ولایت فقیه به استناد اخبار

مقبولۀ عمر بن حنظله

مقبولۀ«عمر بن حنظله»

‏     ‏‏اکنون می پردازیم به بررسی روایت«مقبولۀ عمر بن حنظله» تا ببینیم چه می گوید و‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 88
‏منظور چه می باشد.‏

‏     «‏محمد بن یعقوب، عن محمد بن یحیی، عن محمد بن الحسین، عن محمد بن عیسی، عن‎ ‎صفوان بن یحیی، عن داود بن الحصین، عن عمر بن حنظله: قالت سالت أبا عبْدالله ِ(ع) عنْ رجلین‎ ‎من أصحابنا بینهما منازعة فی دَین او میراث فتحاکما إلی السلطان وَ إلی القضاة أیحلّ ذلِکَ؟ قال:‎ ‎مَنْ تَحاکَمَ إلَیْهِمْ، فی حَقٍّ أَوْ باطِلٍ، فَإنَّما تَحاکَمَ إلَی الطّاغُوتِ وَ ما یُحْکَمُ لَهُ، فَإنّما یَأْخُذُهُ سُحْتاً و‎ ‎إنْ کانَ حَقّاً ثابِتاً لَهُ؛ لَأَنّهُ أَخَذَهُ بِحُکْمِ الطّاغُوتِ وَ ما أَمَرَالله ُ أَنْ یُکْفَرَ بِهِ. قالَ الله ُ تَعالی: «یُریدوُنَ أَنْ‎ ‎یَتَحاکَمُوا إلَی الطّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِروُا اَنْ یَکْفرُوُا بِهِ». قلت: فَکیف یصنعان؟ قال: یَنْظُرانِ مَنْ کانَ مِنْکُمْ‎ ‎ مِمَّنْ قَدْ رَوی حَدیثَنا وَ نَظَرَ فِی حَلالِنا وَ حَرامِنا وَ عَرَف أَحکامَنا... فَلْیَرْضَوْا بِهِ حَکَماً. فإنّی قَدْ‎ ‎جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حاکِماً...‎[1]‎

‏    عمر بن حنظله‏‎[2]‎‏ می گوید از امام صادق(ع) دربارۀ دو نفر از دوستانمان(یعنی شیعه) که‏‎ ‎‏نزاعی بینشان بود در مورد قرض یا میراث، و به قضات برای رسیدگی مراجعه کرده بودند، سؤال‏‎ ‎‏کردم که آیا این رواست؟ فرمود: «هرکه در مورد دعاوی حق یا دعاوی ناحق به ایشان مراجعه کند،‏‎ ‎‏در حقیقت به «طاغوت» (یعنی قدرت حاکمۀ ناروا) مراجعه کرده باشد؛ و هرچه را که به حکم آنها‏‎ ‎‏بگیرد، در حقیقت به طور حرام می گیرد؛ گرچه آن را که دریافت می کند حق ثابت او باشد؛ زیرا که‏‎ ‎‏آن را به حکم و با رأی «طاغوت» و آن قدرتی گرفته که خدا دستور داده به آن کافر شود.‏‎ ‎‏خدای تعالی می فرماید: «‏یُریدُونَ اَنْ یَتَحاکَمُوا إلَی الطّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِروا أَنْ یَکْفُرُوا بهِِ‏». پرسیدم چه‏‎ ‎‏باید بکنند. فرمود: «باید نگاه کنند ببینند از شما چه کسی است که حدیث ما را روایت کرده، و در‏‎ ‎‏حلال و حرام ما مطالعه نموده، و صاحبنظر شده و احکام و قوانین ما را شناخته است...» بایستی‏‎ ‎‏او را  به عنوان قاضی و داور بپذیرند؛ زیرا که من او را حاکم بر شما قرار داده ام».‏

‏همان طور که از صدر و ذیل این روایتْ و استشهاد امام (ع) به آیۀ شریفه به دست‏‎ ‎‏می آید، موضوع سوالْ حکم کلی بوده؛ و امام هم تکلیف کلی را بیان فرموده است. و عرض‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 89
‏کردم که برای حل و فصل دعاوی حقوقی و جزایی هم به قضات مراجعه می شود، و هم به‏‎ ‎‏مقامات اجرایی و به طور کلی حکومتی. رجوع به قضات برای این است که حق ثابت شود‏‎ ‎‏و فصل خصومات و تعیین کیفر گردد. و رجوع به مقامات اجرایی برای الزام طرف دعوی‏‎ ‎‏به قبول محاکمه، یا اجرای حکم حقوقی و کیفری هر دو است. لهذا، در این روایت از امام‏‎ ‎‏سؤال می شود که آیا به سلاطین و قدرتهای حکومتی و قضات رجوع کنیم.‏

‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 90

  • )) اصول کافی؛ ج1، ص86، «کتاب فضل العلم»، «باب اختلاف الحدیث»، حدیث 10 ـ وسائل الشیعه؛ ج18، «کتاب ابواب صفات القاضی»، «باب 11»، حدیث 1.
  • )) ابوصخر، عمر بن حنظله عجلی کوفی. شیخ طوسی و برقی او را از اصحاب امامان صادق و باقر ـ علیهما السلام، شمرده اند. عمر بن حنظله خود یکی از راویان مشهور است و بزرگان اصحاب، مانند: زرارة، هشام بن سالم، عبدالله بن بکیر و عبدالله بن مسکان و صفوان بن یحیی... از وی روایت کرده اند، و این برای وثاقت وی کافی است. علاوه بر آن روایت یزید بن خلیفه دلالت بر مدح وی دارد.