فصل چهارم: انجام مستحبات و ترک مکروهات

 

فصل چهارم: انجام مستحبات و ترک مکروهات


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 87

برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 88

روزهای بلند را روزه بودند

‏امام چهارده سال نجف بودند. از تمام بچه ها دور بودند، هوای به آن گرمی نجف‏‎ ‎‏را تحمل می کردند و در آنجا روزهایی به آن بلندی را روزه می گرفتند. کارگر منزلشان‏‎ ‎‏صبح که می آمد گلایه می کرد می گفت: «خانم من سینی غذای آقا را که می برم، اصلاً‏‎ ‎‏وقتی بر می گردانم احساس نمی کنم از این سینی غذایی خورده شده است، شاید یک‏‎ ‎‏کمی مثلاً یک نصفه کتلت خورده اند.» آقا با این شرایط روز به آن بلندی نجف را روزه‏‎ ‎‏می گرفتند.‏‎[1]‎

خود ماه رمضان کاری است

‏سرّ این معنا که امام ملاقاتهای خودشان را در ماه مبارک رمضان تعطیل می کردند‏‎ ‎‏این بود که بیشتر به دعا و قرآن و خلاصه به خودشان برسند. امام می فرمودند: «خود ماه‏‎ ‎‏رمضان کاری است».‏‎[2]‎

در ماه رمضان شعر نمی خواندند

‏امام به نقل از نزدیکانشان برای ماههای ویژه ای چون رمضان برنامه ای خاص‏‎ ‎‏داشتند، به طوری که در این ماه عزیز شعر نمی خواندند، شعر نمی سرودند و گوش به‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 89
‏شعر نمی دادند و دگرگونی خاصّی متناسب با این ماه مبارک در زندگی خود ایجاد‏‎ ‎‏می کردند، به گونه ای که این ماه را سراسر به تلاوت قرآن مجید، دعا و انجام مستحبات‏‎ ‎‏مربوط به ماه رمضان سپری می کردند.‏‎[3]‎

جزییات وضو رو به قبله بود

‏امام هر وقت وضو می گرفتند، تمام جزییات وضو را رو به قبله انجام می دادند.‏‎ ‎‏حتی اگر دستشویی رو به قبله نبود، در هر مورد پس از اینکه یک کف دست آب‏‎ ‎‏بر می داشتند شیر را می بستند و رو به قبله آب را به صورت یا به دست می زدند.‏‎[4]‎

عطر زدند و به نماز ایستادند

‏ما در قضیه شهادت حاج آقا مصطفی چیزی جز قدرت روحی از امام ندیدیم به‏‎ ‎‏طوری که در همان روز ساعت 10 / 10 تا 30 / 11 دقیقه که باید قدم بزنند مشغول قدم‏‎ ‎‏زدن شدند و بعد که نزدیک ظهر شد همان خواست خودشان که باید حتماً رو به قبله‏‎ ‎‏بایستند، ایستادند و وضو گرفتند و ریششان را شانه زدند، عطر زدند و به نماز‏‎ ‎‏ایستادند.‏‎[5]‎

حین وضو ذکر می گفتند

‏یک روز که امام مشغول وضو گرفتن بودند به نحوه وضو گرفتن ایشان دقت کردم.‏‎ ‎‏دیدم ابتدا دستشان را زیر شیر آب می گیرند و با دست دیگر آهسته شیر را به مقدار‏‎ ‎‏کمی باز می کنند دستشان که پر می شد شیر را می بستند و آب را به صورتشان می زدند.‏‎ ‎‏بعد دوباره این کار را تکرار می کردند و بعد دو مرتبه دستشان را زیر شیر آب می گرفتند،‏‎ ‎‏که دست چپ را بشویند و یک بار آب می ریختند و با نم دست، دست دیگر را تر‏‎ ‎‏می کردند و باز یک بار دیگر آب می ریختند و ضمن اینکه ذکرهایی را هم می خواندند‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 90
‏هر حرکت را که می خواستند انجام دهند رو به طرف قبله بر می گشتند و آن عمل را‏‎ ‎‏انجام می دادند.‏‎[6]‎

برای مستحب به زحمت می افتادند

‏دستشویی منزل امام در نجف بسیار کوچک بود تا جایی که امام موقع وضو گرفتن‏‎ ‎‏در یک گوشه آن خودشان را جمع می کردند و به زحمت می انداختند چون می خواستند‏‎ ‎‏رو به قبله وضو بگیرند.‏‎[7]‎

در نماز جماعت شرکت می کردند

‏امام از دوران جوانی به برخی از مستحبات مانند غسل جمعه و انجام فریضه به‏‎ ‎‏جماعت، عنایت خاصی داشتند. در همان دوران مرحوم آقای بروجردی، که امام‏‎ ‎‏شخصیت بارزی بودند در بسیاری از نمازهای جماعت شرکت می کردند و با امکان‏‎ ‎‏جماعت، انجام فرایض را به صورت فرادیٰ یک نوع محرومیت از فیض تلقی‏‎ ‎‏می کردند.‏‎[8]‎

موقع نماز عطر مصرف می کردند

‏امام همیشه موقع نماز عطر و بوی خوش مصرف می کردند به طوری که شاید‏‎ ‎‏ایشان بدون بوی خوش به نماز نایستاده باشند. حتی در نجف هم که در پشت بام نماز‏‎ ‎‏شب می خواندند در همانجا هم یک شیشه عطر داشتند.‏‎[9]‎

تمامی مستحبات نماز را به جا می آوردند

‏امام در اواخر عمر نیز مانند دوران جوانیشان عبادت می کردند. زمانی که در‏‎ ‎‏بیمارستان بستری بودند، با وجودی که سرم به دست و پایشان وصل بود، بر روی تخت‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 91
‏بیمارستان، حتی یکی از مستحبات را ترک نکردند. تعقیبات، قرآن، عطر، تحت الحنک، ‏‎ ‎‏شانه و تمامی مستحبات نماز را به جا می آوردند.‏‎[10]‎

مهر نمازشان خاک کربلا بود

‏امام بر انجام مستحبات و ترک مکروهات تکیه فراوانی داشتند، به طوری که به هیچ وجه مستحبی را ترک نمی کردند و مکروهی را انجام نمی دادند. مستحباتی را که قبل‏‎ ‎‏از نماز وجود دارد و باعث می شود که ثواب نماز بیشتر شود، حتماً انجام می دادند.‏‎ ‎‏ایشان همیشه قبل از نماز عطر استعمال می کردند و مُهر نماز ایشان خاک کربلا بود. و‏‎ ‎‏با اینکه دندانهای امام مصنوعی بود، قبل از نماز آنها را از دهان خارج می نمودند، ابتدا‏‎ ‎‏مسواک می کردند و بعد نماز می خواندند. همچنین انگشتری عقیق داشتند که قبل از‏‎ ‎‏شروع نماز اول آن را در انگشت خویش انداخته و بعد نماز را بجای می آوردند.‏‎[11]‎

قبل از حمد استعاذه می کردند

‏امام در نمازهای نافله مثل نمازهای معمولی که می خواندند قبل از اینکه سوره‏‎ ‎‏حمد را شروع کنند ذکر ‏اعوذ بالله من الشیطان الرجیم‏ را می گفتند.‏‎[12]‎

تسبیحات حضرت زهرا را انجام می دادند

‏امام پس از هر نماز تسبیحات حضرت زهرا(س) را شروع می کردند و این‏‎ ‎‏تسبیحات را با دست می شمردند. با تسبیح نمی شمردند.‏‎[13]‎

تعقیبات هر نماز

‏امام بعد از سلام نماز و ذکر سه تکبیر به تعقیبات مشترکه می پرداختند. ابتدا ‏‎ ‎‏تسبیحات حضرت زهرا(س) را که عبارتست از تعداد سی و چهار ذکر «الله اکبر» سی و‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 92
‏سه ذکر «الحمدْلله» و سی و سه ذکر «سبحان الله» معمولاً با انگشتان مبارکشان شماره‏‎ ‎‏می فرمودند. سپس با ذکر ‏«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» ‏آغاز به تلاوت سورۀ مبارکۀ‏‎ ‎‏حمد می کردند و به خوبی مشهود بود که قبل از سورۀ حمد استعاذه می فرمودند، چه در‏‎ ‎‏نماز واجب یا مستحب ـ البته در رکعت اول ـ و چه در تعقیبات. پس از قرائت سورۀ‏‎ ‎‏حمد آغاز به تلاوت آیةالکرسی می فرمودند و بعد از آن چند آیۀ دیگر که به ترتیب به آنها‏‎ ‎‏اشاره می کنیم:‏

«الله لا اِلٰهَ اِلاّ هُوَ الْحَی ُّّ القَیّومُ لا تَأخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاٰ نَوْمٌ لَهُ مٰا فِی السّٰماوٰاتِ وَ ما فِی الْاَرْضِ مَنْ ذَالَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلاَّ بِاِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ اَیدِیهِمْ وَ مٰا خَلْفَهُمْ وَ لاٰ یحِیطُونَ بِشَی ءٍ مِنْ عِلْمِهِ اِلاّ بِما شٰاءَ وَسِعَ کُرْسیُّهُ السَّمٰاوَاتِ وَالْاَرضَ وَ لاٰ یَؤُدُهُ حِفْظُهُمٰا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ.

 (سوره بقره ـ آیه 255)

«شَهِدَ اللّٰهُ اََنَّهُ لاٰ اِلهَ اِلاّٰ هُوَ وَ الْمَلاٰئِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لاٰ اِلهَ اِلاّ هُو الْعَزِیزُ الْحَکیمُ».

(سوره آل عمران ـ آیه 18)

«قُلِ اللهمَّ مٰالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتی الْمُلْکَ مَنْ تَشٰاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشٰاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشٰاءُ بِیَدِکَ الْخَیرُ اِنَّکَ عَلٰی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیر»

(سوره آل عمران ـ آیه 26)

«تُولِجُ الْلَّیْلَ فِی النَّهارِِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی الْلَّیْلِ وَ تُخْرِِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِِ حِسٰابٍ»

(سوره آل عمران ـ آیه 27)

«اَسْتَغْفِرُ الله الّذی لاٰ اِلٰهَ اِلاّٰ هُوَ ذُوالْجَلاٰلِ وَ اِلْاِکْرامِ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ»

‏اینها تعقیبات مشترکه بود. ولی بعد از نماز مغرب و تعقیبات مذکوره هفت مرتبه‏‎ ‎‏می فرمودند:‏

«بِسْمِ الله الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ لاٰ حَوْلَ وَ لاٰ قُوَّةَ اِلاّٰ بِاللهِ الْعَلیِّ الْعَظیم»‎[14]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 93

سالهاست این دعا را می خوانم

‏یکی از بستگانمان که از علمای بزرگ حوزه علمیه بود می گفت: «دعایی است که‏‎ ‎‏خواندنش بعد از نماز صبح مستحب است. آن دعا سلام به انبیا و ملائکه است. من‏‎ ‎‏حدود بیست و چهار سال است که این تعقیبات را می خوانم. بیست و چهار سال قبل‏‎ ‎‏حاج آقا روح الله خمینی به من فرمودند: «فلانی به این دعا مداومت کن که من‏‎ ‎‏سالهاست این دعا را می خوانم».‏‎[15]‎

با انگشت به طرف قبله اشاره می کردند

‏امام پس از برگزار کردن نماز مغرب و عشا به داخل حیاط خانه و رو به قبله در‏‎ ‎‏حالی که با انگشت به طرف قبله اشاره می کردند حدود پنج دقیقه دعایی را زیر لب‏‎ ‎‏زمزمه می کردند. در این مورد از یک فرد موثق شنیدم که ایشان ذکر ‏«تحصنت بدار‎ ‎سقفها لا اله الاّ الله و ثورها محمد رسول الله و بابها علی ولی الله و ارکانها لاحول و لا قوة‎ ‎الاّ بالله»‏، را مرتباً تکرار می کردند.‏‎[16]‎

در اتاقهای تو نمی شود نماز خواند

‏بعد از اینکه امام از قیطریه آزاد شدند و به قم بازگشتند چون منزل ما روبروی منزل‏‎ ‎‏ایشان بود و منزل خودشان تقریباً مردانه بود آن مدتی که یک تا دو ماه در منزل ما بودند.‏

‏در اتاق ما روی طاقچه، مجسمه های سیاهی بود، در اطاق دیگر عکس بود و می دیدند‏‎ ‎‏که نماز مکروه است _ چون در اتاق عکس بود _ لذا ایشان به من گفتند: که توی‏‎ ‎‏هیچ کدام از اتاقهای تو نمی شود نماز خواند و بیش از این چیزی نگفتند. من هم رفتم‏‎ ‎‏یک اتاق را برای نماز خواندن ایشان آماده کردم.‏‎[17]‎

ترک مستحبات نمی کردند

‏امام در نجف هر وقت می خواستند به حرم مشرف بشوند، کفشهایشان را دستمال‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 94
‏می کشیدند. همان طوری که خانمشان می گویند، همیشه کفشهایشان را دستمال‏‎ ‎‏می کشیدند. یک آینه هم توی حیاط داشتند که جلوی آینه می رفتند و محاسنشان را‏‎ ‎‏شانه می زدند، عطر می زدند و از خانه بیرون می رفتند. ایشان حتی مستحبات زیارت را‏‎ ‎‏هم ترک نمی کردند.‏‎[18]‎

برویم جای دیگری نماز بخوانیم

‏در مهاجرت امام از عراق به کویت وقتی به مرز عراق رسیدیم. برادرها رفتند‏‎ ‎‏گذرنامه را مهر خروج بزنند. در همان حال امام می خواستند نماز بخوانند. در دفتر‏‎ ‎‏مدیر گمرک نشسته بودیم ناگهان چشم امام به عکس بزرگی از صدام افتاد که نصب‏‎ ‎‏کرده بودند. فوراً آمدند بیرون و گفتند: «جای دیگری برای نماز خواندن برویم.» در‏‎ ‎‏همان حوالی ساختمانی دیدیم که نوساز بود و برای استراحت مسافرین قرار داده‏‎ ‎‏بودند. به آنجا رفتیم و پشت سر امام نماز جماعت خواندیم.‏‎[19]‎

بیایید این فرش را جمع کنید

‏یک روز امام فرمودند: بیایید این فرش را از اینجا جمع کنید چون روی این فرش‏‎ ‎‏نقش و صورت حیوان افتاده است و نماز خواندن در اتاقی که در آن تصویری از انسان‏‎ ‎‏یا حیوان باشد مکروه است. حساسیت ایشان در مسایل شرعی تا این اندازه بود.‏‎[20]‎

مشغول نافله شدند

‏در قم اوایل انقلاب هر روز امام از حدود ساعت هشت و نیم صبح تا ظهر‏‎ ‎‏ملاقاتهای عمومی و سخنرانیهای مفصلی انجام می دادند و چندین بار از پله ها به بالای‏‎ ‎‏پشت بام رفته و به ابراز احساسات امت حزب الله پاسخ می گفتند. یک روز چند دقیقه به‏‎ ‎‏ظهر مانده، امام در حالیکه به اتاق استراحت می رفتند، در سیمای مبارکشان خستگی‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 95
‏فوق العاده ای احساس نمودم، به خود گفتم: الآن امام می رود و از فرط خستگی می افتد!‏‎ ‎‏ولی وقتی دنبال ایشان وارد شدم، دیدم در حال قیام و مشغول نافله ظهر هستند.‏‎[21]‎

مانند شبهای دیگر نافله خواندند

‏غروب همان روز که قضیه مدرسه اتفاق افتاد در منزل امام بودیم که خبر آوردند در‏‎ ‎‏فیضیه طلاب را کتک زده اند و قصد دارند به اینجا بیایند. مرحوم آقا سید محمدصادق‏‎ ‎‏بلند شد و در خانه را بست. تا امام فهمیدند بلافاصله بلند شدند و در خانه را باز‏‎ ‎‏کردند و فرمودند: «فرزندان مرا کتک بزنند و من در خانه ام را به روی خود ببندم.»‏

‏سپس امام به نماز ایستادند و مانند شب های دیگر نافله ها را نیز خواندند در حالی‏‎ ‎‏که ممکن بود هر لحظه به خانه ایشان هجوم آورند.‏‎[22]‎

نوافل را ترک نمی کردند

‏تا خود به یاد دارم و از نزدیکان و معاشران امام نیز شنیده ام ایشان گذشته از انجام‏‎ ‎‏نمازهای فریضه در اول وقت تا جایی که مقدور بود نوافل یومیه را ترک نمی کردند.‏‎[23]‎

چه بهتر که با شرایط انجام شود

‏تمام مستحبات مانند وضو گرفتن، رو به قبله، ورود به حرم با پای راست، دیدن‏‎ ‎‏خود در آینه قبل از خروج از منزل، مستحبات استحمام، اصلاح کردن یا ناخن گرفتن با‏‎ ‎‏شرایطی که برای آن ذکر شده بر اثر ممارست و تکرار برای امام حالت واجب پیدا کرده‏‎ ‎‏بود. امام در مورد ترک مکروهات می فرمودند: ما که این کارها (وضو...) را می خواهیم ‏‎ ‎‏انجام بدهیم پس چه بهتر که با شرایط و موازینی که ذکر شده انجام دهیم.‏‎[24]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 96
در نوافل هم مستحبات را رعایت می کردند

‏امام در نوافلی که انجام می دادند بعضی مستحبات را رعایت می کردند مثلاً در‏‎ ‎‏نمازها، چه فریضه و چه نافله بعد از تکبیرةالاحرام ذکر ‏«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم»‎ ‎‏را که مستحب است خیلی مقید بودند و می خواندند. یا مثلاً در نمازهای نافله خواندن‏‎ ‎‏سوره توحید شرط نیست و می توان آن را حذف کرد ولی امام مقید بودند و‏‎ ‎‏می خواندند.‏‎[25]‎

تمام نافله ها را می خواندند

‏من گاهی که خدمت امام بودم دیده ام که بدون استثنا هر شب موقع معینی برای‏‎ ‎‏نماز شب بر می خیزند. اول نماز شب را خوانده، سپس نافلۀ صبح را می خوانند، چون‏‎ ‎‏امام به خواندن نافله ها خیلی مقیدند. نافله های ظهر، چهار نماز دو رکعتی است.‏‎ ‎‏بعضی اوقات موقع ظهر که خدمتشان می رویم می بینیم در حال خواندن نافله های‏‎ ‎‏ظهرند. قبل از ظهر هم اگر نتوانند نماز نافله را بصورت نشسته بخوانند و به سجده‏‎ ‎‏بروند در حال حرکت می خوانند، چون نمازهای نافله را هم می توان حین حرکت خواند.‏‎ ‎‏نافله های عصر را هم که چهار نماز دو رکعتی است مقیّد بودند حتماً بخوانند. آن‏‎ ‎‏زمانی که آقا سالمتر بودند، نافله ها را ایستاده می خواندند. ولی حالا هنگام راه رفتن‏‎ ‎‏می خوانند.‏‎[26]‎

آیا نافله بخوانم؟

‏برنامه امام این بود که نماز نافله را بعد از نمازهایشان بخوانند که این برنامه را‏‎ ‎‏معمولاً به هم نمی زدند. اما گاهی اوقات به کسانی که پشت سر ایشان بودند می گفتند:‏‎ ‎‏«آیا من نافله بخوانم؟» یعنی اجازه می گرفتند از کسانی که پشت سرشان نماز‏‎ ‎‏می خواندند. چند بار دیده بودم می گفتند یک چند رکعت من نافله بخوانم و به‏‎ ‎‏شکلی می گفتند که بصورت کسب اجازه بود و گاهی اوقات هم برای رعایت نافله نماز‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 97
‏ظهر که باید قبل از نماز ظهر خوانده شود و نافله عصر که باید قبل از عصر خوانده‏‎ ‎‏شود این را می انداختند به بعد از نمازها تا ما را که به ایشان اقتدا می کردیم، معطل‏‎ ‎‏نکنند. گاهی هم همه نافله ها را برای اینکه ما معطل نشویم قبل از فریضه‏‎ ‎‏می خواندند.‏‎[27]‎

با زبان روزه تمام نافله ها را می خواندند

‏وقتی امام در ماه مبارک رمضان در فصل گرمای نجف برای نماز جماعت ظهر و‏‎ ‎‏عصر با زبان روزه به مدرسه مرحوم آیت الله بروجردی تشریف می آوردند اول هشت‏‎ ‎‏رکعت نوافل ظهر را می خواندند و بعد نماز ظهر را با اذان و اقامه نسبتاً طولانی به جا‏‎ ‎‏می آوردند و بعد از تعقیب نماز ظهر هشت رکعت نوافل عصر را می خواندند و بعد‏‎ ‎‏نماز عصر را با اذان و اقامه مانند نماز ظهر ادا می کردند و بعد از تعقیبات تشریف‏‎ ‎‏می بردند.این کار در آن سن و آن هوای گرم و آن حال روزه کار آسانی نبود که حتی‏‎ ‎‏جوانها بتوانند موفق به آن بشوند. اما امام با اقبال تمام این گونه جدیت در عبادت‏‎ ‎‏داشتند.‏‎[28]‎

نافله ها را ایستاده می خواندند

‏امام نافله ها را نیز که بیشتر افراد نشسته می خوانند، ایستاده می خواندند. از این رو‏‎ ‎‏ما که چهل، پنجاه سال از ایشان کوچکتر بودیم، در مقابلشان شرم داشتیم که نشسته‏‎ ‎‏نافله بخوانیم.‏‎[29]‎

ما جوانها تاب نافله نداشتیم

‏من در ماه مبارک رمضان همانند سایر ماهها نماز ظهر و عصر را با امام در مسجد‏‎ ‎‏شیخ واقع در بازار نجف بجا می آوردم، ولی نماز مغرب و عشا را با آیت الله آقای سید‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 98
‏عبدالعلی سبزواری می خواندم. زیرا امام با آن کهولت سن و ضعف حتی در ایامی که‏‎ ‎‏ماه مبارک مصادف با گرمای سوزان در روزهای بلند تابستان بود، مقیّد به انجام نافله‏‎ ‎‏مغرب و عشا بودند. در حالی که ما با اینکه جوان بودیم و تاب مقاومت بیشتری‏‎ ‎‏داشتیم، مایل بودیم هرچه زودتر نماز مغرب و عشا را بدون نافله به اتمام برسانیم و به‏‎ ‎‏افطار برسیم.‏‎[30]‎

در همه حال نماز می خواندند

‏امام از ساعت یازده و نیم تا یک بعد از ظهر مشغول نماز بودند. از دفتر زیاد به من‏‎ ‎‏قند و آب می دادند که ببرم تبرک کنم. من هر چه لای در را باز می کردم که بروم پیش‏‎ ‎‏ایشان برای استخاره، یا قند یا آب را تبرک کنم، می دیدم در حال نماز هستند، ایستاده، ‏‎ ‎‏نشسته، خوابیده همه اش نماز نافله می خواندند.‏‎[31]‎

خواب مستحبی می رفتند

‏یک مرتبه امام نزدیکیهای ظهر از خواب بلند شده بودند و به من گفتند: «من امروز‏‎ ‎‏دیر از خواب بلند شدم. شما حواست جمع باشد ساعت یازده و نیم بیایی مرا از خواب‏‎ ‎‏بیدار کنی»‏‎[32]‎‏ من هر روز که می رفتم یازده و نیم در را باز کنم هر چه هم دستم بود باز هم‏‎ ‎‏فراموش نمی کردم که باید آقا را بیدار کنم. می رفتم تا در آشپزخانه را باز کنم می دیدم در‏‎ ‎‏حال وضو گرفتن هستند، دیگه خودم خجالت می کشیدم. وقتی رویشان را‏‎ ‎‏بر می گرداندند من می گفتم آقا شما خودتان گفتید بیایم بیدارتان کنم، می گفتند: «خوب کردید که آمدید مرا بیدار کنید»‏‎[33]‎‏.‏

غسل جمعه امام ترک نمی شد

‏امام همیشه قبل از اذان ظهر روز جمعه غسل می کردند و هیچ وقت غسل جمعه‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 99
‏ایشان ترک نمی شد.‏‎[34]‎

حالا وقت مستحبات است

‏در پاریس یکی از آقایان آمد و گفت آمریکاییها آمده اند مصاحبه ای با امام انجام‏‎ ‎‏دهند و این برنامه که مستقیم پخش می شود اگر صورت بگیرد بالطبع سایر کشورهای‏‎ ‎‏اروپایی هم چنین کاری را انجام می دهند و این می تواند برای نشان دادن مواضع و‏‎ ‎‏حرکت انقلاب مؤثر باشد. اتفاقاً روز جمعه بود، بنده آمدم خدمت امام و موضوع را‏‎ ‎‏عرض کردم. امام فرمودند: «حالا وقت انجام مستحبات است، وقت مصاحبه نیست.»‏‎ ‎‏بعد که مستحبات روز جمعه را بجا آوردند فرمودند: «من برای مصاحبه آماده‏‎ ‎‏هستم»‏‎[35]‎‏.‏

کلاه به سر می گذاشتند

‏امام خیلی به مستحبات و مکروهات اهمیت می دادند. در نجف تابستان هوا‏‎ ‎‏خیلی گرم بود با این همه امام وقتی می خواستند به دستشویی بروند کلاهی را از طبقه‏‎ ‎‏بالای منزل می آوردند و به سرشان می گذاشتند. بعدها متوجه شدم که با سَرِ باز به توالت‏‎ ‎‏رفتن مکروه است. گاهی ایشان بیست یا سی پله را برای آوردن کلاه طی می کردند.‏‎[36]‎

در حال مستحبات نماز هستند

‏شاید دو یا سه ماه قبل از ارتحال امام بود که خدمت آن بزرگوار رسیدیم. ایشان‏‎ ‎‏مشغول ادای نماز بودند. ما در اتاق استراحت و عبادت امام به حضور ایشان رسیدیم.‏‎ ‎‏ساعت یک بعدازظهر بود و امام در حال نماز. من از حاج احمد آقا پرسیدم: «چطور‏‎ ‎‏امام این موقع نماز را بجا می آورند؟» چون از وقت اذان گذشته بود. ایشان در پاسخ‏‎ ‎‏گفتند: امام در حال بجا آوردن مستحبات نماز هستند.‏‎[37]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 100
با هر لقمه دعا می خواندند

‏وقتی شام امام را می بردم و در اتاق ایشان می گذاشتم گاهی قبل از اینکه آنجا را‏‎ ‎‏ترک کنم از پشت در اتاق نگاه می کردم تا اگر چیزی را جا گذاشته ام زود برگردم و‏‎ ‎‏بیاورم، که در این حال می دیدم امام در حال غذا خوردن است. لقمه ای را که بر می دارند‏‎ ‎‏آن را قدری نگاه می دارند قدری دعا می خوانند و بعد لقمه ای دیگر برمی دارند.‏‎[38]‎

از ذکر غافل نبودند

‏امام هیچ گاه از اذکار و نوافل و مستحبات غافل نمی ماندند و حتی در حال قدم‏‎ ‎‏زدن تسبیح در دست گرفته و ذکر و زیارت عاشورا می خواندند.‏‎[39]‎

اذکاری پیش از خواب می خواندند

‏شبها که امام تصمیم می گرفتند بخوابند چراغ را خاموش می کردند. ایشان معمولاً‏‎ ‎‏یک ذکری را می خواندند. اول ‏«بسم الله الرحمن الرحیم»‏ می گفتند و بعد اذکاری را‏‎ ‎‏می خواندند که پیدا بود مربوط به قبل از خوابیدنشان است.‏‎[40]‎

انتخاب اصلح در مستحبات می کردند

‏امام در جزیی ترین شئون زندگی خود نه فقط ملزم به انجام واجبات و اجتناب از‏‎ ‎‏محرمات بودند، بلکه در آداب مستحب نیز همین التزام را داشتند و بالاتر این که در‏‎ ‎‏این مناجات و مستحبات مقید به انتخاب احسن و اصلح بودند و به مستحبات عمل‏‎ ‎‏می کردند. مثلاً طی دهها و صد بار که برای تشرف خدمت ایشان لازم بود برای ورود یا‏‎ ‎‏دق الباب به در یا غیر آن اذن گرفته شود، امام به جای آنکه از کلمه بفرمایید که کلمه‏‎ ‎‏مطبوع و متعارفی است استفاده کنند، می فرمودند: «بسم الله» و ضمن ذکر نام خدا با‏‎ ‎‏استعاره ای لطیف اجازه ورود و آغاز دیدار را با نام خدا قرین می کردند.‏‎[41]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 101
صلوات می فرستادند

‏روزهای ملاقات عمومی در حسینیه جماران که مردم از یکی دو ساعت قبل‏‎ ‎‏تدریجاً جمع می شدند، گاه و بیگاه صدای صلواتشان بلند می شدند و طبعاً صدای‏‎ ‎‏این صلواتها در داخل به گوش امام می رسید. متوجه می شدیم که امام با شنیدن صدای‏‎ ‎‏صلوات و نام مبارک پیامبر اکرم(ص) آهسته صلوات می فرستادند من مدتها دقت‏‎ ‎‏کردم ولی هیچ گاه ندیدم که ایشان صدای صلوات مردم را بشنوند و صلوات‏‎ ‎‏نفرستند.‏‎[42]‎

اول نماز تحیّت مسجد می خواندند

‏امام به انجام شعائر دینی خیلی مقیّد بودند. به طور مثال دربارۀ آداب مسجد آمده‏‎ ‎‏است، چنانچه کسی به مسجدی وارد شود، مستحب است دو رکعت نماز به عنوان‏‎ ‎‏تحیّت مسجد بخواند. من به این خصلت یا عادت امام خیلی توجه کردم. ایشان هر‏‎ ‎‏وقت به مسجدی وارد می شدند، اول دو رکعت نماز تحیت می خواندند. مسجدی بود به‏‎ ‎‏نام «گذر قلعه» که آقای خوانساری در آنجا نماز می خواندند و امام به عنوان مأموم و‏‎ ‎‏نمازگزار در این مسجد حاضر می شدند. امام در غیاب آقای خوانساری در این مسجد‏‎ ‎‏امامت می کردند. من هر دفعه دقت می کردم متوجه می شدم امام علاوه بر نمازهای نافله‏‎ ‎‏نماز تحیت مسجد را هم می خواندند.‏‎[43]‎

مسجد را نباید طریق قرارداد

‏(زمان حیات مرحوم آیت الله بروجردی) که امام در قم تشریف داشتند و ما در‏‎ ‎‏جلسۀ درس ایشان حاضر می شدیم، یکی از دوستان امام از کربلا آمده آقا اظهار علاقه‏‎ ‎‏کردن که به دیدار او بروند من با پسر آن آقا هم مباحثه بودم. به واسطۀ او از پدرشان وقت‏‎ ‎‏ملاقات گرفتم. اتفاقاً روزی که قرار شد برویم باران آمده بود و کوچه ها پر از گل بود.‏‎ ‎‏وضع شهر قم در سالهای 36 و 37 غیر حالا بود. وسیله رفت و آمد، درشکه بود. در‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 102
‏خدمت ایشان با درشکه تا سر کوچه رفتیم، پسر آن آقا چون کوچه پس کوچه ها را‏‎ ‎‏می شناخت تصمیم گرفت از راهی برویم که نزدیک باشد تا امام کمتر در مضیقه قرار‏‎ ‎‏بگیرند. مسجدی آنجا بود که ایشان راهنمایی کرد و با هم وارد حیاط مسجد شدیم و از‏‎ ‎‏بغل مسجد، از در فرعی خارج شدیم و از کوچه سر درآوردیم. بعد از پیچ و خم‏‎ ‎‏کوتاهی به منزل دوست امام رسیدیم و آقا با ایشان دیدار کردند. وقتی برگشتند، باز به در‏‎ ‎‏آن مسجد رسیدیم تا خواستیم از همان راه برگردیم که راه نزدیکتر بشود و امام اذیت‏‎ ‎‏نشوند. امام فرمودند: «مسجد را نباید طریق قرار داد. از کوچه برویم». گفتیم: «آقا! گِل‏‎ ‎‏است اذیت می شوید، ناراحت می شوید» گفتند: «مانعی ندارد.» راهشان را گرفتند و ‏‎ ‎‏رفتند و اصلاً به ما هم اعتنایی نکردند. ما هم به دنبال ایشان رفتیم. این نکته ای بود که‏‎ ‎‏به دلیل برخورد عملی امام در ذهن من جای گرفته است که خیلی رعایت می کردند حتی‏‎ ‎‏یک عمل مکروه هم انجام ندهند.‏‎[44]‎

الآن این را نمی خوانم

‏امام از مکروهات دوری می کردند. مثلاً شب جمعه حتی اگر می خواستند ضمن‏‎ ‎‏صحبت نیم بیت شعر بخوانند، به خاطر اینکه شعر خواندن در شب جمعه مکروه‏‎ ‎‏است می فرمودند: الآن این را نمی خوانم.‏‎[45]‎

قبل از اینکه اراده کنم سلام می کردند

‏به جرأت می توانم بگویم هیچ گاه نشد که من در مسیر رفت وآمد امام را زیارت‏‎ ‎‏کنم و ایشان در سلام کردن پیش دستی نکرده باشند. گاهی اوقات در هنگام دیدنشان‏‎ ‎‏فاصله ما حدود ده الی پانزده متر بود و من احتمال می دادم که اگر سلام کنم نمی شنوند‏‎ ‎‏لذا تصمیم می گرفتم وقتی فاصله کمتر شد سلام کنم. ولی ایشان همیشه قبل از اینکه‏‎ ‎‏من اراده کنم سلام می کردند.‏‎[46]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 103
حتی یکبار هم نتوانستم

‏در تمام مدتی که در خدمت امام بودم به لحاظ اینکه همواره در گفتن سلام سبقت‏‎ ‎‏می جستند، نتوانستم یکبار من به ایشان سلام بکنم و در گفتن سلام سبقت بجویم.‏‎[47]‎

خندۀ بلند نمی کردند

‏امام به ندرت می خندیدند و همیشه به جای خندۀ بلند، تبسم می کردند چون خندۀ‏‎ ‎‏بلند و یا قهقهه کراهت داشت.‏‎[48]‎

اینطور نخندید

‏امام ما را از مکروهات منع می کردند مثلاً گاهی که ما در منزل با صدای بلند‏‎ ‎‏می خندیدیم می گفتند: «این طور نخندید، خندۀ بلند مکروه است».‏‎[49]‎

خیال می کردم آخر ماه رجب است

‏اواخر سال 67 روزی به اطاق آقا وارد شدم، دیدم خیلی اوقاتشان تلخ است، من‏‎ ‎‏اوقات تلخی ایشان را که دیدم، قدری ساکت نشستم. آقا به من گفتند: «آن مفاتیح را‏‎ ‎‏به من بده» بلند شدم و مفاتیح را آوردم. دستکش دست ایشان بود و ورق زدن هم‏‎ ‎‏برایشان سخت بود. چون اوقاتشان تلخ بود هی ورق می زدند ولی آنجایی را که‏‎ ‎‏می خواستند پیدا نمی کردند. یک ساعت به مغرب مانده بود به من گفتند: «من تا حالا‏‎ ‎‏خیال می کردم که امروز آخر رجب است و تا حالا اعمال روز آخر ماه رجب را انجام‏‎ ‎‏می دادم. حالا فهمیده ام که اول شعبان شده و نمی دانم اصلاً باید چه کار کنم.» تازه من‏‎ ‎‏فهمیدم که عصبانیت ایشان به خاطر این است که از صبح تا حالا اعمال و دعاهای‏‎ ‎‏ماه رجب را می خوانده اند و حالا که روزنامه آمده متوجه شده اند که اول ماه شعبان‏‎ ‎‏است و ماه رجب 29 روز بوده نه سی روز. آقا هی ورق می زدند تا پیدا کردند و به من‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 104
‏فرمودند: «این مناجات شعبانیه را بخوانید، خیلی چیزهای عالی در آن هست.» و بعد‏‎ ‎‏آماده شدند که دعا را بخوانند.‏‎[50]‎

دعا را رها نمی کردند

‏امام خیلی به مستحبات مقید بودند به اینکه دعاهای مخصوص هر ماه را به موقع‏‎ ‎‏بخوانند. یکبار وارد اتاق ایشان شدم. خانم شاید از مسافرت آمده بودند که آقا دیگر‏‎ ‎‏نمی شد به ما بگویند ساکت، می خواهم دعا بخوانم! ما هم رفتیم خدمت خانم و از‏‎ ‎‏طرفی آقا هم می خواستند دعای کمیل بخوانند. من دیدم در آن سر و صدا آقا دعای‏‎ ‎‏کمیل جلویشان بود و می خواندند و کاری هم نداشتند به اینکه حالا چی می گذرد و‏‎ ‎‏دعا را رها نمی کردند.‏‎[51]‎

ببین ماه را می بینی؟

‏یک بار خدمت آقا بودم. به من فرمودند: «برو بیرون توی ایوان ببین ماه را می بینی»‏‎ ‎‏در جماران به دلیل وجود درختهای بلند و زیاد تشخیص ماه مشکل بود لذا آمدم بیرون و‏‎ ‎‏به آسمان نگاه کردم اما هر چه دقت کردم هلال ماه را رؤیت نکردم. خدمت ایشان‏‎ ‎‏برگشتم. فرمودند: «ماه را دیدی؟» عرض کردم: «نه». آقا می خواستند مثل اینکه نماز‏‎ ‎‏شب اول ماه را بخوانند چون به این چیزها خیلی مقید بودند.‏‎[52]‎

خودم ماه را دیدم

‏شب اول ماه شعبان امام فرمودند: برو دفتر به آقای انصاری بگو چند نفر را‏‎ ‎‏بفرستند در یک نقطه بلندی که ماه را ببینند، خودتان هم سعی کنید. گفتم چشم.‏‎ ‎‏اتفاقاً آن شب ماه بلند بود و هوا هم صاف و ماه خیلی راحت رؤیت شد. فوراً آمدم که‏‎ ‎‏بگویم آقا ماه دیده شد، دیدم خود امام در ایوان ایستاده اند. فرمودند: خودم ماه را‏‎ ‎‏دیدم.‏‎[53]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 105
سعی کنید مستحبات را انجام دهید

‏در جریان شهادت حاج آقا مصطفی امام با آرامش برخورد کردند که وقتی ما جریان‏‎ ‎‏را به ایشان بازگو کردیم انگشتان خود را به آرامی تکان داده و سه مرتبه فرمودند ‏«انا لله و‎ ‎انا الیه راجعون»‏. تنها جمله ای که امام بعد از کلمه استرجاع بر زبان راندند این بود که:‏‎ ‎‏سعی کنید مستحبات را نسبت به ایشان انجام دهید.‏‎[54]‎

از ترکیه کتاب مفاتیح خواستند

‏وقتی امام از ایران به ترکیه تبعید شدند در نخستین نامه ای که از ترکیه به ایران‏‎ ‎‏نوشتند کتاب مفاتیح و صحیفه سجادیه خواستند که نشان دهندۀ روح عالی و عبادی‏‎ ‎‏ایشان در کنار توجه به مسایل سیاسی و اجتماعی بود امام از هر گونه یک سونگری‏‎ ‎‏دوری می گزیدند.‏‎[55]‎

تمام دعاهای مفاتیح را خوانده اند

‏از جمله مواردی که امام در درس اخلاقشان به آن توجه و تأکید زیاد داشتند مسأله‏‎ ‎‏تقید طلاب به خواندن دعاها و زیارات بود خود امام هم به مناجات با خدا خیلی علاقه‏‎ ‎‏داشتند و می شود گفت به آن عشق می ورزیدند. شاید بتوان گفت امام تمام دعاهای‏‎ ‎‏مفاتیح را می خوانده اند.‏‎[56]‎

به زیارت عاشورا مشغول هستند

‏در ایامی که امام در ترکیه تبعید بودند، از فرزند ایشان مرحوم شهید حاج آقا‏‎ ‎‏مصطفی پرسیدم آقا آنجا چه می کنند؟ ایشان گفت امام تمام دعاهای مفاتیح را‏‎ ‎‏می خوانند و همیشه اوقات به نماز و دعا و زیارت عاشورا و زیارتهای مختلف مشغول‏‎ ‎‏هستند.‏‎[57]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 106
موقع قدم زدن ذکر می گفتند

‏ما به طور مکرر شاهد بودیم که امام به هنگام قدم زدن عصرانه که به عنوان ورزش‏‎ ‎‏کاری مهم و لازم برای تأمین سلامت ایشان بود، با تسبیحی که در دست داشتند به ذکر‏‎ ‎‏خدا مشغول بودند.‏‎[58]‎

فقط ذکر می گفتند

‏از برنامه های امام قدم زدن و پیاده روی روزانه به مدت حدود چهل دقیقه تا یک‏‎ ‎‏ساعت بود که در هنگام قدم زدن گاهی اوقات اخبار رادیو را گوش می کردند. بعضی‏‎ ‎‏مواقع نیز به هنگام قدم زدن مطلبی را مطالعه می کردند که بعدها به توصیه اطبا در‏‎ ‎‏هنگام قدم زدن مطالعه ای نداشتند و فقط ذکرمی گفتند.‏‎[59]‎

در حال راه رفتن ذکر می گفتند

‏امام در خیابان دربند که تشریف داشتند هر ما یک بار خدمتشان می رفتم. یک بار‏‎ ‎‏که می خواستم خدمتشان برسم به من گفتند امام ملاقات ندارند، ولی چون من از‏‎ ‎‏اصفهان رفته بودم حاج سید احمد آقا به عرض ایشان رساند که فلانی آمده است. با‏‎ ‎‏اینکه ایشان در حال عبادت و ذکر بودند پذیرفتند. وارد شدم سلام کردم، جواب دادند.‏‎ ‎‏بعد متوجه شدم که سجاده ایشان پهن است و امام در حال قدم زدن در اتاق بوده و ذکر‏‎ ‎‏می گفتند. من هم سؤالاتی را که داشتم بسیار مختصر عرض می کردم که گاهی با اشاره‏‎ ‎‏دست، سر و یا کلمات مختصر بله و خیر جوابم را می فرمودند.‏‎[60]‎

آهسته ذکر می گفتند

‏امام در نجف که بودند همیشه نیم ساعت به اذان ظهر و نیم ساعت به اذان مغرب‏‎ ‎‏تسبیح شان را به دست می گرفتند و در نیم ساعت خیلی سریع در حیاط کوچک‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 107
‏منزلشان قدم می زدند و ذکری را می گفتند که من تا آخر متوجه نشدم که چه ذکری را‏‎ ‎‏می گویند و خجالت هم می کشیدم که از ایشان بپرسم چون خیلی آهسته این ذکر را‏‎ ‎‏می گفتند.‏‎[61]‎

اجازه می دهید؟

‏امام در اوقات خاصی که دارند بعضی از دعاها مانند دعای کمیل و اینها را‏‎ ‎‏می خوانند و کاری هم ندارند که کی آمده و چه کسی مهمان است و یا کسی در اتاق‏‎ ‎‏هست یا نیست. فقط خیلی که بخواهند محبت کنند می گویند: «اجازه می دهید؟» و‏‎ ‎‏ما هم می گوییم آقا خواهش می کنیم، ما هم می شنویم و استفاده‏‎ ‎‏می بریم.‏‎[62]‎

بر مستحبات نظارت می کردند

‏بعضی از صفات امام برای همه کس واضح نبود ولی بعضی حالات ایشان را‏‎ ‎‏هر کس تشخیص می داد. یکی از این صفات تقیّد زیاد امام به انجام عبادات و‏‎ ‎‏خصوصاً مستحبات بود. مرحوم حاج آقا مصطفی نقل می کرد امام علی رغم مجتهد بودن‏‎ ‎‏و انقلابی بودنشان گاهی نسبت به انجام عبادات، عقیده پیرزنها‏‎[63]‎‏ را دارند و نسبت به‏‎ ‎‏امور عبادی متعبد هستند و روی آنها نظر نمی دهند. و بر انجام مستحبات مواظبت‏‎ ‎‏می کردند.‏‎[64]‎

هر کاری می کنی در جوانی بکن

‏اواخر سال 67 اول ماه شعبان بود که خدمت آقا رسیدم. مفاتیح دستشان بود و‏‎ ‎‏می خواستند دعاهای مخصوص ماه شعبان را بخوانند. تا رفتم دست ایشان را ببوسم که‏‎ ‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 108
‏مرخص شوم فرمودند: «هر کاری که می خواهی بکنی در جوانی بکن، در پیری باید‏‎ ‎‏بخوابی و ناله کنی».‏‎[65]‎

به همان تعداد ذکر می گفتند

‏امام خیلی مقید بودند که دعاها و اذکار مفاتیح را به تعدادی که ذکر شده انجام‏‎ ‎‏بدهند. من بارها می دیدم که مفاتیح دستشان بود و تسبیح هم گرفته بودند که یکی یکی‏‎ ‎‏همانطور و به همان تعداد که در مفاتیح نوشته شده بود بطور منظم ذکرها را‏‎ ‎‏می گفتند.‏‎[66]‎

هر چند ماهی یک بار صحافی می شد

‏امام بقدری با مفاتیح مأنوس بودند که هر چند ماه یک بار مفاتیح ایشان پاره‏‎ ‎‏می شد و ما به ناچار مفاتیحشان را صحافی می کردیم و یا مجدداً برای ایشان تهیه‏‎ ‎‏می کردیم.‏‎[67]‎


برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 109

‎ ‎

برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)ج. 3صفحه 110

  • ـ صدیقۀ مصطفوی -  سروش -  ش 476 -  ص 11.
  • ـ آیت الله توسلی -  حوزه -  ش 45 -  ص 59.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین آشتیانی -  پاسدار اسلام -  ش 93 -  ص 31.
  • ـ دکتر محمود بروجردی -  سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی -  ج 3 -  ص 31.
  • ـ فاطمه طباطبایی -  ندا -  ش 1.
  • ـ زهرا مصطفوی -  پا به پای آفتاب -  چاپ جدید -  ج 1 -  ص 198.
  • ـ فاطمه طباطبایی -  ویژه نامه روزنامۀ اطلاعات -  14 / 3 / 69.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین سید احمد فهری -  شاهد بانوان -  ش 167 -  ص 11.
  • ـ دکتر محمود بروجردی -  سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی -  ج 3 -  ص 29.
  • ـ آیت الله سید محمد موسوی بجنوردی -  پابه پای آفتاب -  ج5 -  ص 270.
  • ـ خادم (از محافظین بیت امام) در رثای نور -  ص65.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین مسیح بروجردی -  مصاحبه مؤلف -  البته همانگونه که در تصاویر دیده می شود گاهی هم با تسبیح این ذکر را می گفتند.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین مسیح بروجردی -  مصاحبه مؤلف -  البته همانگونه که در تصاویر دیده می شود گاهی هم با تسبیح این ذکر را می گفتند.
  •  ـ زهرا مصطفوی -  ندا -  ش 1 -  ص 46.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین احمد صابری همدانی -  پابه پای آفتاب -  ج 4 -  ص 271.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین آشتیانی -  پاسدار اسلام -  ش 92 -  ص 31.
  • ـ زهرا مصطفوی -  پا به پای آفتاب -  چاپ جدید -  ج 1 -  ص 199.
  • ـ زهرا اشراقی -  سروش -  ش 476 -  ص 16.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین محمدرضا ناصری -  پاسدار اسلامی -  ش 58 -  ص 34.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین انصاری کرمانی -  سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی -  ج 2 -  ص 52.
  • ـ آیت الله بنی فضل به نقل از آیت الله حسن صانعی -  پاسدار اسلام -  ش 45 -  ص 30.
  • ـ آیت الله توسلی -  حوزه -  ش 45 -  ص 55.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین رسولی محلاتی -  حوزه -  ش 37 و 38 -  ص 64.
  • ـ فاطمه طباطبائی -  پا به پای آفتاب -  چاپ جدید -  ج 1 -  ص 276.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین مسیح بروجردی -  مصاحبه مؤلف.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین حسن ثقفی -  پا به پای آفتاب -  ج 1 -  ص 142.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین مسیح بروجردی -  مصاحبه مؤلف.
  • ـ آیت الله قدیری -  ویژه نامه روزنامه جمهوری اسلامی -  خرداد 70 -  ص 66.
  • ـ آیت الله سید محمد بجنوردی -  پا به پای آفتاب -  ج 5 -  ص 270.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین سید مجتبی رودباری -  پا به پای آفتاب -  چاپ جدید -  ج 4 -  ص 161.
  • ـ ربابه بافقی -  سروش -  ش 476 -  ص 23.
  • . ربابه بافقی -  سروش -  ش 476 -  ص 23.
  • ـ خواب پیش از ظهر که قیلوله نام دارد مستحب است.
  • ـ دکتر محمود بروجردی -  سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی -  ج 3 -  ص 31.
  • ـ مرضیه حدیده چی -  پیشین -  ج 4 -  ص 30.
  • ـ فاطمۀ طباطبایی -  ویژه نامه اطلاعات -  14 / 3 / 69.
  • ـ سردار سرلشکر پاسدار محسن رضایی -  پا به پای آفتاب -  چاپ جدید -  ج 4 -  ص 146.
  • ـ ربابه بافقی -  روزنامه کیهان -  18 / 4 / 68.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین انصاری کرمانی -  سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی -  ج 2 -  ص 55.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین مسیح بروجردی -  مصاحبه مؤلف.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین رحیمیان -  در سایه آفتاب -  ص 131.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین رحیمیان -  در سایه آفتاب -  ص 42.
  • ـ آیت الله عباس ایزدی نجف آبادی -  پا به پای آفتاب -  ج 2 -  ص292.
  • ـ آیت الله محمد یزدی -  حوزه -  ش 49 -  ص 40.
  • ـ فریده مصطفوی -  پا به پای آفتاب -  ج 1 -  ص 115.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین مرتضی صادقی تهرانی -  سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی -  ج 5 -  ص 31.
  • ـ آیت الله سید عزالدین زنجانی -  پا به پای آفتاب -  ج 3 -  ص 188.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین قرهی -  اطلاعات هفتگی -  ش 2442 -  ص 12.
  • ـ فاطمه طباطبایی -  پابه پای آفتاب -  چاپ جدید -  ج 1 -  ص 247.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین مسیح بروجردی -  استهلال ماه مستحب است -  مصاحبه مؤلف.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین مسیح بروجردی -  استهلال ماه مستحب است -  مصاحبه مؤلف.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین مسیح بروجردی -  استهلال ماه مستحب است -  مصاحبه مؤلف.
  • ـ سیدرحیم میریان -  مصاحبه مؤلف.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین سید احمد خمینی -  پیام انقلاب -  ش 70 -  ص 51.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین سید حمید روحانی -  روزنامه جمهوری اسلامی -  26 / 4 / 68.
  • ـ آیت الله امامی کاشانی.
  • ـ آیت الله امامی کاشانی.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین رحیمیان -  در سایه آفتاب -  ص 110.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین انصاری کرمانی -  روزنامه رسالت -  9 / 3 / 72.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین سیدکمال فقیه ایمانی.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین ناصری.
  • ـ زهرا مصطفوی -  شاهد بانوان -  ش 149 -  ص 10.
  • . منظور نوع تعبد و عقیده افراد عامی و کهنسال است.
  • ـ آیت الله خاتم یزدی.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین مسیح بروجردی -  مصاحبه مؤلف.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین مسیح بروجردی -  مصاحبه مؤلف.
  • ـ حجةالاسلام و المسلمین سیداحمد خمینی -  روزنامه اطلاعات -  ش 21822 -  ص 14.