ولایت فقیه به استناد اخبار

بحث در روایت ابی خدیجه

بحث در روایت ابی خدیجه

‏     ‏‏برای اینکـه مطالب بهتر روشن شـود و به  روایات دیگر مؤید گردد، روایت‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 92
‏أبوخدیجه‏‎[1]‎‏ را نیز می آورم:‏

‏    ‏محمّدبْنِ حَسن بِاسْنادِهِ عن محمد بْنِ علی بْن محبوب، عن احمد بْن محمد، عن حسین بْنِ‎ ‎سعید، عن أَبی الجَهْم، عن أبی خدیجة، قال بعثنی أبو عبدالله (ع) إلی أحد مِن أَصحابنا فقالَ:قُلْ‎ ‎لَهُمْ: إیّاکُمْ، إذا وَقَعَتْ بَیْنکُمُ الْخُصُومَةُ أَوْ تَدَارَی فی شَئ مِنَ الاَخْذِ وَالْعَطاء اَنْ تَحاکَموُا إلی أحَدٍ‎ ‎مِنْ هؤُلاء الفُسّاقِ. إجْعَلوُا بَیْنَکُمْ رَجُلاً قَدْ عَرَفَ حَلالَنا وَحَرامَنٰا؛ فَإنّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ قاضِیاً. وَ‎ ‎إیّاکُمْ أنْ یُخاصِمَ بَعْضُکُم بَعْضاً إلَی السُلْطانِ الْجائِر.‎[2]‎

‏    ‏‏ابو خدیجه (یکی از اصحاب مورد اعتماد امام صادق(ع)) می گوید که حضرت صادق(ع)‏‎ ‎‏به من مأموریت دادند که به دوستانمان(شیعه) از طرف ایشان چنین پیغام بدهم: «مبادا وقتی بین‏‎ ‎‏شما خصومت و نزاعی اتفاق می افتد، یا در مورد دریافت وپرداخت اختلافی پیش می آید، برای‏‎ ‎‏محاکمه و رسیدگی به یکی  از این جماعت زشتکار مراجعه کنید. مردی را که حلال و حرام ‏‏ما‏‎ ‎‏را ‏‏می شناسد بین خودتان حاکم و داور سازید؛ زیرا من او را بر شما قاضی قرار داده ام. و مبادا که‏‎ ‎‏بعضی از شما علیه بعضی دیگرتان به قدرت حاکمۀ جائر شکایت ببرد».‏

‏     ‏‏منظور  از تداری فی شی ء که در روایت آمده همان اختلاف حقوقی است؛ یعنی در‏‎ ‎‏اختلاف حقوقی و منازعات و دعاوی به این «فساق» رجوع نکنید. از اینکه دنبال آن‏‎ ‎‏می فرماید: «من برای شما قاضی قرار دادم». معلوم می شود که مقصود از «فساق» و‏‎ ‎‏جماعت زشتکار، قضاتی بوده اند که از طرف امرای وقت و قدرتهای حاکمۀ ناروا‏‏منصب‏‎ ‎‏قضاوت را اشغال کرده اند. در ذیل حدیث می فرماید: ‏وَایّاکم أن یخاصم بعضکم بعضاً إلی‎ ‎السلطان الْجائر‏. ‏‏در مخاصمات نیز به سلطان جائر، یعنی قدرت حاکمۀ جائر و ناروا‏‏ رجوع‏‎ ‎‏نکنید؛ یعنی در اموری که مربوط به قدرتهای اجرایی است به آنها مراجعه ننمایید. گرچه‏‎ ‎‏«سلطان جائر» قدرت حاکمه جائر و ناروا به طور کلی است و همۀ حکومت کنندگان غیر‏‎ ‎‏اسلامی و هر سه دستۀ قضات و قانونگذاران و مجریان را شامل می شود، ولی با توجه به‏‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 93
‏اینکه قبلاً از مراجعه به قضات جائر نهی شده، معلوم می شود که این نهی تکیه بر روی‏‎ ‎‏دستۀ دیگر، یعنی مجریان است. جملۀ اخیر طبعاً تکرار مطلب سابق، یعنی نهی از رجوع به‏‎ ‎‏فساق نیست. زیرا اول از مراجعه به قاضی فاسق در امور مربوط به او که عبارت از‏‎ ‎‏بازجویی، اقامۀ بینه، و امثال آن می باشد، نهی کردند؛ و قاضی تعیین نموده وظیفۀ پیروان‏‎ ‎‏خود را روشن فرمودند. سپس، از رجوع به سلاطین نیز جلوگیری کردند. از این معلوم‏‎ ‎‏می شود که باب «قضا» غیر از باب رجوع به سلاطین است؛ و دو رشته می باشد. در روایت‏‎ ‎‏«عمر بن حنظله» که می فرماید از سلاطین و قضات دادخواهی نکنید، به هر دو رشته اشاره‏‎ ‎‏شده است. منتها در این روایت فقط نصب قاضی فرموده؛ ولی در روایت«عمر بن حنظله»‏‎ ‎‏هم حاکم مجری و هم قاضی را تعیین کرده است.‏

‎ ‎

کتابولایت فقیه؛ حکومت اسلامی: تقریر بیانات امام خمینی (س)صفحه 94

  • )) سالم بن مکرم بن عبدالله کناسی، مکّنی به ابوخدیجه و ابوسلمه، از اصحاب امام صادق و امام کاظم ـ علیهماالسلام ـ بوده و از هر دو امام روایت کرده است. ابن قولویه و علی بن فضّال او را توثیق کرده اند و نجاشی رجالی بزرگ از او به «ثقه» یاد کرده است.
  • )) وسائل الشیعه؛ ج18، ص100، «کتاب القضاء»، «ابواب صفات القاضی»، باب 11، حدیث 6.