏‎ ‎‏پس از درس عصر به حرم مطهر حضرت معصومه(س) و هنگامی که در نجف اشرف‏‎ ‎‏بودند هرشب ساعت سه از شب گذشته به حرم مطهر امیر المؤمنین (ع) مشرف‏‎ ‎‏می شدند و معمولاً هم زیارت جامعه را می خواندند.‏‎[40]‎

یاد ندارم حرم نرفته باشند

‏ایامی که در محضر مبارک امام در قم بودم هر روز بعد از ظهر شاهد بودم که پس از‏‎ ‎‏اتمام جلسه درس ایشان به حرم مطهر معصومه(س) مشرف می شدند و من هیچ به یاد‏‎ ‎‏ندارم که به حرم رفتن ایشان تعطیل شده باشد و در حوزه هم معروف بودند که مقید به‏‎ ‎‏زیارت هستند.‏‎[41]‎

تا صدای یا حسین بلند می شود

‏علاقه امام به اهل بیت(ع) در حد وصف ناشدنی است. امام عاشق آنها هستند؛‏‎ ‎‏عاشقی که تا صدای «یاحسین» بلند می شود بی اختیار اشک می ریزد. امام با اینکه در‏‎ ‎‏برابر مصیبتها صابر هستند و حتی در برابر مشکلاتی چون شهادت حاج آقا مصطفی‏‎ ‎‏اشک نمی ریزند اما به مجرد اینکه یک روضه خوان بگوید «السلام علیک یا ابا عبدالله»‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 28
‏قطرات اشک از دیدگانش سرازیر می شود(!)‏‎[42]‎

تا نام علی اکبر را بردم

‏آقای کوثری که سالها در قم روضه خوان خاص امام بود نقل می کرد: پس از‏‎ ‎‏شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی وارد نجف شدم، رفقا گفتند خوب به موقع آمدی امام‏‎ ‎‏را دریاب که هر چه ما کردیم در مصیبت حاج آقا مصطفی گریه کند از عهده برنیامدیم، ‏‎ ‎‏مگر تو کاری بکنی. خدمت امام عرض کردم: «اجازه می دهید ذکر مصیبتی بکنم؟‏‎ ‎‏اجازه فرمودند. هر چه نام مرحوم آقا مصطفی را بردم تا با آهنگ حزین امام را منقلب‏‎ ‎‏کنم، که در عزای پسر اشک بریزند، ولی امام تغییر حالی پیدا نکردند و همچنان ساکت‏‎ ‎‏و آرام بودند ولی همین که نام حضرت علی اکبر(ع) را بردم هنگامه شد. امام چنان‏‎ ‎‏گریستند که قابل وصف نیست.‏‎[43]‎

دستمالشان را درآوردند

‏شاید بعضیها که مجلس ختم استاد شهید مطهری را که از طرف امام در مدرسۀ‏‎ ‎‏فیضیه برگزار شد از تلویزیون دیده و شاهد برخورد امام بوده اند. در آن زمان چون امام‏‎ ‎‏در قم بودند و از این رو خودشان در این مجلس ختم شرکت نمودند. در تمام زمانی که‏‎ ‎‏سخنران در کنارشان ایستاده بود و دربارۀ شخصیت استاد مطهری شاگرد برجسته و‏‎ ‎‏پارۀ تن امام و نیز شهادت او سخن می گفت، امام در کمال آرامش و وقار گوش‏‎ ‎‏می دادند. همین که گوینده به ذکر مصیبت اهل بیت رسید، امام منقلب شدند‏‎[44]‎‎ ‎‏دستمال خود را از جیب درآوردند و مقابل صورت گرفته و گریستند.‏‎[45]‎

‏ ‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 29
رنگ صورت امام تغییر پیدا کرد

‏پسر بزرگم از خانم دکتر مهین ت. استاد و صاحب نظر در هنر نقل می کرد‏‎ ‎‏هنگامی که امام به پاریس هجرت کرده بودند، این خانم به پاریس رفته بود و در بیت‏‎ ‎‏امام خدمت می کرد. وقتی مرتب اخبار وحشتناک هفده شهریور تهران را به امام می دادند‏‎ ‎‏که چه کرده اند و چقدر کشته شده اند امام عکس العملی که نشانۀ تأثر و هیجان در‏‎ ‎‏ایشان باشد نشان نمی دادند و هیچ تغییری در قیافه شان دیده نمی شد. حتی وقتی خود‏‎ ‎‏این خانم می گریستند امام او را دلداری می دادند و می گفتند: چرا گریه می کنی؟ صبر‏‎ ‎‏داشته باش.‏

‏چند روز بعد در یکی از مجالس امام، شخصی برخاست و شروع به ذکر مصیبت‏‎ ‎‏کرد. همین که این فرد گفت: «‏السلام علیک یا ابا عبدالله‏» فوراً رنگ صورت امام تغییر‏‎ ‎‏کرد. امام به پهنای صورتشان اشک می ریختند.‏‎[46]‎

در مجالس روضۀ قم شرکت می کردند

‏شبهای محرم که مجالس روضه در محلّه های مختلف قم برگزار می شد امام در آن‏‎ ‎‏مجالس شرکت می کردند. برای اینکه هم مردم را تشویق کنند هم مجالس را گرم نگه‏‎ ‎‏دارند.‏‎[47]‎

در روضه ها مرتب اشک می ریختند

‏من بارها امام را در مجالس روضه ای که در خانه بعضی از آقایان عالِم و یا در‏‎ ‎‏مسجد بالای سر حرم حضرت معصومه(س) تشکیل می شد می دیدم. تمام حاضران‏‎ ‎‏در مجلس روضه به گفته های واعظ، چه شیرین و چه تلخ، چه حزن انگیز و چه‏‎ ‎‏خنده دار، بر حسب حالت خود، عکس العمل نشان می دادند، عده ای تبسم می کردند یا‏‎ ‎‏عده ای می خندیدند، جمعی تحت تأثیر مطالب حزن انگیز سر تکان می دادند و با‏‎ ‎‏صدای کوتاه و یا بلند گریه می کردند. اما امام همواره آرام و بی تفاوت می نشستند و فقط‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 30
‏گوش می دادند، چنان که واقعاً باعث تعجب هر بیننده ای می شد. ولی همین که لحظۀ‏‎ ‎‏ذکر مصیبت اهل بیت(ع) فرا می رسید امام دستمالشان را از جیب بیرون می آوردند و‏‎ ‎‏بی اختیار می گریستند و اشک می ریختند. گاهی می دیدم که دستمال را با دست بر‏‎ ‎‏روی دهان نگاه داشته اند و به سخنان واعظ یا روضه خوان گوش می دهند و در همان‏‎ ‎‏حال قطره های درشت و پی در پی اشک از چشمانشان جاری بود. می توان گفت‏‎ ‎‏همان طور که طاقت و تحمل امام نسبت به سایر مطالب و حوادث و دیدنیها و‏‎ ‎‏شنیدنیها بیش از همه بود، گریستن و اشک ریختن ایشان برای مصیبتهای اهل بیت(ع)‏‎ ‎‏نیز بیش از دیگران بود.‏‎[48]‎

سالی پنج روز روضه داشتند

‏امام از همان جوانی به حضرت زهرا(س) علاقه ای خاص نشان می دادند و هر‏‎ ‎‏سال پنج روز در خانه شان ذکر مصیبت جده شان را داشتند.‏‎[49]‎

بیش از همه گریان می شدند

‏امام سه روز در فاطمیه دوم برای حضرت زهرا(س) مجلس روضه می گرفتند.‏‎ ‎‏ایشان به ذکر مصیبت فاطمه زهرا حساسیت خاصی داشتند و هنگامی که از حضرت‏‎ ‎‏زهرا(س) و سیدالشهدا(ع) نام برده می شد بیش از همه گریان می شدند.‏‎[50]‎

در منزل روضه خوانی داشتند

‏در ایام سوگواری گاهی اتفاق می افتاد که به منزل امام می رفتم. ایشان در ایام‏‎ ‎‏وفات حضرت زهرا(س) و روز عاشورا در منزلشان روضه خوانی داشتند که چند نفر در‏‎ ‎‏آنجا سخنرانی می کردند.‏‎[51]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 31
در دستجات سینه زنی شرکت می کردند

‏زمانی که امام در ایران تشریف داشتند سه روز روضه داشتند که ایام فاطمیه دوم‏‎ ‎‏بود؛ یعنی در روزهای اول تا سوم جمادی الثانی روضه داشتند. البته در نجف که بودند‏‎ ‎‏سه شب احیاء ماه رمضان را هم اضافه کرده بودند. امام در کربلا گاهی در دستجات‏‎ ‎‏سینه زنی و عزاداری شرکت می کردند. در نجف که دستجات خدمت ایشان می آمدند‏‎ ‎‏به آنها اظهار لطف می کردند.‏‎[52]‎

به عمامه شان گِل می زدند

‏بعد از ظهر روز عاشورای 1342 که امام برای سخنرانی به مدرسۀ فیضیه تشریف‏‎ ‎‏می بردند (به احترام عزای سیدالشهدا) تحت الحنک انداخته بودند (عمامه ایشان باز‏‎ ‎‏بود) و قسمت جلوی عمامه شان را قدری گِل زده بودند.‏‎[53]‎

در نجف روضه داشتند

‏امام در مدتی که نجف اشرف بودند، در تمام شبهای شهادت معصومین(ع)‏‎ ‎‏در منزلشان ذکر مصیبت داشتند و به مناسبت رحلت حضرت زهرا(س) این برنامه سه‏‎ ‎‏شب ادامه داشت. گریه کردن و اشک ریختن امام بدون استثنا در همۀ این‏‎ ‎‏روضه خوانیها وجود داشت.‏‎[54]‎

می خواستند روی زمین بنشینند

‏چند سال پیش که روز عاشورا خدمت امام مشرف شدم، ایشان از ابوی‏‎ ‎‏احوالپرسی کردند. عرض کردم حالشان بد نیست و سلام می رسانند. ابوی حضرت آقا‏‎ ‎‏علی اکبر کوثری مسن ترین منبری قم اند. دو سال پیش که حال ابوی خوب بود، با هم‏‎ ‎‏به خدمت امام رسیدیم. امام به محض ورود ایشان، با محبت بسیار با او معانقه‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 32
‏کردند و احترام گذاشتند و می خواستند روی زمین بنشینند. آقای صانعی فرمودند: «من‏‎ ‎‏کمتر دیده ام امام کسی را اینطور تحویل بگیرند. گفتم: «روی این حساب است که پدر‏‎ ‎‏ما غلامِ در خانه سیدالشهدا بوده اند.» امام آنچنان دلباخته و مشتاق سیدالشهدا و‏‎ ‎‏اهل بیتند که به تمام متعلقات و نوکران امام حسین(ع) احترام می گذارند.‏‎[55]‎

تمام قد بلند می شدند

‏امام تواضع عجیبی نسبت به طلبه هایی که درس خوان بودند داشتند. طلبه‏‎ ‎‏روضه خوان و مداح اهل بیت(ع) را که می دیدند جلوی آنان تمام قد بلند می شدند و یا‏‎ ‎‏موقعی که آنها می خواستند از پیش امام بروند امام آنها را بدرقه می کردند و با اصرار‏‎ ‎‏مهمانان باز می گشتند.‏‎[56]‎

در مراسم روضه شرکت می کردند

‏از طرف آیت الله پسندیده برادر امام به مناسبت فرا رسیدن روز تاسوعای حسینی، ‏‎ ‎‏مجلس عزاداری در منزل ایشان برگزار شد، امام در این مراسم شرکت کردند.‏‎[57]‎

تا آخر در روضه حاضر بودند

‏امام در کربلا در روزهای تاسوعا و عاشورا برای امام حسین(ع) مجلس عزاداری‏‎ ‎‏برگزار می کردند و در این مجلس روضه خوانده می شد امام از ابتدا تا انتها در مجلس‏‎ ‎‏حضور داشتند.‏‎[58]‎

با صدای بلند گریه می کردند

‏امام مقیدند که در روزهای مهم عزاداری و بخصوص روز عاشورا روضه خوانی‏‎ ‎‏برگزار کنند و معمولاً همان روضه خوانهای سنتی می آیند خدمت امام می نشینند و‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 33
‏روضه می خوانند امام گریه می کنند آنها اشعار سنتی را می خوانند و توجه دارند به اینکه‏‎ ‎‏برای مراعات حال امام کم مصیبت بخوانند. زیرا آنقدر امام شیفته اهل بیت(ع)‏‎ ‎‏می باشند که ممکن است در اثر گریه زیاد دچار ناراحتی شوند. امام در این مواقع با‏‎ ‎‏صدای بلند گریه می کنند.‏‎[59]‎

در روضه شرکت کردند

‏یک روز که روز شهادت حضرت فاطمه(س) بود از امام تقاضا شد در جمع‏‎ ‎‏برادران دفتر که به همین مناسبت تشکیل داده بودند، حاضر شوند. امام آمدند و‏‎ ‎‏نشستند. به مجرد اینکه یکی از برادران دفتر شروع به خواندن مصیبت کرد، امام با‏‎ ‎‏صدای بلند گریه کردند که او هم برای ملاحظه حال امام، مصیبت را کوتاه کرد.‏‎[60]‎

شانه هایشان تکان می خورد

‏یک روز به مناسبت یکی از وفیات ائمه علیه السلام چند نفری به عنوان خواندن‏‎ ‎‏دعای توسل، به اتاق امام رفتیم. همه رو به قبله نشستند و شروع به دعا کردند. بعد از‏‎ ‎‏شروع امام وارد شدند و در صف نشستند و همراه با همه دعا خواندند. در ضمن دعای‏‎ ‎‏توسل، یکی از آقایان ذکر مصیبت مختصری کرد. با آنکه ذاکر، روضه خوان ماهری نبود‏‎ ‎‏و با حضور امام دستپاچه شده بود و صدایش هم مرتعش و بریده بریده بود. اما همین‏‎ ‎‏که شروع به روضه کرد، با آنکه هنوز مطلب حساسی را بیان نکرده بود، امام چنان به‏‎ ‎‏گریه افتادند که شانه هایشان به شدّت تکان می خورد. بنده وقتی زیر چشمی به سیمای‏‎ ‎‏امام نگاه کردم، دانه های متوالی اشک را که از زیر محاسن معظم له روی زانوانشان فرو‏‎ ‎‏می ریخت، می دیدم.‏

‏چند لحظه ای طول نکشید که یکی از نزدیکان از زوایه ای که امام نبیند، به ذاکر‏‎ ‎‏اشاره کرد که روضه را قطع کن. زیرا این گریۀ شدید، ممکن بود خدای ناکرده بر قلب‏‎ ‎‏مبارک امام اثر بگذارد.‏‎[61]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 34
روضه بخوان

‏جمعیت بسیار زیادی در منزل امام گرد آمده بودند. از مناطق مختلف اروپا و از‏‎ ‎‏کشورهای مختلف. دکترها، مهندسین و دانشجویان که بالغ بر پانصد نفر می شدند که‏‎ ‎‏برای دیدن امام به نوفل لوشاتو می آمدند. در کنار این جمعیت سیل خبرنگاران‏‎ ‎‏کشورهای مختلف اعم از روزنامه نگاران و رادیو تلویزیونها بودند که دوربینها روی این‏‎ ‎‏صحنه متمرکز شده بود. امام با وقار همیشگی خاص خود از منزل خارج شدند و وارد‏‎ ‎‏آن خیمه شده و نشستند. جمعیت گرد امام حلقه زد. بعد از چند لحظه به من فرمودند:‏‎ ‎‏«روضه بخوان» وقتی من به مناسبت روز تاسوعا روضه حضرت عباس را خواندم امام‏‎ ‎‏دستمال سفید رنگ خود را درآورده و شروع به گریه نمودند. از گریه امام جمعیت‏‎ ‎‏حاضر هم بسیار منقلب شد و مرا هم تحت تأثیر خود قرار داد. این از عشق امام به امام‏‎ ‎‏حسین(ع) سرچشمه می گرفت.‏‎[62]‎

کسی هست روضه بخواند

‏در شب عاشورا در نوفل لوشاتو بعد از اینکه نماز تمام شد امام فرمودند:‏‎ ‎‏«کسی هست روضه بخواند؟» و به یکی از برادرها امر فرمودند که روضه بخواند. همه‏‎ ‎‏ناظر بودند که تا ذاکر شروع به ذکر مصیبت کرد امام دستمالشان را درآورده و شروع‏‎ ‎‏کردند به گریه کردن. این عمل امام به ما آموزش داد که در حادترین جریانات‏‎ ‎‏سیاسی اجتماعی، هدف و مقصد که احیای سنت رسول الله می باشد، نباید فراموش‏‎ ‎‏شود.‏‎[63]‎

حاضرین را اطعام کردند

‏در نوفل لوشاتو روز عاشورا که فرا رسید امام فرمودند تمام حضار در منزل ایشان را‏‎ ‎‏به مناسبت این روز اطعام کنند.‏‎[64]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 35
با دیدن تصویر گریه می کردند

‏شبی امام خوابیده بودند و داشتند طبق برنامه ای که دکترها ریخته بودند نرمش را‏‎ ‎‏انجام می دادند. از تلویزیون هم روضه پخش می شد ایشان هم گریه می کردند ولی تعداد‏‎ ‎‏این شمارشها را که باید داشته باشند داشتند؛ صورت ایشان را من نگاه کردم از بالای‏‎ ‎‏سر، می دیدم در عین حال که دارند تعداد حرکات خود را می شمارند گریه هم می کنند؛‏‎ ‎‏ولی این نبود که بخواهند ورزش را رها کنند. با این همه اثری که روضه بر روانشان‏‎ ‎‏گذاشته بود ایشان کار خودشان را می کردند، چون وقت و زمان، زمان نرمش بود.‏‎[65]‎

روی زمین می نشستند

‏امام در روز عاشورا به احترام عزای سیدالشهدا(ع) که در حضور ایشان برپا‏‎ ‎‏می شد به جای نشستن بر روی صندلی بر روی زمین می نشستند.‏‎[66]‎

تربت می خوردند

‏امام تربت امام حسین(ع) را برای شفا می خوردند.‏‎[67]‎

قبل از هر چیز به حرم امام رضا مشرف شوید

‏موقعی که در مجلس شورای ملی مسأله انجمنهای ایالتی و ولایتی مطرح شد، ‏‎ ‎‏امام علاوه بر اینکه اساتید حوزه علمیه را جمع کرده و در این باره شور و مشورت‏‎ ‎‏می کردند لازم دیدند که نامه هایی را برای علمای استانها و شهرستانها بنویسند که حوزه‏‎ ‎‏علمیه قم را یاری کنند. من هم به اذن امام مأمور شدم که از مشهد تا زاهدان بروم و‏‎ ‎‏علمای بلاد را ببینم و نامه های امام را به آنها بدهم و از آنها بخواهم که مردم را در‏‎ ‎‏جریان بگذارند و مصیبات اسلام را بیان کنند و طومار بدهند. ساعت ده بعدازظهر که‏‎ ‎‏برای وداع به محضر ایشان شرفیاب شدم، نامه ها را که به من لطف کردند، فرمودند:‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 36
‏شما قبل از اینکه با هر کس ملاقات کنید اول مشرف شوید به حرم مطهر ثامن الحجج‏‎ ‎‏علی بن موسی الرضا(ع) و از زبان من به آن حضرت بگویید، آقا کار بسیار عظیم و‏‎ ‎‏مسأله خطیری پیش آمده و ما وظیفه دانستیم که قیام کنیم و حرکت کنیم چنانچه مرضیّ‏‎ ‎‏شماست ما را تأیید کنید.‏ ‎[68]‎

از زیارت باز نمانید

‏یکی از علما و مدرسین قم قصد داشت برای زیارت به عتبات مشرف شود. در‏‎ ‎‏خدمت امام به دیدن او رفتیم، چون از دوستان ایشان بود. در آن مجلس امام به او‏‎ ‎‏فرمودند: «شما برای زیارت به عتبات می روید. حوزه علمیه نجف جای مباحث طلبگی‏‎ ‎‏است، کسانی که به دیدن شما می آیند ممکن است بحثهای علمی را شروع کنند.‏‎ ‎‏مواظب باشید بحثهای طلبگی شما را از زیارت باز ندارد و سفر شما با دید و بازدید به‏‎ ‎‏اتمام نرسد، شما هدف دیگری دارید».‏‎[69]‎

آنچه داریم از امام زمان است

‏یک روز یکی از طلاب در مدرسۀ رفاه به امام عرض کرد: «شما چرا در بین‏‎ ‎‏صحبتهایتان از امام زمان(ع) کمتر اسمی می برید؟» امام به محض شنیدن این سخن‏‎ ‎‏درجا ایستاده و فرمودند: «چه می گویی؟ مگر شما نمی دانید ما آنچه داریم از امام‏‎ ‎‏زمان(ع) است و آنچه من دارم از امام زمان(ع) است و آنچه از انقلاب داریم از امام‏‎ ‎‏زمان(ع) است.‏ ‎[70]‎

این کار موجب مجازات شدید شد

‏امام در قضیه برنامه ای که از رادیو درباره الگوی زن پخش شد که طی آن به‏‎ ‎‏ساحت مقدس حضزت زهرا(س) از زبان یکی از مصاحبه شوندگان جسارتی شده بود‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 37
‏طی پیامی شدید‏‎[71]‎‏ فرمودند که این کار موجب تنبیه و توبیخ و مجازات شدید و جدی‏‎ ‎‏مسؤولین بالای صدا و سیما خواهد شد البته در تمام زمینه ها قوه قضاییه عمل خواهد‏‎ ‎‏کرد.‏‎[72]‎

خیلی به این عکس علاقه دارم

‏در اتاقی که آقا می نشینند عکسی است که ایشان خیلی به آن علاقه دارند عکس‏‎ ‎‏منصوب به حضرت رسول(ص) است حالا خدا می داند درست است یا نه. ولی ایشان‏‎ ‎‏یک علاقۀ عجیبی به آن دارند.از وقتی که این عکس را دیدند گذاشتند جلو چشمشان.‏‎ ‎‏همینطور روی آن بخاری، آن جلو. این عکس بزرگ هم هست، خیلی مشکل است که‏‎ ‎‏آدم باور کند این عکس حضرت رسول(ص) باشد چون جوانی است حدود مثلاً‏‎ ‎‏هفده _ هجده ساله با نیم تنه بالا لخت. خودشان می گفتند چون این عکس را من‏‎ ‎‏به عنوان عکس حضرت رسول(ص) قبول کرده ام خیلی به آن علاقه دارم.‏ ‎[73]‎

تهیه کنندگان را تشویق کردند

‏در مورخه 20 / 3 / 59 ساعت ده صبح جمعی از پرسنل سپاه خدمت امام‏‎ ‎‏رسیدند. در این دیدار فیلم «به سوی ساحل» که روابط عمومی سپاه پاسداران شهر روی به‏‎ ‎‏مناسبت سالروز بعثت پیامبر اکرم(ص) تهیه کرده بود نمایش داده شد. امام پس از‏‎ ‎‏مشاهدۀ فیلم که در آن برکات بعثت پیامبر بیان شده بود تهیه کنندگان را مورد تشویق‏‎ ‎‏خود قرار دادند.‏‎[74]‎

زیارت امام رضا آرزوی من است

‏در دیداری که فرماندهان کمیته ها و سپاه خراسان در مورخه 12 / 8 / 58 با امام‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 38
‎ ‎‏داشتند رسماً از محضر امام برای سفر به مشهد و زیارت حضرت علی بن موسی‏‎ ‎‏الرضا(ع) دعوت به عمل آمد. امام فرمودند: «زیارت امام هشتم(ع) آرزوی من است، ‏‎ ‎‏لکن با وجود گرفتاریهایی که دارم و از طرفی ملاقاتهای اجتماعی، برایم امکان ندارد و‏‎ ‎‏نمی توانم مسافرت کنم. امیدوارم که این توفیق نصیبم گردد».‏‎[75]‎

در جشن میلاد شرکت کردند

‏در ساعت 30 / 19 روز سه شنبه 10 / 7 / 58 امام در مراسم جشنی که از سوی‏‎ ‎‏شهربانی و اداره راهنمایی و رانندگی قم در تالار اجتماعات این اداره به مناسبت میلاد‏‎ ‎‏حضرت امام رضا(ع) تشکیل شده بود، شرکت فرمودند.‏‎[76]‎

تجلی عشق در نامگذاری

‏در مورخه 14 / 4 / 58 که یک زوج مسیحی در محضر امام به دین مبین اسلام‏‎ ‎‏مشرف شدند از امام خواستند نام آنها را تغییر دهند، امام آن دو را علی و فاطمه نام‏‎ ‎‏نهادند.‏‎[77]‎

اسم او را زهرا بگذارید

‏در مدت نه سالی که در جماران بودم، خدا سه بچه به ما عنایت فرمود، بچه اول را‏‎ ‎‏که برای اذان و نامگذاری، خدمتشان بردیم، فرمودند: «چون دختر است، فاطمه‏‎ ‎‏مناسب است.» دو سال و نیم بعد هم دختر دیگر را با خجالت خدمتشان بردیم، و‏‎ ‎‏چون با خواهر و مادر و خانواده رفته بودیم، احتمال می دادم امام چیزی بگویند. ولی‏‎ ‎‏وقتی خدمتشان رسیدیم و در گوش او آقا اذن و اقامه را گفتند، عرض کردم: «آقا!‏‎ ‎‏اسمش را هم شما تعیین کنید.» پرسیدند: «دختر است یا پسر؟» گفتیم: «دختر است.»‏‎ ‎‏ایشان با تبسمی فرمودند: «شما که فاطمه دارید، اسم این را هم زهرا بگذارید.»‏


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 39

‏متعجب شده بودم. با وجود تمام گرفتاریها و با توجه به اینکه در این مدت اصلاً‏‎ ‎‏صحبتی در این مورد با ایشان نکرده بودم، نام دختر اولم را به یاد داشتند.‏

‏پس از آن برای نامگذاری و خواندن اذان برای سومین بچه خدمتشان رسیدیم.‏‎ ‎‏برف شدیدی می بارید. این را هم بگویم که امام به بچه ها عنایت خاصی داشتند و به‏‎ ‎‏کوچکترها هم فوق العاده احترام می گذاشتند. بچه را که بردم، به شدت شروع به گریه‏‎ ‎‏کرد و هر کاری کردیم، ساکت نشد. آقا فرمودند: «بچه را بدهید به من.»‏

‏بچه را که به آقا دادیم، هنوز در حال گریه کردن بود. اما وقتی امام، الله اکبر را به‏‎ ‎‏گوش بچه گفتند؛ گریۀ بچه تمام شد و لبخندی بر چهرۀ نوزاد نمایان شد.‏‎[78]‎

شرکت در جشن عید غدیر

‏امام در مجلس جشنی که به مناسبت عید غدیر از سوی آسایشگاه معلولین ترتیب‏‎ ‎‏یافته و از ایشان دعوت شده بود شرکت فرمودند و معلولین را مورد تفقد قرار دادند.‏‎[79]‎

در جشن نیمه شعبان حضور یافتند

‏در مورخه دوشنبه 18 / 4 / 58 ساعت ده شب بود که امام بدون اطلاع قبلی به‏‎ ‎‏خیابانهای قم که مردم به مناسبت جشن نیمه شعبان آنها را آذین بسته بودند، آمدند و در‏‎ ‎‏شهر گردش کردند. پس از آن در مجلس جشنی که ساکنان خیابان چهارمردان برپا کرده‏‎ ‎‏بودند شرکت فرمودند.‏‎[80]‎

زیارت عاشورایشان ترک نمی شد

‏زیارت عاشورای امام ترک نمی شد. طی صحبتی که با ایشان داشتیم اگرچه امام‏‎ ‎‏تصریح نفرمودند ولی من متوجه شدم زیارت عاشورای ایشان ترک نمی شود. که آن را با‏‎ ‎‏صد لعن و سلام می خوانند.‏‎[81]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 40

با صد لعن و سلام می خواندند

‏امام اوقاتی که زیارت عاشورا می خواندند صد لعن و صد سلام را معمولاً در حال‏‎ ‎‏قدم زدن می خواندند. ایشان زیارت عاشورا را در ماه محرم و معمولاً یک اربعین (چهل‏‎ ‎‏روز) می خواندند.‏‎[82]‎

در پاریس زیارت عاشورا می خواندند

‏روز اول محرم در نوفل لوشاتو مصادف بود با اولین شبی که مردم ایران در‏‎ ‎‏پشت بامها تکبیر می گفتند. همان شب شخصی از تهران تلفن زد و گفت گوشی را‏‎ ‎‏می گذارم کنار پنجره تا صدای تکبیر مردم را که با گلوله مخلوط شده بود بشنوید صدا را‏‎ ‎‏ضبط کرده خدمت امام بردیم. اما در داخل اتاق تسبیح به دست در حال ایستاده‏‎ ‎‏مشغول ذکر بودند و زیارت عاشورا می خواندند. در حالی که ما متوجه مسایل ماه محرم‏‎ ‎‏نبودیم، ایشان در سرزمینی زیارت عاشورا می خواندند که شاید برای اولین بار در آنجا‏‎ ‎‏خوانده می شد.‏‎[83]‎

قبل از زیارت عاشورا بیاورید

‏خیلی از افراد و شخصیتها وقتی در شرایط مختلف قرار می گیرند برنامه ها و‏‎ ‎‏وضعیت آنها فرق می کند، ولی امام در تمام حالات وضعشان تغییر پیدا نمی کرد؛ مثلاً‏‎ ‎‏امام همیشه در دهۀ محرم زیارت عاشورا را می خواندند. هر سال از ابتدای دهۀ محرم‏‎ ‎‏ساعت نه صبح به حرم حضرت علی(ع) مشرف می شدند و زیارت امین الله و زیارت‏‎ ‎‏عاشورا می خواندند. این امر تا هشت محرم ادامه داشت. بعد این برنامه با تشرف امام‏‎ ‎‏به کربلا در حرم امام حسین(ع) انجام می شد. این برنامه چهارده ساله امام در نجف و‏‎ ‎‏عراق بود. در دهۀ محرم سال 57 هنگامی که در پاریس بودیم هر روز ساعت نه صبح‏‎ ‎‏یکی از برادران مأموریت داشت اخبار و گزارشات را خدمت امام تقدیم کند. من روز‏‎ ‎‏اول محرم طبق روال روزهای قبل آمدم و وارد منزل شدم. دیدم امام مشغول زیارت‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 41
‏عاشورا هستند و پس از اینکه اخبار را دریافت کردند فرمودند: از فردا برنامه را تغییر و‏‎ ‎‏ساعت نه  کسی برای من خبر نیاورد. قبل یا بعد از زیارت عاشورا اخبار را بیاورید».‏‎[84]‎

با کسی ملاقات نمی کردند

‏شهید قدوسی دادستان کل انقلاب صبحگاه برای اینکه امام را ملاقات بکند در‏‎ ‎‏زمانی که امام با هیچ کس ملاقات نداشته اند به منزل امام رفته بود. آقای توسلی مسؤول‏‎ ‎‏ملاقاتهای امام به ایشان گفته بود باید فعلاً قدم بزنید، امام گرفتاری دارد. ایشان پرسیده‏‎ ‎‏بود امام چه کار می کنند؟ گفته شده بود زیارت عاشورا می خوانند.‏‎[85]‎

پشت بام زیارت عاشورا می خواندند

‏یکی از برادران تعریف می کرد: «روزی نزدیک ظهر احساس کردم که صدای ضجه‏‎ ‎‏و ناله می آید. کمی که جستجو کردم، دیدم امام به پشت بام منزلشان رفته و زیارت‏‎ ‎‏عاشورا می خوانند و اشک می ریزند».‏‎[86]‎

زیارت جامعه را بیشتر می خواندند

‏امام از میان متون زیارت نامه ها، زیارت جامعه را بیشتر از دیگر زیارات‏‎ ‎‏می خواندند و در تمام آستانه های مقدس مقید به خواندن زیارت جامعه بودند.‏‎[87]‎

سعی کن دعای عهد را بخوانی

‏یکی از چیزهایی که امام در روزهای آخر به من توصیه می کردند خواندن دعای‏‎ ‎‏عهد بود. ایشان می گفتند: «صبحها سعی کن این دعا را بخوانی، چون در سرنوشت‏‎ ‎‏دخالت دارد».‏‎[88]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 42
با آرامش دعای عهد می خواندند

‏هنگامی که امام لباس مخصوص بیمارستان را جهت عمل جراحی پوشیدند، ‏‎ ‎‏کتاب مفاتیح را در دستان مبارکشان گرفته دعای عهد را با آرامش خاصی قرائت‏‎ ‎‏می کردند.‏‎[89]‎

چهل روز دعای عهد می خواندند

‏امام حتی در موقعی که در بیمارستان بستری بودند از انس با کتاب مفاتیح الجنان‏‎ ‎‏غافل نبودند. پس از رحلت جانگداز ایشان که مفاتیحشان را از بیمارستان به بیت‏‎ ‎‏منتقل می کردیم متوجه شدیم امام در مفاتیح خود در کنار دعای شریف عهد که آن را‏‎ ‎‏یک اربعین می خواندند، تاریخ شروع را هشت شوال نوشته اند.‏‎[90]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 43

‎ ‎

برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 44

  •  - امام در سال 1312 هجری شمسی به حج مشرف شدند.
  •  - حجةالاسلام و المسلمین مصطفی زمانی -  پابه پای آفتاب -  ج 3 -  ص 178.
  •  - خدیجه ثقفی -  ندا -  ش 12 -  ص 17.
  • - حجةالاسلام و المسلمین فرقانی.
  • - حجةالاسلام و المسلمین عمید زنجانی -  حوزه -  ش 37 و 38 -  ص 102.
  • - حجةالاسلام و المسلمین سید احمد خمینی -  پاسدار اسلام -  ش 6 -  ص 30.
  • - البته این امر درست نیست چون امام در آخرین روزهای اقامتشان که در بغداد بودند به کاظمین مشرف شدند.
  • - حجةالاسلام و المسلمین عباسعلی عمید زنجانی -  پا به پای آفتاب -  ج 4 -  ص 39.
  • - آیت الله محمدهادی معرفت -  حوزه -  ش 32 -  ص 146.
  • - حجةالاسلام و المسلمین سید مجتبی رودباری -  صحیفه دل -  ج1 -  ص 75.
  • - آیت الله قدیری -  ویژه نامه روزنامه جمهوری اسلامی -  خرداد 70 -  ص 62.
  • - حجةالاسلام و المسلمین رحیمیان- در سایه آفتاب- ص 37 و 38.
  • - حجة الاسلام و المسلین رحیمیان- در سایه آفتاب- ص 37و 38.  
  • - حجة الاسلام و المسلمین عبد العلی قرهی- سر گذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی- ج 6- ض 146.
  • - حجة الاسلام و المسلمین نصر الله شاه آبادی- پا به پای آفتاب- ج3 – ص 262.
  • - آیت الله سید عز الدین زنجانی- پابه پای آفتاب – ج 3 – ص 199.
  • - حجةالاسلام و المسلمین رحیمیان -  در سایه آفتاب -  ص 39.
  • - حجةالاسلام و المسلمین سید حمید روحانی -  سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی -  ج 1 -  ص90.
  • - آیت الله مظاهری - سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی -  ج 5 -  ص 168.
  • - حجةالاسلام و المسلمین رحیمیان -  پاسدار اسلام -  ش 39 -  ص 37.
  • - حجةالاسلام و المسلمین عمید زنجانی -  سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی -  ج 5 -  ص 156.
  • - حجةالاسلام و المسلمین سید حسن طاهری خرم آبادی -  پا به پای آفتاب -  ج 4 -  ص 332.
  • - آیت الله خاتم یزدی.
  • - حجةالاسلام و المسلمین سید مرتضی موسوی اردبیلی ابربکوهی -  مصاحبه مؤلف.
  • - حجةالاسلام و المسلمین رحیمیان -  در سایه آفتاب -  ص 40.
  • - حجةالاسلام و المسلمین سید مرتضی موسوی اردبیلی ابربکوهی -  مصاحبه مؤلف.
  • - حجةالاسلام و المسلمین فرقانی پابه پای آفتاب -  چاپ جدید -  ج 3 -  ص 19.
  • - حجةالاسلام و المسلمین فرقانی -  پابه پای آفتاب -  چاپ جدید - ج 3 -  ص 19 و 28.
  • - حجةالاسلام و المسلمین فرقانی -  پابه پای آفتاب – چاپ جدید -  ج 3 -  ص 19 و 28.
  • - حجةالاسلام و المسلمین فرقانی -  پابه پای آفتاب -  چاپ جدید - ج 3 -  ص 19 و 28.
  • - آیت الله خاتم یزدی.
  • - حجةالاسلام و المسلمین رحیمیان -  درسایه آفتاب -  ص 39.
  • - حجةالاسلام و المسلمین کروبی -  شاهد -  ش 184 -  ص 3.
  • ـ آیت الله محمدهادی معرفت -  حوزه -  ش 32 -  ص 148.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین محمدرضا ناصری -  پاسدار اسلام -  ش 58 -  ص 35.
  • ـ سردار سرتیپ محسن رفیق دوست -  امید انقلاب -  ش 25 -  ص 44.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین ناطق نوری -  پا به پای آفتاب -  ج6 -  ص 77 با اندکی تغییر.
  • ـ آیت الله مؤمن -  سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی -  ج 3 -  ص 107.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین احمد صابری همدانی -  پا به پای افتاب -  ج3 -  ص 271.
  • - حجةالاسلام و المسلمین رسول محلاتی- حوزه- ش 37 و 38 – ص 64      
  • ـ  آیت الله امامی کاشانی.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین انصاری کرمانی -  ویژگیهایی از زندگی امام خمینی -  ص 26.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین علی دوانی -  سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی -  ج 6 -  ص 72.
  • ـ بعدها بعضی گریستن را به دلیل شدت تأثر امام از شهادت مرحوم مطهری قلمداد کردند که هیچ پایه و اساسی نداشت چه امام کسی نبود که حتی در مصیبت های بزرگتر نظیر فاجعه 15 خرداد و یا شهادت فرزند برومندشان در منظر عام گریه کنند.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین علی دوانی -  پا به پای آفتاب -  چاپ جدید -  ج 4 -  ص 120.
  • ـ پیشین -  ص 107.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین سید حسن طاهری خرم آبادی -  پا به پای آفتاب -  ج3 -  ص 323.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین علی دوانی -  سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی -  ج 6 -  ص 71.
  • ـ آیت الله توسلی -  پابه پای آفتاب -  ج 2 -  ص 88.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین محمد کوثری -  پا به پای آفتاب -  ج 4 -  ص 123.
  • ـ آیت الله خلخالی -  پیشین -  چاپ جدید -  ص 62.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین عبدالعلی قرهی -  سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی -  ج 6 -  ص 146.
  • ـ آیت الله مؤمن -  پیشین -  ج 3 -   ص 119.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین رحیمیان -  پیشین -  ص 36.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین سید محمد کوثری -  پا به پای آفتاب ج 4 -  ص126.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین محمد فاضلی اشتهاردی -  سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی -  ج 5 -  ص 96.
  • ـ روزنامه کیهان -  10 / 9 / 58 و محضر نور – ج 1 - ص 248.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین سیدعلی اکبر محتشمی پور.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین انصاری کرمانی -  ویژگیهایی از زندگی امام خمینی -  ص 26.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین انصاری کرمانی -  ویژگیهایی از زندگی امام خمینی -  ص 26.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین رحیمیان -  درسایه آفتاب -  ص 36.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین سیدعلی اکبر محتشمی پور -  سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی -  ج 1 -  ص 48.
  • ـ مرضیه حدیده چی -  پیشین -  ج 4 -  ص 45.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین سید علی اکبر محتشمی پور.
  • ـ زهرا مصطفوی -  مصاحبه مؤلف.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین رحیمیان -  همان -  ص 115.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین سیداحمد خمینی -  پیام انقلاب -  ش 60 -  ص 26.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین سید محمد جواد علم الهدی -  سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی -  ج 5 -  ص 129.
  • ـ آیت الله ابراهیم امینی -  پیشین -  ص 110.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین انصاری کرمانی -  سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی -  ج 2 -  ص 56.
  • - متن حکم حضرت امام به آقای محمد هاشمی مدیرعامل وقت صدا و سیمای جمهوری اسلامی،  در مورخ 9 بهمن 1367 در صحیفه امام -  ج 21 -  ص 255 آمده است.
  • ـ ویژه نامه روزنامه رسالت -  خرداد 73.
  • ـ زهرا مصطفوی، مصاحبه مؤلف.
  • ـ روزنامه کیهان -  22 / 3 / 59 و محضر نور -  ج 1 -  ص 318.
  • ـ روزنامه کیهان -  13 / 8 / 58 و پیشین -  ص 237.
  • ـ روزنامه اطلاعات -  12 / 7 / 58 و محضر نور -  ج 1 -  ص 219.
  • ـ روزنامه جمهوری اسلامی -  6 / 4 / 58 و محضر نور -  ج1 -  ص 128.
  • ـ سیداحمد بهاءالدینی -  پا به پای آفتاب -  ج1 -  ص 264.
  • ـ روزنامه اطلاعات -  19 / 8 / 58 -  محضر نور -  ج 1 -  ص 242.
  • ـ روزنامه کیهان - 20 / 4 / 58 -  پیشین -  ص 146.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین سیدعلی غیوری -  سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی -  ج 6 -  ص 100.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین رسولی محلاتی -  حوزه -  ش 37 و 38 -  ص 64.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین فردوسی پور -  روزنامه رسالت -  14 / 4 / 68.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین سید علی اکبر محتشمی پور -  پا به پای آفتاب -  ج 2، ص 139.
  • ـ آیت الله حائری شیرازی -  جهاد ش 35.
  • ـ مشهدی جعفر (خادم امام) امید انقلاب -  ش 205.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین سید احمد فهری -  شاهد بانوان -  ش 167، ص 11.
  • ـ فاطمه طباطبایی -  ویژه نامه روزنامه اطلاعات -  14 / 3 / 69.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین آشتیانی -  روزنامه ابرار -  12 / 3 / 72.
  • ـ آیت الله توسلی -  پا به پای افتاب -  ج 1 -  ص 286.