سفارش به طلاب

[سفارش به طلاب]

‏شما که امروز در این حوزه ها تحصیل می کنید و می خواهید فردا رهبری و‏‎ ‎‏هدایت جامعه را به عهده بگیرید، خیال نکنید تنها وظیفۀ شما یاد گرفتن‏‎ ‎‏مشتی اصطلاحات می باشد، وظیفه های دیگری نیز دارید. شما باید در‏‎ ‎‏این حوزه ها خود را چنان بسازید و تربیت کنید که وقتی به یک شهر یا ده‏‎ ‎‏رفتید، بتوانید اهالی آنجا را هدایت کنید و مهذب نمایید. از شما توقع‏‎ ‎‏است که وقتی از مرکز فقه رفتید، خودْ مهذب و ساخته شده باشید تا‏‎ ‎‏بتوانید مردم را بسازید و طبق آداب و دستورات اخلاقی ـ اسلامی، آنان را‏‎ ‎‏تربیت کنید. اما اگر خدای نخواسته در مرکز علم خود را اصلاح نکردید،‏‎ ‎‏معنویات کسب ننمودید، به هر جا که بروید العیاذ بالله مردم را منحرف‏‎ ‎‏ساخته، به اسلام و روحانیت بدبین خواهید کرد.‏

‏     شما وظایف سنگینی دارید. اگر در حوزه ها به وظایف خود عمل‏‎ ‎‏نکنید و در صدد تهذیب خود نباشید و فقط دنبال فراگرفتن چند اصطلاح‏‎ ‎‏بوده مسائل اصولی و فقهی را درست کنید، در آتیه خدای نخواسته برای‏

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 2
‏اسلام و جامعه اسلامی مضر خواهید بود؛ ممکن است. العیاذ بالله ؛‏‎ ‎‏موجب انحراف و گمراهی مردم شوید. اگر به سبب اعمال و کردار و رفتار‏‎ ‎‏ناروای شما یک نفر گمراه شده از اسلام برگردد، مرتکب اعظم کبائر‏‎ ‎‏می باشید؛ و مشکل است توبۀ شما قبول گردد. چنانکه اگر یک نفر‏‎ ‎‏هدایت یابد، به حسب روایت «بهتر است از آنچه آفتاب بر آن می تابد».‏‎[1]‎

‏    مسئولیت شما خیلی سنگین است. وظایف شما غیر از وظایف عامه‏‎ ‎‏مردم می باشد؛ چه بسا اموری که برای عامه مردم مباح است، برای شما‏‎ ‎‏جایز نیست، و ممکن است حرام باشد. مردم ارتکاب بسیاری از امور‏‎ ‎‏مباحه را از شما انتظار ندارند، چه رسد به اعمال پست نامشروع، که اگر‏‎ ‎‏خدای نخواسته از شما سر بزند، مردم را نسبت به اسلام و جامعۀ‏‎ ‎‏روحانیت بدبین می سازد. درد اینجاست، اگر مردم از شما عملی که‏‎ ‎‏برخلاف انتظار است مشاهده کنند، از دین منحرف می شوند؛ از‏‎ ‎‏روحانیت برمی گردند، نه از فرد. ای کاش از فرد بر می گشتند و به یک فرد‏‎ ‎‏بدبین می شدند؛ ولی اگر از یک روحانی عملی ناشایست و برخلاف‏‎ ‎‏نزاکت ببینند، تجزیه و تحلیل نمی کنند. همچنان که در میان کسبه افراد‏‎ ‎‏نادرست و منحرف وجود دارد و در میان اداریها اشخاص فاسد و زشتکار‏‎ ‎‏دیده می شود، ممکن است در میان روحانیون نیز یک یا چند نفر ناصالح و‏‎ ‎‏منحرف باشد؛ لذا اگر بقالی خلاف کند، می گویند فلان بقال خلافکار‏

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 3
‏است. اگر یک عطار عمل زشتی مرتکب گردد، گفته می شود فلان عطار‏‎ ‎‏زشتکار است. لیکن اگر آخوندی عمل ناشایسته ای انجام دهد، نمی گویند‏‎ ‎‏فلان آخوند منحرف است، گفته می شود آخوندها بدند!‏

‏     وظایف اهل علم خیلی سنگین است؛ مسئولیت علما بیش از سایر‏‎ ‎‏مردم می باشد. اگر به «اصول» ‏‏کافی‏‎[2]‎‏، کتاب ‏‏وسائل‏‎[3]‎‏، به ابواب مربوط به‏‎ ‎‏وظایف علما مراجعه کنید، می بینید تکالیف سنگین و مسئولیتهای‏‎ ‎‏خطیری برای اهل علم بیان شده است. در روایت است که وقتی جان به‏‎ ‎‏حلقوم می رسد، برای عالِمْ دیگر جای توبه نیست و در آن حال، توبۀ وی‏‎ ‎‏پذیرفته نمی شود؛ زیرا خداوند از کسانی تا آخرین دقایق زندگی توبه‏‎ ‎‏می پذیرد که جاهل باشند.‏‎[4]‎‏ و در روایت دیگر آمده است که هفتاد گناه از‏‎ ‎‏جاهل آمرزیده می شود پیش از آنکه یک گناه از عالِم مورد آمرزش قرار‏‎ ‎‏گیرد.‏‎[5]‎‏ زیرا گناه عالِم برای اسلام و جامعۀ اسلامی خیلی ضرر دارد. عوام‏‎ ‎‏و جاهل اگر معصیتی مرتکب شود، فقط خود را بدبخت کرده، بر‏

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 4
‏خویشتن ضرر وارد ساخته است؛ لیکن اگر عالمی منحرف شود و به عمل‏‎ ‎‏زشتی دست زند، عالَمی را منحرف کرده، بر اسلام و علمای اسلام زیان‏‎ ‎‏وارد ساخته است.‏‎[6]‎‏ اینکه در روایت آمده که اهل جهنم از بوی تعفن‏‎ ‎‏عالمی که به علم خود عمل نکرده، متأذی می شوند،‏‎[7]‎‏ برای همین است که‏‎ ‎‏در دنیا بین عالم و جاهل در نفع و ضرر به اسلام و جامعۀ اسلامی فرق‏‎ ‎‏بسیار وجود دارد. اگر عالمی منحرف شد، ممکن است امتی را منحرف‏‎ ‎‏ساخته به عفونت بکشد. و اگر عالمی مهذب باشد، اخلاق و آداب‏‎ ‎‏اسلامی را رعایت نماید، جامعه را مهذب و هدایت می کند. در بعضی از‏‎ ‎‏شهرستانهایی که تابستانها به آنجا می رفتم، می دیدم اهالی آن بسیار‏‎ ‎‏مؤدب به آداب شرع بودند. نکته اش این بود که عالِم صالح و پرهیزکاری‏‎ ‎‏داشتند. اگر عالِمِ وَرِع و درستکاری در یک جامعه یا شهر و استانی زندگی‏‎ ‎‏کند، همان وجود او باعث تهذیب و هدایت مردم آن سامان می گردد، اگر‏‎ ‎‏چه لفظاً تبلیغ و ارشاد نکند.‏‎[8]‎‏ ما اشخاصی را دیده ایم که وجود آنان مایۀ‏‎ ‎
کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 5
‏پند و عبرت بوده؛ صرف دیدن و نگاه به آنان باعث تنبه می شد. هم اکنون‏‎ ‎‏در تهران ـ که فی الجمله اطلاع دارم ـ محلات آن با هم فرق دارد. در‏‎ ‎‏محله ای که عالِم منزه و مهذبی زیست می کند، مردمان صالح با ایمانی‏‎ ‎‏دارد. در محلۀ دیگر که یک نفر منحرف فاسد معمم شده، امام جماعت‏‎ ‎‏گردیده، دکان درست کرده است، می بینی طایفه ای را فریب داده، آلوده و‏‎ ‎‏منحرف ساخته است. همین آلودگی است که از بوی تعفن آن اهل جهنم‏‎ ‎‏اذیت می شوند. این تعفنی است که عالم سوء، عالم بی عمل، عالم‏‎ ‎‏منحرف، در همین دنیا به بار آورده، و بوی آن در جهان دیگر شامۀ اهل‏‎ ‎‏جهنم را می آزارد نه اینکه در آنجا چیزی به او افزوده باشند؛ آنچه در عالم‏‎ ‎‏آخرت واقع می شود، چیزی است که در این دنیا تهیه گردیده است. به ما‏‎ ‎‏چیزی خارج از عمل ما نمی دهند، وقتی بنا باشد عالمی مفسده جو و‏‎ ‎‏خبیث باشد، جامعه ای را به عفونت می کشد؛ منتها در این دنیا بوی تعفن‏‎ ‎‏آن را شامه ها احساس نمی کند؛ لیکن در عالم آخرت، بوی تعفن آن درک‏‎ ‎‏می گردد؛ ولی یک نفر عوام نمی تواند چنین فساد و آلودگی در جامعه‏‎ ‎‏اسلامی به بار آورد. عوام هیچ گاه به خود اجازه نمی دهد که داعیۀ امامت و‏‎ ‎‏مهدویت داشته باشد، ادعای نبوت و الوهیت کند؛ این عالم فاسد است‏‎ ‎‏که دنیایی را به فساد می کشاند: ‏اذا فَسَدَالعالِمُ، فَسَدَالعالَم.‎[9]‎

‎ ‎

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 6

  • )) قال امیرالمؤمنین ـ علیه السلام: لَمّا وَجَّهَنی رَسُولُ الله ِـ صلّی الله علیه و آله ـ إلَی الیَمَنِ قالَ: یا عَلِیُّ لا تُقاتِلْ أَحَداً حتّی تَدْعُوهُ إلَی الاْءسْلامِ وَ ایْمُ الله لأَنْ یَهدِیَ الله ـ عزّ و جلّ ـ عَلی یَدَیْکَ رَجُلاً خَیْرٌ لَکَ مِمّا طَلَعَتْ عَلیه الشَمْسُ وَ غَرَبَتْ وَ لَکَ وِلاؤُهُ.     علی (ع) فرمود: هنگامی که پیغمبر خدا(ص) مرا به یمن فرستاد، فرمود: ای علی با هیچ کس جنگ مکن مگر آنکه او را به اسلام دعوت کنی، به خدا سوگند اینکه خداوند مردی را به دست تو هدایت کند برای تو از آنچه خورشید بر آن طلوع و غروب می کند بهتر است و تو وِلاء (حق ارث و...) او را به دست می آوری. فروع کافی؛ ج 5، «کتاب الجهاد»، «باب الدعاء الی الاسلام قبل القتال»، ح 2، ص 36.
  • ))      «اصول» کافی؛ «کتاب فضل العلم»، ابواب: صفة العلماء، بذل العلم، النهی عن القول بغیر علم، إستعمال العلم، المستأکل بعلمه و المباهی به، لزوم الحجة علی العالم، و «باب النوادر».
  • ))      وسائل الشیعة؛ ج 18، «کتاب القضاء»، «ابواب صفات القاضی»، باب 4، 11، 12، ص 9 ـ 17، 98 ـ 129.
  • )) عَنْ جَمیل بْنَ دُرّاجٍ قالَ سَمِعْتُ أَباعَبْدِالله ِـ عَلَیْهِ السَّلامُ ـ یَقُولُ: إذا بَلَغَتِ النَّفْس هٰهُنا (وَ أَشارَ بِیَدِهِ إلی حَلْقِهِ.) لَمْ یَکُنْ لِلعالِمِ تَوْبَةٌ. ثُمَّ قَرَأ: «إنَّما التَّوْبَةُ عَلَی الله لِلِّذینَ یَعْمَلوُنَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ.» جمیل بن دُرّاج گوید از امام صادق(ع) شنیدم که می فرمود: هنگامی که جان به اینجا رسد (و با دست خود به گلویش اشاره فرمود) برای عالم جای توبه نمی ماند. سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمود: همانا توبه برای کسانی است که از روی نادانی بدی می کنند؛ (نساء / 17).     «اصول» کافی؛ ج 1، «کتاب فضل العلم»، «باب لزوم الحجة علی العالم...»، ح 3، ص 59.
  • )) عَنْ حَفْص بنِ قِیاسٍ، عَن أبی عَبْدِالله ـ علیه السلام ـ قال: یا حَفْص، یُغْفَرُ لِلْجاهِلِ سَبْعونَ ذنباً قَبلَ أن یُغفَرَ لِلْعالِمِ ذَنبٌ واحدٌ.     حفص بن قیاس گوید امام صادق (ع) فرمود: ای حفص، برای جاهل هفتاد گناه آمرزیده می شود پیش از آنکه یک گناه برای عالم آمرزیده شود.     «اصول» کافی؛ ج 1، «کتاب فضل العلم»، «باب لزوم الحجة علی العالم...»، ح 1، ص 59.
  • )) قالَ رَسُولُ الله ِ ـ صَلَّی الله ُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: صِنْفانِ مِنْ أُمَّتی إذٰا صَلُحَا، صَلُحَتْ أُمَّتی؛ وَ إذا فَسَداٰ، فَسَدَتْ أُمَّتی. قیلَ: وَ مَنْ هُمْ؟ قالَ(ص): اَلْعُلَمَاءُ وَ الأْمَرٰاءُ.     رسول اکرم(ص) فرمود: دو گروه از امت من باشند که چون صالح شوند، امت صالح شود؛ و چون فاسد شوند، امت فاسد شود. گفته شد: آنها کیانند؟ فرمود: علما و زمامداران.     خصال؛ «باب الاثنین»، ص 37 ؛ تحف العقول؛ ص 50.
  • )) عن سُلَیم بن قَیْس الهِلالی، قالَ سَمِعْتُ امیرالمؤمنینَ ـ علیه السلام ـ یُحَدّثُ عن النّبی(ص) أنَّه قال فی کلامٍ له: العُلَماءُ رَجُلانِ: رَجُلٌ عالِمٌ آخِذٌ بِعِلمِهِ؛ فَهذا ناجٍ. وَ عالِمٌ تارِکٌ لِعِلمِه؛ فَهذا هالِک. و إنَّ اَهلَ النّارِ لَیَتَأذّونَ مِنْ رِیحِ العالِمِ التّارِکِ لِعِلْمِه.     سلیم بن قیس الهلالی گوید از حضرت امیرالمؤمنین(ع) شنیدم از پیامبر حدیث می کرد که آن حضرت در کلامش فرمود: علما بر دو گروهند: عالمی که بر علم خود کار کرده؛ پس او نجات یافته است؛ و عالمی که به علم خود عمل نکرده؛ پس او هلاک شده است؛ و بدرستی که اهل دوزخ از بوی بد عالمی که به علمش عمل نکرده است، متأذی می گردند.     «اصول» کافی؛ ج 1، «کتاب فضل العلم»، «باب استعمال العلم»، ح 1، ص 55.
  • )) امام صادق(ع) فرمود: کُونُوا دُعاةً لِلنّاسِ بِالْخَیْرِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ، لِیَرَوْا مِنْکُمُ الإجْتِهادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَعَ.     مردم را به نیکی دعوت کنید؛ اما نه با زبانهایتان، چنانکه مردم در شما صواب جستن و راست گفتاری و پرهیزگاری ببینند.     «اصول» کافی؛ ج 3، «کتاب ایمان و کفر»، «باب الصدق و اداءالامانة»، ح 10، ص 164.
  • ))      غررالحکم؛ ج 7، ص 269.