مطلب دوم آن است که عدم منع امامان علیه السلام از مراجعه مردم به فقها، بیانگر تایید و امضای چنین رویهای از سوی آنها است. و این هم روشن است؛ زیرا مراجعه فرد جاهل به متخصص در هر رشتهای، نزد همه از بدیهیات است.
ائمه علیهم السلام میدانستند که علمای شیعه در زمان غیبت به جهت محرومیت از وجود امام علیه السلام ناچارند به کتابهای روایی و اخبار آنها مراجعه کنند و شیعیان نیز بر اساس بنای عقلایی و روش معمول همگان، حتماً به علمای شیعه رجوع خواهند کرد و اگر ائمه علیهم السلام از این کار راضی نبودند باید از آن منع میکردند.
از آنجا که میان سیره متصل به زمان ائمه علیهم السلام و غیره که از وقوع و ابتلای مردم به آن خبر دادهاند، فرقی نیست. و آن حضرات از وقوع
کتاباجتهاد و تقلید (ترجمه الاجتهاد و التقلید)صفحه 68
غیبت طولانی و اینکه سرپرستی ایتام آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر عهده علمای شیعه است، خبر دادهاند و اینکه زمان هرج و مرج خواهد آمد که علما به کتابهای اصحاب ائمه علیهم السلام نیاز خواهند داشت، لذا دستور دادهاند احادیث را بنویسند و نگه دارند. از همه اینها به دست میآید که اشکال مزبور بر سیره متداول وارد نیست، بلکه بر اصل تقلید و قطعی بودن آن از نظر عقل دلالت دارد.
کتاباجتهاد و تقلید (ترجمه الاجتهاد و التقلید)صفحه 69