فصل اول: بیان اختیارات فقیه

استدلال به دو روایت قداح و ابی بختری

‏از جمله روایاتی که می‌توان در این میان به آن‌ها استناد کرد، صحیحه ‏‎ ‎‏قداح‏‎[1]‎‏ و ضعیفه ابی بختری‏‎[2]‎ ‏است. در روایت نخست این چنین ‏‎ ‎‏می‌خوانیم: «همانا عالمان وارثان پیامبران هستند و پیامبران درهم و دینار ‏‎ ‎‏به ارث نگذاشتند ولی علم را به ارث گذاردند. هر کس از علم آن‌ها اخذ ‏‎ ‎‏کند، دارای بهره فراوانی است». و در روایت دوم چنین آمده است: «به ‏‎ ‎‏راستی علما وارثان پیامبران هستند و پیامبران درهم و دینار باقی ‏‎ ‎‏نگذاشتند و تنها روایاتی به ارث گذاردند. پس هر کس چیزی از احادیث ‏‎ ‎

کتاباجتهاد و تقلید (ترجمه الاجتهاد و التقلید)صفحه 27
‏آن‌ها اخذ کند به تحقیق بهره فراوانی به دست آورده است».‏‎[3]‎‏ ‏

‏چه بسا گفته شود: اِخبار از این‌که «عالمان، وارثان پیامبران هستند» ‏‎ ‎‏اقتضا دارد علما در تمام زمینه‌هایی که به پیامبران مربوط است، وارث ‏‎ ‎‏باشند و از جمله شوون پیامبران، حکومت و قضاوت است. بنابراین، ‏‎ ‎‏لازمه این اطلاق و اِخبار این است که تمام جنبه‌های حکومت برای ‏‎ ‎‏عالمان نیز ثابت باشد. و ذیل این دو روایت که می‌گوید: «ولی علم را به ‏‎ ‎‏ارث گذاردند» یا «تنها روایاتی به ارث گذاردند» موجب نمی‌شود که ‏‎ ‎‏میراث انبیا تنها در همین دو مورد [علم و روایات] محدود گردد؛ چرا که ‏‎ ‎‏از این دو، حصر حقیقی استفاده نمی‌شود تا چه رسد به این‌که فقط ‏‎ ‎‏منحصر به روایات باشد؛ زیرا:  ‏

‏اولاً: علم و روایات، در مقابل ارث نبردن درهم و دینار است، لذا ‏‎ ‎‏حصر اضافی می‌باشد. ‏

‏ثانیاً: اگر حصر را حقیقی بدانیم بر خلاف واقعیت خواهد بود؛ زیرا ‏‎ ‎‏میراث پیامبران به این دو مورد محدود نمی‌شود؛ بلکه زهد، تقوا و سایر ‏‎ ‎‏کمالات نیز از میراث آن‌ها است. همان گونه که ولایت و قضاوت نیز از ‏‎ ‎‏جمله میراث انبیا می‌باشد.‏

‏البته در مورد برداشت فوق، جای بحث زیاد است. از آن‌جا که ‏‎ ‎‏عبارت «عالمان وارثان پیامبرانند» نه انشا؛ بلکه اِخبار می‌باشد، لذا همین ‏‎ ‎‏اندازه که عالمان در علم و روایات، وارث انبیا باشند در صدق این ‏‎ ‎

کتاباجتهاد و تقلید (ترجمه الاجتهاد و التقلید)صفحه 28
‏اِخبار کافی است و ضرورتی ندارد که علما در همه زمینه‌ها وارثان ‏‎ ‎‏پیامبران باشند. آری اگر در مقام انشا و جعل بود، می‌توانستیم ادعای ‏‎ ‎‏اطلاق کنیم‌ ـ هر چند محل اشکال است ـ ولی روشن است که چنین ‏‎ ‎‏نمی‌باشد.‏‎[4]‎‏ ‏

‎ ‎

کتاباجتهاد و تقلید (ترجمه الاجتهاد و التقلید)صفحه 29

  • . الکافی، ج 1، ص 32، ح 2.
  • . همین روایت در کتاب اختصاص شیخ مفید به سند صفار از سِندی بن ابی بختری نقل شده  است. (وسائل الشیعه، ج 18، ص 53، ح 2؛ مستدرک الوسائل، ج 17، ص 299، ح 45،  الاختصاص، ص 4)
  • . مرحوم محقق نراقی نسبت به مضمون این روایت ادعای استفاضه کرده است.
  • . به عبارت دیگر در جمله «عالمان وارثان پیامبرانند» دو احتمال وجود دارد: یکی این که جمله  فوق برای وراثت انشا شده باشد. این سخن تمام نیست مگر در مواردی که قابلیت جعل  داشته باشد؛ مانند قضاوت و ولایت و غیره. و اطلاق عبارت اقتضا دارد هر چیزی که برای  پیامبران بوده است برای عالمان نیز ثابت باشد و تنها موردی که دلیلی برایش وجود داشته  باشد از شمول این اطلاق خارج می شود. ولی با توجه به صدر صحیحه قداح، جایی برای  این احتمال باقی نمی ماند.متن روایت که از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند، چنین است که حضرت فرمود: «هر کس راه  علم را پیش گیرد، خداوند او را به مسیر بهشت رهنمون می شود و فرشتگان بال های خود را  برای طالب علم پهن می کنند و اهل آسمان و زمین حتی ماهیان دریا برای طالب علم طلب  آمرزش می کنند. و فضیلت عالم بر عابد همانند برتری ماه تمام بر دیگر ستارگان است و  علما وارثان پیامبران هستند ... ». در این روایت، همه جملاتی که قبل از عبارت «علما  وارثان پیامبران هستند» قرار گرفته اند، خبری هستند، لذا اطمینان حاصل می شود که این  عبارت نیز نه انشا؛ بلکه اِخبار است و سیاق کلام با احتمال فوق سازگاری ندارد. احتمال دوم این است که عبارت خبری باشد. لذا گفته می شود: اِخبار از وراثت که به  صورت مطلق و بدون قید آمده است، اقتضا دارد که تمام شوون را در بر گیرد. در غیر این  صورت، اخبار مطلق درست نیست. البته این گفته قابل خدشه است؛ زیرا ذیل روایت،  قرینه ای است که اِخبار از وراثت، در مورد علم و روایت می باشد و مطلق نیست. (پس  مراجعه کرده و دقت کن).