لزوم انقلاب سیاسی

‏‏لزوم انقلاب سیاسی‏

‏‏     ‏‏پس از رحلت رسول اکرم(ص)، معاندین و بنی امیه‏‎[1]‎‏، لعنهم الله ، نگذاشتند حکومت‏‎ ‎‏اسلام با ولایت علی بن ابیطالب(ع) مستقر شود. نگذاشتند حکومتی که مرضیّ خدای‏‎ ‎
‏‎

‏‏     شرع و عقل حکم می کند که نگذاریم وضع حکومتها به همین صورت ضداسلامی یا‏‎ ‎‏غیراسلامی ادامه پیدا کند. دلایل این کار واضح است:‏

‏‏     چون برقراری نظام سیاسی غیراسلامی به معنای بی اجرا ماندن نظام سیاسی اسلام‏‎ ‎‏است.‏

‏‏همچنین به این دلیل که هر نظام سیاسی غیراسلامی نظامی شرک آمیز است، چون‏‎ ‎‏حاکمش «‏‏طاغوت‏‎[3]‎‏» است؛ و ما موظفیم آثار شرک را از جامعۀ مسلمانان و از حیات آنان‏‎ ‎‏دور کنیم و از بین ببریم.‏

‏‏     و باز به این دلیل که موظفیم شرایط اجتماعی مساعدی برای تربیت افراد مؤمن و با‏‎ ‎‏فضیلت فراهم سازیم. و این شرایط درست ضد شرایط حاکمیت «طاغوت» و قدرتهای‏‎ ‎‏نارواست. شرایط اجتماعی ای که ناشی از حاکمیت «طاغوت» و نظام شرک آمیز است‏‎ ‎‏لازمه اش همین فسادی است که می بینید. این همان «فساد فی الارض» است که باید از بین‏‎ ‎‏برود؛ و مسببین آن به سزای اعمال خود برسند. این همان فسادی است که فرعون با سیاستخود در کشور مصر به وجود آورد، و «‏‏إنَّهُ کانَ مِنَ الْمُفْسِدینَ‏‎[4]‎‏» در این شرایط اجتماعی وسیاسی، انسان مؤمن و متقی و عادل نمی تواند زندگی کند و بر ایمان و رفتار صالحش باقی بماند. و دو راه در برابر خود دارد: یا اجباراً اعمالی مرتکب شود که شرک آمیز و‏‎ ‎‏ناصالح است. یا برای اینکه چنین اعمالی مرتکب نشود و تسلیم اوامر و قوانین «طواغیت»‏‎ ‎‏نشود با آنها مخالفت و مبارزه کند تا آن شرایط فاسد را از بین ببرد.‏

‏
‏‎

‏‎ ‎

‏‎

• )) فرزندان امیة بن عبدشمس بن عبد مناف، از قبیلۀ قریش. معاویه اولین خلیفه از این خاندان بود که در سال 41 هـ .ق. به حکومت رسید. این سلسله در سال 132 هـ .ق. با قتل مروان دوم منقرض شد.
• )) فرزندان عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر اسلام(ص). این سلسله در سال 132 هـ .ق. با خلافت عبدالله سفاح آغاز شد و در 656 هـ .ق. با کشته شدن مستعصم به پایان رسید.
• )) طاغوت هر متجاوز و هر معبود غیر خداوند را گویند.
• )) «همانا او از فسادگران بود». (قصص/ 4).