مقدمه

اعتقاد به ضرورت تشکیل حکومت جزء ولایت است

اعتقاد به ضرورت تشکیل حکومت جزء ولایت است

‏     ‏‏ما معتقد به «ولایت» هستیم؛ و معتقدیم پیغمبر اکرم(ص) باید خلیفه تعیین کند و‏‎ ‎‏تعیین هم کرده است.‏‎[1]‎‏ آیا تعیین خلیفه برای بیان احکام است؟ بیان احکام خلیفه‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 20
‏نمی خواهد. خود آن حضرت بیان احکام می کرد. همۀ احکام را در کتابی می نوشتند، و‏‎ ‎‏دست مردم می دادند تا عمل کنند. اینکه عقلاً لازم است خلیفه تعیین کند، برای حکومت‏‎ ‎‏است. ما خلیفه می خواهیم تا اجرای قوانین کند. قانون مجری لازم دارد. در همۀ کشورهای‏‎ ‎‏دنیا اینطور است که جعل قانون به تنهایی فایده ندارد و سعادت بشر را تأمین نمی کند. پس‏‎ ‎‏از تشریع قانون، باید قوۀ مجریه ای به وجود آید. در یک تشریع یا در یک حکومت اگر قوۀ‏‎ ‎‏مجریه نباشد، نقص وارد است. به همین جهت اسلام همان طور که جعل قوانین کرده، قوۀ‏‎ ‎‏مجریه هم قرار داده است. «ولیِّ امر» متصدی قوۀ مجریۀ قوانین هم هست. اگر پیغمبر‏‎ ‎‏اکرم(ص) خلیفه تعیین نکند، فَمٰا بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ‏‎[2]‎‏. «رسالت» خویش را به پایان نرسانده‏‎ ‎‏است. ضرورت اجرای احکام و ضرورت قوۀ مجریه و اهمیت آن در تحقق رسالت و ایجاد‏‎ ‎‏نظام عادلانه ای که مایۀ خوشبختی بشر است سبب شده که تعیین جانشین مرادف اتمام‏‎ ‎‏رسالت باشد.‏

‏     در زمان رسول اکرم(ص) اینطور نبود که فقط قانون را بیان و ابلاغ کنند؛ بلکه آن را‏‎ ‎‏اجرا می کردند. رسول الله (ص) مجری قانون بود. مثلاً قوانین جزایی را اجرا می کرد: دست‏‎ ‎‏سارق را می برید؛ حد می زد؛ رجم می کرد‏‎[3]‎‏. خلیفه هم برای این امور است. خلیفه قانونگذار‏‎ ‎‏نیست. خلیفه برای این است که احکام خدا را که رسول اکرم(ص) آورده اجرا کند.‏‎ ‎‏اینجاست که تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجرا و اداره لازم می آید. اعتقاد به ضرورت‏‎ ‎‏تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجرا و اداره جزئی از ولایت است؛ چنانکه مبارزه‏‎ ‎‏و کوشش برای آن از اعتقاد به ولایت است. درست توجه کنید. همان طور که آنها بر ضد شما‏‎ ‎‏اسلام را بد معرفی کرده اند، شما اسلام را آنطور که هست معرفی کنید؛ ولایت را چنانکه‏‎ ‎‏هست معرفی کنید. بگویید ما که به ولایت معتقدیم، و به اینکه رسول اکرم(ص) تعیین‏‎ ‎‏خلیفه کرده و خدا او را واداشته تا تعیین خلیفه کند و «ولیّ امر» مسلمانان را تعیین کند، باید‏‎ ‎‏به ضرورت تشکیل حکومت معتقد باشیم؛ و باید کوشش کنیم که دستگاه اجرای احکام و‏‎ ‎‏ادارۀ امور برقرار شود. مبارزه در راه تشکیل حکومت اسلامی لازمۀ اعتقاد به ولایت است.‏‎ ‎‏شما قوانین اسلام و آثار اجتماعی و فواید آن را بنویسید و نشر کنید. روش و طرز تبلیغ و‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 21
‏فعالیت خودتان را تکمیل کنید. توجه داشته باشید که شما وظیفه دارید حکومت اسلامی‏‎ ‎‏تأسیس کنید. اعتماد به نفس داشته باشید، و بدانید که از عهدۀ این کار برمی آیید.‏‎ ‎‏استعمارگران از سیصد ـ چهارصد سال پیش زمینه تهیه کردند. از صفر شروع کردند تا به‏‎ ‎‏اینجا رسیدند. ما هم از صفر شروع می کنیم. از جنجال چند نفر غربزده و سرسپردۀ‏‎ ‎‏نوکرهای استعمار هراس به خود راه ندهید. اسلام را به مردم معرفی کنید تا نسل جوان تصور‏‎ ‎‏نکند که آخوندها در گوشۀ نجف یا قم دارند احکام حیض و نفاس می خوانند و کاری به‏‎ ‎‏سیاست ندارند؛ و باید دیانت از سیاست جدا باشد. این را که دیانت باید از سیاست جدا‏‎ ‎‏باشد و علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نکنند، استعمارگران گفته و‏‎ ‎‏شایع کرده اند. این را بی دینها می گویند. مگر زمان پیغمبر اکرم(ص) سیاست از دیانت‏‎ ‎‏جدا بود؟ مگر در آن دوره عده ای روحانی بودند، و عدۀ دیگر سیاستمدار و زمامدار؟ مگر‏‎ ‎‏زمان خلفای حق، یا ناحق، زمان خلافت حضرت امیر(ع) سیاست از دیانت جدا بود؟ دو‏‎ ‎‏دستگاه بود؟ این حرفها را استعمارگران و عمال سیاسی آنها درست کرده اند تا دین را از‏‎ ‎‏تصرف امور دنیا و از تنظیم جامعۀ مسلمانان برکنار سازند؛ و ضمناً علمای اسلام را از مردم‏‎ ‎‏و مبارزان راه آزادی و استقلال جدا کنند. در این صورت می توانند بر مردم مسلط شده، و‏‎ ‎‏ثروتهای ما را غارت کنند. منظور آنها همین است.‏

‏     اگر ما مسلمانان کاری جز نماز خواندن و دعا و ذکر گفتن نداشته باشیم،‏‎ ‎‏استعمارگران و دولتهای جائر متحد آنها هیچ کاری به ما ندارند. شما برو هر قدر‏‎ ‎‏می خواهی اذان بگو، نماز بخوان؛ بیایند هرچه داریم ببرند، حواله شان با خدا! لاٰ حَوْلَ وَلاٰ قُوّةَ‏‎ ‎‏اِلاّ بِالله ِ! وقتی که مردیم، ان شاءالله به ما اجر می دهند! اگر منطق ما این باشد، آنها کاری بهما ندارند. آن مردک (نظامی انگلیس در زمان اشغال عراق) پرسید اینکه در بالای مأذنه دارد‏‎ ‎‏اذان می گوید به سیاست انگلستان ضرر دارد؟ گفتند: نه. گفت: بگذار هرچه می خواهد‏‎ ‎‏بگوید! اگر شما به سیاست استعمارگران کاری نداشته باشید و اسلام را همین احکامی که‏‎ ‎‏همیشه فقط از آن بحث می کنید بدانید و هرگز از آن تخطی نکنید، به شما کاری ندارند.‏‎ ‎‏شما هرچه می خواهید نماز بخوانید؛ آنها نفت شما را می خواهند، به نماز شما چکار دارند.‏‎ ‎‏آنها معادن ما را می خواهند؛ می خواهند کشور ما بازار فروش کالاهای آنها باشد. و به همین‏‎ ‎‏جهت، حکومتهای دست نشاندۀ آنها از صنعتی شدن ما جلوگیری می کنند؛ یاَِصنایع‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 22
‏وابسته و مونتاژ تأسیس می کنند. آنها می خواهند ما آدم نباشیم! از آدم می ترسند. اگر یک‏‎ ‎‏آدم پیدا شد از او می ترسند. برای اینکه تولید مثل می کند، و تأثیراتی می گذارد که اساس‏‎ ‎‏استبداد و استعمار و حکومت دست نشاندگی را در هم می ریزد. لذا هر وقت آدمی پیدا‏‎ ‎‏شد، یا او را کشتند؛ یا زندانی و تبعیدش کردند؛ یا لکه دارش کردند که «سیاسی» است! این‏‎ ‎‏آخوند «سیاسی» است! پیغمبر(ص) هم سیاسی بود. این تبلیغ سوء را عمال سیاسی‏‎ ‎‏استعمار می کنند تا شما را از سیاست کنار بزنند، و از دخالت در امور اجتماعی باز دارند؛‏‎ ‎‏و نگذارند با دولتهای خائن و سیاستهای ضد ملی و ضد اسلامی مبارزه کنید؛ و آنها هر‏‎ ‎‏کاری می خواهند بکنند و هر غلطی می خواهند بکنند؛ کسی نباشد جلو آنها را بگیرد.‏

‏ ‏

‏ ‏

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 23

  • )) پیامبر اسلام(ص) در موارد متعددی بر جانشینی علی(ع) تصریح فرموده است؛ از جمله در حدیث یوم الدار (روز  دعوت خویشاوندان)، حدیث منزلت (جانشینی علی(ع) پیامبر را در جنگ تبوک)، آیۀ ولایت (اعطای انگشتری به  فقیر و نزول آیۀ کریمه)، واقعۀ غدیر خم و حدیث ثقلین.                تفسیر کبیر؛ ج 12، ص 28 و 53 ذیل آیات 55 و 67 سورۀ مائده ـ سیرۀ ابن هشام؛ ج 4، ص 520 ـ تاریخ طبری؛ ج 2، ص 319 و 322 ـ الغدیر؛ ج 1 ـ 2 ـ 3.
  • )) اقتباس است از آیۀ 67 سورۀ مائده.
  • ))          وسائل الشیعه؛ ج 18، ص 376 و 509.