ولایت فقیه به استناد اخبار

در مفهوم روایت

در مفهوم روایت

‏     ‏‏اینکه می فرماید: «مومنان فقیه دژهای اسلامند» در حقیقت فقها را موظف و مأمور‏‎ ‎‏می کند که نگهبان باشند، و از عقاید و احکام و نظامات اسلام نگهبانی کنند. بدیهی است‏‎ ‎‏این فرمایش امام به هیچ وجه جنبۀ تشریفات ندارد. مثل تعارفاتی نیست که به هم می کنیم.‏‎ ‎‏من به شما «شریعتمدار» می گویم، و شما به من «شریعتمدار» می گویید! یا مثل اینکه پشت‏‎ ‎‏پاکت به هم می نویسیم: حضرت مستطاب حجت الاسلام. اگر فقیه کنج منزل بنشیند و در‏‎ ‎‏هیچ امری از امور دخالت نکند، نه قوانین اسلام را حفظ کند، نه احکام اسلام را نشر دهد،‏‎ ‎‏نه دخالت در امور اجتماعی مسلمانان کند، و نه اهتمام به امور مسلمین داشته باشد، به او‏‎ ‎‏«حصن الاسلام» گفته می شود؟ او حافظ اسلام است؟ اگر رئیس حکومتی به‏‎ ‎‏صاحب منصب یا سرداری بگوید: برو فلان ناحیه را حفظ کن و حافظ آن ناحیه باش.‏‎ ‎‏وظیفۀ نگهبانی او اجازه می دهد که برود خانه بخوابد تا دشمن بیاید آن ناحیه را از بین ببرد؟‏‎ ‎‏یا به هر نحوی که می تواند باید در حفظ آن ناحیه جدیت کند؟ اگر بگویید که ما بعضی‏‎ ‎‏احکام اسلام را حفظ می کنیم، من از شما سؤال می کنم: آیا حدود را جاری و قانون جزای‏‎ ‎‏اسلام را اجرا می کنید؟ نه. شکافی در اینجا ایجاد گردید. و در هنگامی که شما وظیفۀ‏‎ ‎‏نگهبانی داشتید، قسمتی از دیوار خراب شد. مرزهای مسلمین و تمامیت ارضی وطن‏‎ ‎‏اسلامی را حفظ می کنید؟ نه، کار ما دعاگویی است! قسمت دیگر دیوار هم فرو ریخت.‏‎ ‎‏شما از ثروتمندان حقوق فقرا را می گیرید و به آنان می رسانید؟ چون وظیفۀ اسلامی شما این‏‎ ‎‏است که بگیرید و به دیگران بدهید. نه! اینها مربوط به ما نیست. ان شاءالله دیگران می آیند‏‎ ‎‏انجام می دهند! دیوار دیگر هم خراب شد. شما ماندید مثل شاه سلطان حسین و‏‎ ‎‏اصفهان‏‎[1]‎‏! این چه «‏حصنی‏» است که هر گوشه ای را به آقای «حصن الاسلام» عرضه بداریم‏‎ ‎‏عذرخواهی می کند! آیا معنی «‏حصن‏» همین است؟‏

‏     اینکه فرموده اند «فقهاحصون اسلامند» یعنی مکلفند اسلام را حفظ کنند، و زمینه ای را‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 67
‏فراهم آورند که بتوانند حافظ اسلام باشند. و این از اهم واجبات است. و از واجبات مطلق‏‎ ‎‏می باشد نه مشروط‏‎[2]‎‏. و از جاهایی است که فقهای اسلام باید دنبالش بروند، حوزه های دینی‏‎ ‎‏باید به فکر باشند و خود را مجهز به تشکیلات و لوازم و قدرتی کنند که بتوانند اسلام را به‏‎ ‎‏تمام معنا نگهبانی کنند، همان گونه که خود رسول اکرم(ص) و ائمه(ع) حافظ اسلام بودند‏‎ ‎‏و عقاید و احکام و نظامات اسلام را به تمام معنا حفظ می کردند.‏

‏     ما تمام جهات را کنار گذاشته ایم، و مقداری از احکام را گرفته، خلفاً عن سلف‏‎[3]‎‏،‏‎ ‎‏مباحثه می کنیم. بسیاری از احکام اسلام جزء علوم غریبه‏‎[4]‎‏ شده است! اصلاً اسلام غریب‏‎ ‎‏است. از آن فقط اسمی مانده است. تمام جزاییات اسلام که بهترین قانون جزایی است که‏‎ ‎‏برای بشر آمده، الان بکلی فراموش شده، و ‏لم یبق الاّ اسمه‎[5]‎‏. تمام آیات شریفه که برای‏‎ ‎‏جزاییات و حدود آمده است ‏لم یبق الاّ قرائته‏ ما قرائت می کنیم: «‏الزّانیةُ و الزّانی فَاجْلِدُوا کُلّ‎ ‎واحِدٍ مِنْهُما مِاةَ جَلْدَةٍ»‎[6]‎‏ اما تکلیف نداریم. فقط باید قرائت کنیم تا قرائت ما خوب شود و از‏‎ ‎‏مخرج ادا کنیم! اما اینکه واقعیتهای اجتماعی چگونه است، و جامعۀ اسلامی در چه حالی‏‎ ‎‏است، و فحشا و فساد چگونه رواج پیدا کرده، و حکومتها مؤید و پشتیبان زناکاران هستند،‏‎ ‎‏به ما مربوط نیست! ما فقط بفهمیم که برای زن و مرد زناکار این مقدار حد تعیین شده‏‎ ‎‏است، ولی جریان حد و اجرای قانون مبارزه با زنا به عهدۀ چه کسی می باشد، به ما ربطی‏‎ ‎‏ندارد!‏

‏     می پرسم آیا رسول اکرم(ص) اینطور بودند؟ قرآن را می خواندند و کنار می گذاشتند و‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 68
‏به حدود و اجرای قانون کاری نداشتند؟ خلفای بعد از رسول اکرم(ص) بنایشان بر این بود‏‎ ‎‏که مسائل را دست مردم بدهند و بگویند با شما کاری نداریم؟ یا به عکس، حدود معین‏‎ ‎‏کرده بودند و شلاق می زدند و رجم می کردند، حبس ابد می کردند، نفی بلد می کردند؟ به‏‎ ‎‏فصل «‏حدود‏» و «‏دیات‏» اسلام رجوع کنید، می بینید همۀ اینها از اسلام است، و اسلام برای‏‎ ‎‏این امور آمده است. اسلام آمده تا به جامعه نظم بدهد، امامت اعتباری و حکومت برای‏‎ ‎‏ تنظیم امور جامعه است.‏

‏     ما مکلف هستیم که اسلام را حفظ کنیم. این تکلیف از واجبات مهم است؛ حتی از‏‎ ‎‏نماز و روزه واجبتر است. همین تکلیف است که ایجاب می کند خونها در انجام آن ریخته‏‎ ‎‏شود. از خون امام حسین(ع) که بالاتر نبود، برای اسلام ریخته شد. و این روی همان‏‎ ‎‏ارزشی است که اسلام دارد. ما باید این معنا را بفهمیم، و به دیگران هم تعلیم بدهیم. شما‏‎ ‎‏در صورتی خلفای اسلام هستید که اسلام را به مردم بیاموزید. و نگویید بگذار تا امام‏‎ ‎‏زمان(ع) بیاید. شما نماز را هیچ وقت می گذارید تا وقتی امام زمان(ع) آمد بخوانید؟ حفظ‏‎ ‎‏اسلام واجبتر از نماز است. منطق حاکم خمین را نداشته باشید که می گفت: باید معاصی‏‎ ‎‏را رواج داد تا امام زمان(ع) بیاید! اگر معصیت رواج پیدا نکند، حضرت ظهور نمی کند!‏‎ ‎‏اینجا ننشینید فقط مباحثه کنید؛ بلکه در سایر احکام اسلام مطالعه کنید؛ حقایق را نشر‏‎ ‎‏دهید؛ جزوه بنویسید و منتشر کنید، البته مؤثر خواهد بود. من تجربه کرده ام که تأثیر دارد.‏

‎*‎‏     ‏‎*‎‏     ‏‎*‎

‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 69

  • )) مقصود حسین اول، فرزند سلیمان اول (1135 هـ .ق.) آخرین پادشاه سلسلۀ صفویه است که شاهی نالایق و بی کفایت بود. وی در سال 1105 هـ .ق. به سلطنت رسید. در زمان او محمود افغان به اصفهان لشکر کشید. سلطان حسین به امید آنکه وی از اصفهان صرف نظر کند فرح آباد و جلفا را به او تسلیم کرد. اما محمود به اصفهان بی دفاع حمله آورد و آن را تصرف کرد.
  • )) اگر وجوب یک واجب نسبت به چیزی مشروط نباشد، «واجب مطلق» خواهد بود نسبت بدان چیز؛ مانند: وجوب نماز نسبت به وضو. و هرگاه وجوب واجب نسبت به چیزی مشروط باشد، «واجب مشروط» خواهد بود نسبت به همان چیز؛ مانند: وجوب حج نسبت به استطاعت.
  • )) پشت به پشت، سینه به سینه.
  • )) علومی که از نیروهای فوق طبیعی مکتوم یا اسرارآمیز بحث می کنند مانند علوم: سحر، جادو، جفر، تسخیر ارواح و تسخیر جن.
  • )) اشاره است به سخن نبی اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) که: سَیَأتی عَلی أُمّتی زَمانٌ لایَبْقٰی مِنَ الْقُرآنِ الاّ رَسْمُهُ وَ لا مِنَ الْاِسْلامِ إلاّاسْمُهُ... (روزگاری برای امت من خواهد آمد که از قرآن جز نشانه ای و از اسلام جز نامی باقی نماند). بحارالانوار؛ ج 2، ص 109، «کتاب العلم»، باب 15، حدیث 14 ـ نهج البلاغه؛ «حکمت 361».
  • )) «هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید». (نور /2).