مقدمه

نقش استعمار در معرفی ناقص و نادرست اسلام

نقش استعمار در معرفی ناقص و نادرست اسلام

‏     ‏‏نهضت اسلام در آغاز گرفتار یهود شد؛ و تبلیغات ضد اسلامی و دسایس فکری را‏‎ ‎‏نخست آنها شروع کردند؛ و به طوری که ملاحظه می کنید دامنۀ آن تا به حال کشیده شده‏‎ ‎‏است. بعد از آنها نوبت به طوایفی رسید که به یک معنی شیطانتر از یهودند. اینها به صورت‏‎ ‎‏استعمارگر از سیصد سال پیش، یا بیشتر به کشورهای اسلامی راه پیدا کردند‏‎[1]‎‏؛ و برای‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 9
‏رسیدن به مطامع استعماری خود لازم دیدند که زمینه هایی فراهم سازند تا اسلام را نابود‏‎ ‎‏کنند. قصدشان این نبود که مردم را از اسلام دور کنند تا نصرانیت نضجی بگیرد؛ چون اینها‏‎ ‎‏نه به نصرانیت اعتقاد داشتند و نه به اسلام؛ لکن در طول این مدت، و در اثنای جنگهای‏‎ ‎‏صلیبی‏‎[2]‎‏، احساس کردند آنچه سدی در مقابل منافع مادی آنهاست و منافع مادی و قدرت‏‎ ‎‏سیاسی آنها را به خطر می اندازد اسلام و احکام اسلام است و ایمانی که مردم به آن دارند.‏‎ ‎‏پس، به وسایل مختلف بر ضد اسلام تبلیغ و دسیسه کردند. مبلغینی که در حوزه های‏‎ ‎‏روحانیت درست کردند، و عمالی که در دانشگاهها و مؤسسات تبلیغات دولتی یا‏‎ ‎‏بنگاههای انتشاراتی داشتند، و مستشرقینی که در خدمت دولتهای استعمارگر هستند، همه‏‎ ‎‏دست به دست هم داده در تحریف حقایق اسلام کار کردند. به طوری که بسیاری از مردم و‏‎ ‎‏افراد تحصیلکرده نسبت به اسلام گمراه و دچار اشتباه شده اند.‏

‏     اسلام دین افراد مجاهدی است که به دنبال حق و عدالتند. دین کسانی است که‏‎ ‎‏آزادی و استقلال می خواهند. مکتب مبارزان و مردم ضد استعمار است. اما اینها اسلام را‏‎ ‎‏طور دیگری معرفی کرده اند و می کنند. تصور نادرستی که از اسلام در اذهان عامه به وجود‏‎ ‎‏آورده و شکل ناقصی که در حوزه های علمیه عرضه می شود برای این منظور است که‏‎ ‎‏خاصیت انقلابی و حیاتی اسلامی را از آن بگیرند، و نگذارند مسلمانان در کوشش و‏‎ ‎‏جنبش و نهضت باشند؛ آزادیخواه باشند؛ دنبال اجرای احکام اسلام باشند؛ حکومتی‏‎ ‎‏به وجود بیاورند که سعادتشان را تامین کند؛ چنان زندگی داشته باشند که در شأن انسان‏‎ ‎‏است.‏

‏     مثلاً تبلیغ کردند که اسلام دین جامعی نیست؛ دین زندگی نیست؛ برای جامعه‏‎ ‎‏نظامات و قوانین ندارد؛ طرز حکومت و قوانین حکومتی نیاورده است. اسلام فقط احکام‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 10
‏حیض و نفاس است. اخلاقیاتی هم دارد؛ اما راجع به زندگی و ادارۀ جامعه چیزی ندارد.‏‎ ‎‏تبلیغات سوء آنها متأسفانه مؤثر واقع شده است. الآن گذشته از عامۀ مردم، طبقۀ‏‎ ‎‏تحصیلکرده، چه دانشگاهی و چه بسیاری از محصلین روحانی، اسلام را درست‏‎ ‎‏نفهمیده اند و از آن تصور خطایی دارند. همان طور که مردم افراد غریب را نمی شناسند،‏‎ ‎‏اسلام را هم نمی شناسند. و ‏‏[‏‏اسلام‏‏]‏‏ در میان مردم دنیا به وضع غربت زندگی می کند.‏‎ ‎‏چنانچه کسی بخواهد اسلام را آنطور که هست معرفی کند، مردم به این زودیها باورشان‏‎ ‎‏نمی آید؛ بلکه عمال استعمار در حوزه ها هیاهو و جنجال به پا می کنند.‏

‏     برای اینکه کمی معلوم شود فرق میان اسلام و آنچه به عنوان اسلام معرفی می شود تا‏‎ ‎‏چه حد است، شما را توجه می دهم به تفاوتی که میان «قرآن» و کتب حدیث، با رساله های‏‎ ‎‏عملیه هست: قرآن و کتابهای حدیث، که منابع احکام و دستورات اسلام است، با‏‎ ‎‏رساله های عملیه، که توسط مجتهدین عصر و مراجع نوشته می شود، از لحاظ جامعیت و‏‎ ‎‏اثری که در زندگانی اجتماعی می تواند داشته باشد بکلی تفاوت دارد. نسبت اجتماعیات‏‎ ‎‏قرآن با آیات عبادی آن، از نسبت صد به یک هم بیشتر است! از یک دوره کتاب حدیث، که‏‎ ‎‏حدود پنجاه کتاب‏‎[3]‎‏ است و همۀ احکام اسلام را در بردارد، سه ـ چهار کتاب مربوط به‏‎ ‎‏عبادات و وظایف انسان نسبت به پروردگار است؛ مقداری از احکام هم مربوط به‏‎ ‎‏اخلاقیات است؛ بقیه همه مربوط به اجتماعیات، اقتصادیات، حقوق، و سیاست و تدبیر‏‎ ‎‏جامعه است.‏

‏     شما آقایان که نسل جوان هستید و ان شاءالله برای آیندۀ اسلام مفید خواهید بود، لازم‏‎ ‎‏است در تعقیب مطالب مختصری که بنده عرض می کنم در طول حیات خود در معرفی‏‎ ‎‏نظامات و قوانین اسلام جدیت کنید. به هر صورتی که مفیدتر تشخیص می دهید، کتباً،‏‎ ‎‏شفاهاً، مردم را آگاه کنیدکه اسلام از ابتدای نهضت خود چه گرفتاریهایی داشته، و‏‎ ‎‏هم اکنون چه دشمنان و مصایبی دارد. نگذارید حقیقت و ماهیت اسلام مخفی بماند، و‏‎ ‎‏تصور شود که اسلام مانندمسیحیت اسمی ـ ونه حقیقی ـ چند دستوردرباره رابطه بین حق‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 11
‏و خلق است، و «مسجد» فرقی با «کلیسا» ندارد.‏

‏     آن روز که در غرب هیچ خبری نبود و ساکنانش در توحش به سر می بردند و امریکا‏‎ ‎‏سرزمین سرخپوستان نیمه وحشی بود، دو مملکت پهناور ایران و روم محکوم استبداد و اشرافیت و‏‎ ‎‏تبعیض و تسلط قدرتمندان بودند و اثری از حکومت مردم و قانون در آنها نبود‏‎[4]‎‏؛‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی به وسیلۀ رسول اکرم(ص) قوانینی فرستاد که انسان از عظمت آنها به‏‎ ‎‏شگفت می آید. برای همۀ امور قانون و آداب آورده است. برای انسان پیش از آنکه نطفه اش‏‎ ‎‏منعقد شود تا پس از آنکه به گور می رود، قانون وضع کرده است. همان طور که برای وظایف‏‎ ‎‏عبادی قانون دارد، برای امور اجتماعی و حکومتی قانون و راه و رسم دارد. حقوق اسلام یک‏‎ ‎‏حقوق مترقی و متکامل و جامع است. کتابهای قطوری که از دیرزمان در زمینه های مختلف‏‎ ‎‏حقوقی تدوین شده، از احکام «قضا» و «معاملات» و «حدود‏‎[5]‎‏» و «قصاص‏‎[6]‎‏» گرفته تا روابط‏‎ ‎‏بین ملتها و مقررات صلح و جنگ و حقوق بین الملل عمومی و خصوصی، شمه ای از‏‎ ‎‏احکام و نظامات اسلام است. هیچ موضوع حیاتی نیست که اسلام تکلیفی برای آن مقرر‏‎ ‎‏نداشته و حکمی دربارۀ آن نداده باشد.‏

‏     دستهای اجانب برای اینکه مسلمین و روشنفکران مسلمان را، که نسل جوان ما‏‎ ‎‏باشند، از اسلام منحرف کنند، وسوسه کرده اند که اسلام چیزی ندارد؛ اسلام پاره ای احکام‏‎ ‎‏حیض و نفاس است! آخوندها باید حیض و نفاس بخوانند!‏

‏     حق هم همین است! آخوندهایی که اصلاً به فکر معرفی نظریات و نظامات و‏‎ ‎‏جهان بینی اسلام نیستند، و عمدۀ وقتشان را صرف کاری می کنند که آنها می گویند و سایر‏‎ ‎‏کتابهای ‏‏[‏‏«فصول»‏‎ ‎‏]‏‏اسلام را فراموش کرده اند، باید مورد چنین اشکالات و حملاتی قرار‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 12
‏بگیرند. آنها هم تقصیر دارند؛ مگر خارجیها تنها مقصرند؟ البته بیگانگان برای مطامع‏‎ ‎‏سیاسی و اقتصادی که دارند از چند صد سال پیش اساس را تهیه کرده اند؛ و به واسطۀ‏‎ ‎‏ اهمالی که در حوزه های روحانیت شده موفق گشته اند. کسانی در بین ما، روحانیون،‏‎ ‎‏بوده اند که ندانسته به مقاصد آنها کمک کرده اند تا وضع چنین شده است.‏

‏     گاهی وسوسه می کنند که احکام اسلام ناقص است. مثلاً آیین دادرسی و قوانین‏‎ ‎‏ قضایی آنچنان که باید باشد نیست. به دنبال این وسوسه و تبلیغ، عمال انگلیس به دستور‏‎ ‎‏ ارباب خود اساس مشروطه را به بازی می گیرند؛ و مردم را نیز (طبق شواهد و اسنادی که‏‎ ‎‏ در دست است) فریب می دهند و از ماهیت جنایت سیاسی خود غافل می سازند. وقتی که‏‎ ‎‏ می خواستند در اوایل مشروطه قانون بنویسند و قانون اساسی را تدوین کنند، مجموعۀ‏‎ ‎‏حقوقی بلژیکیها را از سفارت بلژیک قرض کردند، و چند نفری (که من اینجا نمی خواهم‏‎ ‎‏ اسم ببرم) قانون اساسی را از روی آن نوشتند؛ و نقایص آن را از مجموعه های حقوقی‏‎ ‎‏فرانسه و انگلیس به اصطلاح «ترمیم» نمودند‏‎[7]‎‏! و برای گول زدن ملت بعضی از احکام‏‎ ‎‏اسلام را ضمیمه کردند! اساس ‏‏قوانین را از آنها اقتباس کردند و به خورد ملت ما دادند. این‏‎ ‎‏ مواد قانون اساسی و متمم آن، که مربوط به سلطنت و ولایتعهدی و امثال آن است کجا از‏‎ ‎‏ اسلام است؟ اینها همه ضداسلامی است؛ ناقض طرز حکومت و احکام اسلام است.‏‎ ‎‏سلطنت و ولایتعهدی همان است که اسلام بر آن خط بطلان کشیده، و بساط آن را در‏‎ ‎‏ صدر اسلام در ایران و روم شرقی و مصر و یمن برانداخته است. رسول اکرم(ص) در‏‎ ‎‏مکاتیب مبارکش که به امپراتور روم شرقی (هراکلیوس‏‎[8]‎‏) و شاهنشاه ایران‏‎[9]‎‏ نوشته، آنها را‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 13
‏دعوت کرده که از طرز حکومت شاهنشاهی و امپراتوری دست بردارند؛ از اینکه بندگان‏‎ ‎‏خدا را وادار به پرستش و اطاعت مطلقۀ خود کنند دست بردارند؛ و بگذارند مردم خدای‏‎ ‎‏یگانه و بی شریک را، که سلطان حقیقی است، بپرستند‏‎[10]‎‏. سلطنت و ولایتعهدی همان طرز‏‎ ‎‏حکومت شوم و باطلی است که حضرت سیدالشهداء(ع) برای جلوگیری از برقراری آن قیام ‏‎ ‎‏فرمود و شهید شد. برای اینکه زیر بارولایتعهدی یزید‏‎[11]‎‏ نرود وسلطنت او را به رسمیت‏‎ ‎‏نشناسد قیام فرمود، و همۀ مسلمانان را به قیام دعوت کرد. اینها از اسلام نیست. اسلام‏‎ ‎‏سلطنت و ولایتعهدی ندارد. اگرنقص به این معنی باشد، اسلام ناقص است! چنانکه‏‎ ‎‏اسلام برای رباخواری و بانکداری توأم با رباخواری و برای پیاله فروشی و فحشا هم‏‎ ‎‏«قانون» و «مقررات» ندارد؛ چون اساساً اینها را حرام کرده است. این هیأتهای حاکمۀ‏‎ ‎
کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 14
‏دست نشاندۀ استعمار که می خواهند در بلاد اسلامی چنین کارهایی را رواج بدهند، البته‏‎ ‎‏اسلام را ناقص می بینند؛ و مجبورند برای این کارها قانونش را از انگلیس و فرانسه و‏‎ ‎‏بلژیک، و اخیراً از امریکا وارد کنند! اینکه اسلام مقرراتی برای سر و صورت دادن به این‏‎ ‎‏کارهای ناروا ندارد از کمالات اسلام است؛ از افتخارات اسلام است.‏

‏     توطئه ای که دولت استعماری انگلیس در آغاز مشروطه کرد به دو منظور بود: یکی که‏‎ ‎‏در همان موقع فاش شد، این بود که نفوذ روسیۀ تزاری را در ایران از بین ببرد. و دیگری‏‎ ‎‏همینکه با آوردن قوانین غربی احکام اسلام را از میدان عمل و اجرا خارج کند.‏

‏     تحمیل قوانین بیگانه بر جامعۀ اسلامی ما منشأ گرفتاریها و مشکلات بسیار شده‏‎ ‎‏است. اشخاص مطلعی الآن در عدلیه هستند که از قوانین دادگستری و طرز کار آن‏‎ ‎‏شکایتها دارند. اگر کسی گرفتار دادگستری فعلی ایران یا سایر کشورهای مشابه آن شود،‏‎ ‎‏یک عمر باید زحمت بکشد تا مطلبی را ثابت کند. وکیل متبحری که در جوانی دیده بودیم‏‎ ‎‏می گفته محاکمه ای را که بین دو دسته است من تا آخر عمرم در میان قوانین و چرخ و پر‏‎ ‎‏دستگاه دادگستری می چرخانم! و بعد از من پسرم این کار را ادامه خواهد داد! الآن درست‏‎ ‎‏همین طور شده است؛ مگر در مورد پرونده هایی که اعمال نفوذ می شود، که البته بسرعت،‏‎ ‎‏ولی به ناحق، رسیدگی و تمام می شود. قوانین فعلی دادگستری برای مردم جز زحمت، جز‏‎ ‎‏بازماندن از کار و زندگی، جز اینکه استفاده های غیرمشروع از آنها بشود، نتیجه ای ندارد.‏‎ ‎‏کمتر کسی به حقوق حقۀ خود می رسد. تازه در حل و فصل دعاوی همۀ جهات باید رعایت‏‎ ‎‏شود، نه اینکه ‏‏[‏‏فقط‏‎ ‎‏]‏‏هرکس به حق خود برسد. باید ضمناً وقت مردم، کیفیت زندگی و‏‎ ‎‏کارهای طرفین دعوی ملاحظه شود؛ و هرچه ساده تر و سریعتر انجام بگیرد. دعوایی که‏‎ ‎‏آن وقتها قاضی شرع در ظرف دو ـ سه روز حل و فصل می کرد، حالا در بیست سال هم تمام‏‎ ‎‏نمی شود! در این مدت جوانان، پیرمردان و مستمندان، باید هر روز صبح تا عصر به‏‎ ‎‏دادگستری بروند، و در راهروها و پشت میزها سرگردان باشند؛ آخرش هم معلوم نمی شود که‏‎ ‎‏چه شد. هر کدام که زرنگتر و برای رشوه دادن دست و دلبازتر باشند، کار خود را به ناحق‏‎ ‎‏هم که شده زودتر از پیش می برند؛ وگرنه تا آخر عمر باید بلاتکلیف و سرگردان بمانند.‏

‏     گاهی در کتابها و روزنامه هایشان می نویسند که احکام جزایی اسلام احکام خشنی‏‎ ‎‏است! حتی یک نفر با کمال بی آبرویی نوشته بود احکام خشنی است که از اعراب پیدا شده‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 15
‏است! این خشونت عرب است که اینگونه احکام آورده است! من تعجب می کنم اینها‏‎ ‎‏چگونه فکر می کنند! از طرفی اگر برای ده گرم هروئین چندین نفر را بکشند می گویند قانون‏‎ ‎‏است! (ده نفر را مدتی پیش و یک نفر را هم اخیراً برای ده گرم هروئین کشتند. و این چیزی‏‎ ‎‏است که ما اطلاع پیدا کردیم.) وقتی این قوانین خلاف انسانی جعل می شود، به نام اینکه‏‎ ‎‏می خواهند جلو فساد را بگیرند، خشونت ندارد! من نمی گویم هروئین بفروشند، لکن‏‎ ‎‏مجازاتش این نیست. باید جلوگیری شود، اما مجازاتش باید متناسب با آن باشد‏‎[12]‎‏. اگر‏‎ ‎‏شارب الخمر را هشتاد تازیانه بزنند خشونت دارد، اما اگر کسی را برای ده گرم هروئین اعدام‏‎ ‎‏کنند خشونت ندارد! در صورتی که بسیاری از این مفاسد که در جامعه پیدا شده از شرب‏‎ ‎‏خمر است: تصادفاتی که در راهها واقع می شود، خودکشیها، آدم کشیها، بسیاری از آنها‏‎ ‎‏معلول شرب خمر است. استعمال هروئین می گویند چه بسا از اعتیاد به شرب خمر است.‏‎ ‎‏مع ذلک، اگر کسی شراب بخورد اشکالی ندارد؛ چون غرب این کار را کرده است! و لهذا‏‎ ‎‏آزاد می خرند و می فروشند. اگر بخواهند فحشا را، که شرب خمر یکی از واضحترین‏‎ ‎‏مصادیق آن است، جلوگیری کنند و یک نفر را هشتاد تازیانه بزنند، یا زناکاری را صد‏‎ ‎‏تازیانه بزنند، یا محصنه یا محصن را رجم کنند‏‎[13]‎‏، وامصیبتاست! ای وای که این چه حکم‏‎ ‎‏خشنی است! و از عرب پیدا شده است! در صورتی که احکام جزایی اسلام برای جلوگیری‏‎ ‎‏از مفاسد یک ملت بزرگ آمده است. فحشا که تا این اندازه دامنه پیدا کرده که نسلها را‏‎ ‎‏ضایع، جوانها را فاسد، و کارها را تعطیل می کند، همه دنبال همین عیاشیهایی است که‏‎ ‎‏راهش را باز کردند، و به تمام معنا دامن می زنند و از آن ترویج می کنند. حال اگر اسلام‏‎ ‎‏بگوید برای جلوگیری از فساد در نسل جوان یک نفر را در محضر عموم شلاق بزنند‏‎[14]‎‏،‏‎ ‎‏خشونت دارد؟‏


کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 16
‏از آن طرف، کشتاری که قریب پانزده سال است به دست اربابهای این هیأتهای‏‎ ‎‏حاکمه در ویتنام‏‎[15]‎‏ واقع می شود، و چه بودجه هایی خرج شده و چه خونهایی ریخته شده‏‎ ‎‏است، اشکالی ندارد! اما اگر اسلام برای اینکه مردم را در برابر قوانینی که برای بشر مفید‏‎ ‎‏است خاضع کند، فرمان دفاع یا جنگ بدهد و چند نفر مفسد و فاسد را بکشد، می گویند‏‎ ‎‏این جنگ چرا شده است.‏

‏     تمام اینها نقشه هایی است که از چند صد سال پیش کشیده شده؛ و بتدریج دارند‏‎ ‎‏اجرا می کنند و نتیجه می گیرند. ابتدا مدرسه ای در جایی تأسیس کردند؛ و ما چیزی نگفتیم‏‎ ‎‏و غفلت کردیم. امثال ما هم غفلت کردند که جلو آن را بگیرند و نگذارند اصلاً تأسیس‏‎ ‎‏شود. کم کم زیاد شد، و حالا ملاحظه می فرمایید که مبلغین آنها به تمام دهات و قصبات‏‎ ‎‏رفته اند و بچه های ما را نصرانی یا بی دین می کنند.‏‎[16]‎‏ نقشه آن است که ما را عقب مانده نگه‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 17
‏دارند، و به همین حالی که هستیم و زندگی نکبت باری که داریم نگه دارند تا بتوانند از‏‎ ‎‏سرمایه های ما، از مخازن زیرزمینی و منابع و زمینها، و نیروی انسانی ما استفاده کنند.‏‎ ‎‏می خواهند ما گرفتار و بیچاره بمانیم؛ فقرای ما در همین بدبختی بمانند و به احکام اسلام،‏‎ ‎‏که مسألۀ فقر و فقرا را حل کرده است، تسلیم نشوند؛ و آنان و عمالشان در کاخهای بزرگ‏‎ ‎‏بنشینند، و آن زندگانی مرفه و کذایی را داشته باشند.‏

‏     اینها نقشه هایی است که دامنه اش حتی به حوزه های دینی و علمی رسیده است؛ به‏‎ ‎‏طوری که اگر کسی بخواهد راجع به حکومت اسلام و وضع حکومت اسلام صحبتی بکند،‏‎ ‎‏باید با تقیه صحبت کند، و با مخالفت استعمارزدگان روبه رو شود. چنانچه پس از نشر‏‎ ‎‏چاپ اول این کتاب، عمال سفارت (سفارت رژیم شاه در عراق) به پا خاسته و حرکات‏‎ ‎‏مذبوحانه ای کردند؛ و خود را بیش از پیش رسوا نمودند. اکنون کار به اینجا رسیده که لباس‏‎ ‎‏جندی (سربازی) را جزء خلاف مروت و عدالت می دانند‏‎[17]‎‏! در صورتی که ائمه دینَِما‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 18
‏جندی (سرباز) بودند؛ سردار بودند؛ جنگی بودند. در جنگهایی که شرحش را در تاریخ‏‎ ‎‏ملاحظه می فرمایید با لباس سربازی به جنگ می رفتند؛ آدم می کشتند؛ کشته می دادند.‏‎ ‎‏امیرالمؤمنین(ع) «خود» بر سر مبارک می گذاشت و زره بر تن می کرد و شمشیر حمایل‏‎ ‎‏داشت. حضرت امام حسن(ع) و سیدالشهداء چنین بودند. بعد هم فرصت ندادند وگرنه‏‎ ‎‏حضرت باقر(ع) هم اینطور می بود حالا مطلب به اینجا رسیده که پوشیدن لباس جندی‏‎ ‎‏مضر به عدالت انسان است! و نباید لباس جندی پوشید! و اگر بخواهیم حکومت اسلامی‏‎ ‎‏تشکیل دهیم، باید با همین عبا و عمامه تشکیل حکومت دهیم، و الاّ خلاف مروت و‏‎ ‎‏عدالت است! اینها موج همان تبلیغاتی است که به اینجا رسیده؛ و ما را به اینجا رسانیده‏‎ ‎‏است که حالا محتاجیم زحمت بکشیم تا اثبات کنیم که اسلام هم قواعد حکومتی دارد.‏

‏این است وضع ما. خارجیها به واسطۀ تبلیغاتی که کرده اند و مبلغینی که داشته اند این‏‎ ‎‏اساس را درست کرده اند. قوانین قضایی و سیاسی اسلام را تمام از اجرا خارج کرده اند؛ و‏‎ ‎‏به جای آن مطالب اروپایی نشانده اند، تا اسلام را کوچک کنند و از جامعۀ اسلامی طرد‏‎ ‎‏کنند؛ و عمالشان را روی کار بیاورند و آن سوءاستفاده ها را بکنند.‏

‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 19

  • )) از اواسط قرن شانزدهم میلادی، یعنی بیش از سه  قرن پیش بود که پرتغالیها و به دنبال آنان اتباع کشورهای هلند،  انگلستان، فرانسه و ایتالیا به استعمار کشورهای مسلمان نشین پرداختند، در آغاز کشورهای تازه کشف شدۀ افریقا، و بعد از پیدا شدن راههای دریایی، کشورهای آسیایی (که ارتباط آنها بعد از استیلای تُرکان عثمانی بر قسطنطنیه، با اروپا قطع شده بود) تحت استعمار درآمد.
  • )) جنگهای صلیبی نام سلسله جنگهایی است که بین قرون یازده و سیزده میلادی، میان مسیحیان اروپایی و مسلمانان، به منظور گرفتن اورشلیم (بیت المقدس) از مسلمین جریان داشت. این جنگها که طی هشت مرحله صورت گرفت، در 1096 م. (489 ق) با فتوای پاپ اوربان دوم آغاز گردید، و با مرگ سن لویی پادشاه فرانسه در  1270 م. (669 ق) خاتمه یافت. مسیحیان از آن رو که پارچه ای قرمز رنگ به شکل صلیب بر شانۀ راست خود دوخته بودند، به قشون صلیب یا صلیبیون مشهور شدند.
  • )) «کتاب» در اصطلاح اهل فقه و حدیث به ابوابی گفته می شود که در آنها احادیث مربوط به یک موضوع جمع آوری شده، یا احکام خاص یک موضوع مورد بحث قرار گرفته است. مانند «کتاب التوحید»، «کتاب الایمان والکفر»، «کتاب الصلاة» و مانند آن. فی المثل دورۀ کافی ـ در حدیث ـ شامل 35 «کتاب» است. و یا شرائع الاسلام ـ در فقه ـ پنجاه «کتاب» دارد.
  • )) تاریخ تمدن اسلامی؛ جرجی زیدان؛ ج 10، ص 33 ـ 41 ـ تاریخ اجتماعی ایران؛ مرتضی راوندی؛ ص 660. ایران در زمان ساسانیان؛ آرتور کریستین سن؛ ص 470 و 523. جهان در عصر بعثت؛ شهید محمد جواد باهنر و  اکبر هاشمی رفسنجانی؛ تاریخ روم؛ آلبر ماله و ژول ایزاک. تاریخ کلیسای قدیم در امپراتوری روم و...
  • )) «حد» در شرع اسلام بر آن دسته از مجازاتهای بدنی اطلاق می شود که برای معاصی خاصی مقرر می گردند. اندازۀ این مجازاتها از سوی شارع تعیین شده است.
  • )) «قصاص» در فقه اسلام، عبارت است از آنکه به حکم قانون، عین جنایت، خواه قتل باشد یا قطع عضو و یا ضرب و جرح، در مورد جانی اعمال شود؛ اگر کسی که مورد جنایت واقع شده یا اولیای او تقاضای قصاص نمایند و از اخذ دیه امتناع ورزند.
  • )) طرح نخستین قانون اساسی مشروطه، توسط هیأتی از نمایندگان نوشته شد و در 51 اصل به تصویب رسید. کسروی در این باره می نویسد: «گویا مشیرالدوله و مؤتمن الملک و پسران صدر اعظم آن را می نوشتند؛ یا بهتر بگوییم ترجمه می کردند.» پس از آن کمیسیونی تشکیل شد تا متنی به عنوان «متمم» به قانون اساسی بیفزاید. این متن در ضمن 107 اصل تهیه شد. طبق روایت آقای مصطفی رحیمی: «این هیأت با استفاده از قانون اساسی بلژیک، و تا حدی قانون اساسی فرانسه، و توجه به قوانین کشورهای بالکان (از نظر تازه بودن مطالب و نزدیکتر بودن به زمان تدوین متمم مورد بحث) به تدوین متمم قانون اساسی و رفع نقص قانون سابق پرداخت». تاریخ مشروطۀ ایران؛ کسروی تبریزی؛ ص 170 و 224 ـ قانون اساسی ایران و اصول دموکراسی؛ مصطفی رحیمی؛ ص 94 ـ قانون اساسی و متمم آن؛ چاپخانۀ مجلس شورای ملی.
  • )) هراکلیوس (هرقل) اول (حدود 575 ـ 641 م.) امپراتور روم شرقی.
  • )) خسرو دوم معروف به خسروپرویز (628 م.) شاه ساسانی.
  • )) پیامبر اسلام در سال ششم از هجرت رسولانی را به سوی فرمانروایان کشورهای همجوار اعزام فرمود از جمله آنان  عبدالله بن حُذافۀ سَهمی را به سوی خسروپرویز، و دحیة بن خلیفه کلبی را به سوی قیصر روم گسیل داشت. پیامبر  اسلام در نامه های خود آنان را به اسلام و یکتاپرستی دعوت فرمود. متن نامۀ پیامبر به خسرو پرویز چنین است: بسم الله ِ الَّرحمنِ الرَّحیمِ. مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ الله ِ اِلٰی کِسریٰ عَظیمِ فارس. سَلامٌ عَلی مَنِ اتَّبَعَ الْهُدیٰ وَ آمَنَ بالله ِ وَ  رَسُولِهِ، وَ شَهِدَ اَنْ لا اِلٰهَ اِلا الله ُ وَحْدَهُ لاٰ شَریکَ لَه ُو اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُه. أدْعُوکَ بِدِعایَةِ الله . فَإنّی أنَا رَسُولُ الله ِ إلَی الناسِ کافَّةً. لِأَنْذِرَ مَنْ کانَ حّیاً وَ یَحقَّ القَوْلُ عَلَی الْکٰافِرینَ. أَسْلِمْ تَسْلَمْ فإِنْ اَبَیْتَ، فَعَلَیْکَ إِثْمُ المَجوس.(به نام خداوند بخشایندۀ مهربان. از محمد، پیغمبر خدا، به کسری، فرمانروای پارس. درود بر کسی که پیرو هدایت گردد و به خدا و فرستادۀ او ایمان آورد و گواهی دهد که معبودی جز الله نیست که یکی است و شریکی ندارد، و گواهی دهد محمد بنده و فرستادۀ  اوست. تو را به سوی خدا می خوانم، و من فرستادۀ خدا به سوی همۀ مردم هستم تا گروندگان را بیم دهم و بر کافران حجت را تمام گردانم. اسلام بیاور تا در امان مانی. پس اگر سر باز زنی، گناه مجوسیان بر گردن تو است.متن نامۀ آن حضرت به هرقل: بسم الله ِ الرَّحمنِ الرَّحیم. مِن مُحَمَّدٍ بنِ عَبْدِالله ِ إِلی هِرْقَل عَظیمِ الرُّومِ. سَلامٌ عَلی مَنِ اتَّبَعَ الْهُدیٰ. أَما بَعْدُ؛ فَإنّی أَدْعُوکَ بِدِعایَةِ الْإِسْلامِ؛ أَسْلِمْ تَسْلَمْ؛ یُؤْتِکَ الله ُ أجْرَکَ مَرَّتَیْنِ، فإنْ تَوَلَّیْتَ، فإِنَّما عَلَیْکَ إثْمُ  الأَریسین. و «یا أَهْلَ الکِتابِ تَعٰالَوْا إلی کلمَةٍ سَواءٍ بَیْننا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إلاَّ الله َ وَلاٰ نُشْرِکَ بِه شَیْئاً. وَلاٰیَتَّخِذَ بَعْضُنٰا بَعْضاً أرْباباً منْ دُونِ الله ِ. فَإنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأنّا مُسْلِمُونَ.»(به نام خداوند بخشایندۀ مهربان. از محمد پسر عبدالله به هرقل، فرمانروای روم. درود بر کسی که پیرو هدایت گشت. اما بعد من تو را به سوی اسلام دعوت می کنم. اسلام بیاور تا در امان مانی، و خداوند به تو دو بار پاداش عطا کند. پس اگر روی برگردانی، گناه مردمانت بر گردن تو است. و «ای اهل کتاب به کلمه ای که بین ما و شما یکسان است روی آورید. و آن اینکه جز خدا را نپرستیم و چیزی را با او شریک قرار ندهیم، و برخی از ما برخی دیگر را به جای خداوند واحد به خدایی نگیرد، و اگر روی بگردانند، پس بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم». (آل عمران/ 64).مکاتیب الرسول؛ ج 1، ص 90 و 105.
  • )) یزید بن معاویة بن ابی سفیان (25 ـ 64 هـ .ق.) دومین خلیفۀ اموی.
  • )) اعتراض امام(س) جهت دیگری دارد و آن عدم رعایت عدالت است.              ص 130.
  • )) در قوانین جزایی اسلام، ثبوت اِحصان یکی از شرایط وجوب رجم است در مجازات فرد زناکار. مُحْصن یا مُحْصنه مرد یا زنی را گویند که بالغ و عاقل بوده و ضمن داشتن همسر دائمی به او دسترسی داشته باشد.
  • )) در قانون اسلام، حضور تعدادی از مؤمنان، به هنگام اجرای حدود، از جملۀ آداب کیفر خاطی برشمرده شده است. فقهای شیعه بر رعایت این سنت در زمان اجرای حد زنا و قیادت و قذف تصریح نموده اند. فتوای آنان در مورد نخست ناظر به آیۀ دوم از سورۀ نور است.«و گروهی از مؤمنان باید بر مجازات مرد و زن زناکار گواه باشند». وجه دیگر آن است که حاضران، از عقوبت آنان عبرت گیرند و هر آن کس در او میلی بدین کار هست یا آن را مرتکب شده است، از ارتکاب باز ایستد.
  • )) ویتنام پس از سالهای طولانی مبارزه با استعمارگران فرانسوی و ژاپنی از سال 1960 م. بار دیگر درگیر جنگی فراگیر با امریکا شد. این جنگ که به سال 1973 با شکست و عقب نشینی نیروهای امریکایی پایان گرفت، صدمات و تلفات بسیاری بر مردم ویتنام وارد ساخت. ارقام مستند زیر هرچند از توصیف دقیق میزان تلفات و  ضایعات این تهاجم بی رحمانه قاصر است، می تواند تا حدی گویای واقعیات تلخ تاریخ معاصر باشد: تا اوایل سال 1965 که دامنۀ جنگ به ویتنام شمالی کشیده شد، این تعداد از مردم ویتنام جنوبی هلاک گردیده یا صدمه  دیده بودند: 170هزار تن کشته، هشتصد هزار تن مجروح و چهارصد هزار تن زندانی. در این زمان تعداد کسانی که به اردوگاه اسیران، که آنها را به نام «واحدهای کشاورزی» می خواندند، فرستاده شده بودند از پنج میلیون تجاوز  می کرد. به نقل برنامۀ صدای امریکا (6 ژانویه 1963) طی سال 1962 نیروی هوایی ایالات متحده پنجاه هزار بار به دهکده هایی که در خارج از مرز «دهکده های دولتی» قرار داشتند، حمله کرده بود؛ و طبق اظهارات ژنرال هارکینز، در همین سال قریب سی هزار نفر دهقانان به هلاکت رسیدند. عملیات هوایی ارتش ایالات متحده بر  فراز ویتنام جنوبی به سی هزار پرواز در ماه رسید؛ و طبق گزارش روزنامۀ نیویورک تایمز در عملیات مشترک نیروهای ایالات متحده و دولت سایگون تقریباً 1400 دهکده از 2 هزار و ششصد دهکدۀ جنوب با بمبهای ناپالم و سلاحهای شیمیایی کاملاً نابود شد. گزارش سازمان صلیب سرخ آزاد ویتنام جنوبی حاکی از آن بود که بر اثر به کار بردن ترکیبات سمی در نواحی وسیع و پر جمعیت، هزاران نفر از ساکنان جنوب به امراض مختلف، خصوصاً امراض جلدی، مبتلا شده و مدتها دچار رنجها و ناراحتیهای ناشی از بیماری بوده اند. علاوه بر آن، بسیاری از رمه های گاو و گاومیش و چهارپایان اهلی دیگر نابود شده  و برگها و گلها و میوه های درختان و نیز همه مزارع برنج  کاملاً از بین رفته بود.
  • )) نخستین میسیون پایدار مسیحی در ایران (هیأتی که به منظور تبلیغات مذهبی به ایران اعزام شده بودند.) میسیون «نسطوریها» بود که در سال 1835 م. به سرپرستی یک کشیش به نام جاستین پرکینز و دکتر ایزاهل گرانت شروع به کار کرد. در سال 1832 م. از سوی «هیأت مرکزی میسیونهای خارجی» امریکا مأموریت داشت، اولین مدرسۀ به سبک جدید که جنبه تبلیغی مذهبی نیز داشت را در ارومیه تأسیس کند؛ و در سال 1255 هـ .ق. توانست حمایت شاه ایران را نیز جلب کند. پیش از این هیأتهای مذهبی آلمانی، سوئیسی، انگلیسی و فرانسوی در ایران فعالیت داشتند.«طبق توافقی که بعداً با انگلیسیها به عمل آمد، شمال و غرب ایران منطقۀ فعالیت میسیونهای آمریکایی، و بقیه مناطق حیطۀ فعالیت میسیونهای انگلیسی شناخته شد.» در سال 1871 م. افزون بر مرکز میسیونری ارومیه، 48  مرکز مختلف دیگر در خارج از این شهر دایر بود. مراکز میسیونری تهران، تبریز، همدان و سلماس نیز به ترتیب در سالهای 1871، 1873، 1881، 1885م. گشایش یافت. طبق اظهارات باست، میسیونر کلیسای پرستبرین امریکا، در سال 1884م. شماری از مسلمانان در تهران و تبریز در مراسم عبادی پروتستانها شرکت می کردند.  نظری به کارنامۀ سال 1884 م. میسیونرهای امریکایی نشان خواهد داد که وسعت فعالیتهای آنان تا چه حد بوده  است: ادارۀ 24 میسیون امریکایی در تهران، ارومیه، همدان و تبریز، تعلیم و ارشاد 230 مددکار بومی؛ ادارۀ 25 کلیسا با 1796 شرکت کننده؛ برگزاری 4578 مراسم مذهبی؛ شرکت 208 دانش آموز در مدارس شبانه روزی با تعلیم 2452 دانش آموز در مدارس روزانه؛ و انتشار 1680890 صفحۀ چاپی و دریافت 1910 دلار اعانه.  سلیسون فعالیت میسیونرهای کلیسای انگلیکن را بیشتر مصروف اصلاح کلیسای نسطوریها دانسته است. به اعتقاد و پرستبرینها بیشتر خواهان تغییر مذهب مسلمانان بودند.روابط سیاسی ایران و امریکا، آبراهام سلیسون، ترجمۀ محمد باقر آرام. و نقش کلیسا در ممالک اسلامی، مصطفی خالدی و عمر فروخ، ترجمۀ مصطفی زمانی.
  • )) عدالت به قولی یک صفت راسخ نفسانی است که شخص را بر ملازمت تقوا، یعنی ترک محرمات و انجام واجبات وادارد. عدالت از شرایط قاضی و مفتی و امام جماعت است. و مروت به معنی پیروی از عادات نیکو و دوری از زشتیهای رفتاری، حتی امور مباحی که در نظر مردم ناپسند است می باشد. برخی مروّت را از شروط تحقق عدالت به شمار آورده اند.در حاشیۀ کتاب شرح لمعه؛ ج 1، ص 98، فصل 11 در نماز جماعت، پوشیدن لباس جندی خلاف مروّت و عدالت دانسته شده است.