اهمیت تهذیب و تزکیۀ نفس

[اهمیت تهذیب و تزکیۀ نفس]

‏آنان که دین سازی کرده، باعث گمراهی و انحراف جمعیت انبوهی‏‎ ‎‏شده اند، بیشترشان اهل علم بوده اند؛ بعضی از آنان در مراکز علم تحصیل‏

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 6
‏کرده، ریاضتها کشیده اند.‏‎[1]‎‏ رئیس یکی از فرق باطله در همین حوزه های‏‎ ‎‏ما تحصیل کرده است؛ لیکن چون تحصیلاتش با تهذیب و تزکیه توأم‏‎ ‎‏نبوده، در راه خدا قدم برنمی داشته، خباثت را از خود دور نساخته بود،‏‎ ‎‏آنهمه رسوایی به بار آورده است. اگر انسان خباثت را از نهادش بیرون‏‎ ‎‏نکند، هر چه درس بخواند و تحصیل نماید نه تنها فایده ای بر آن مترتب‏‎ ‎‏نمی شود؛ بلکه ضررها دارد. علم وقتی در این مرکز خبیث وارد شد، شاخ‏‎ ‎‏و برگ خبیث به بار آورده، شجرۀ خبیثه می شود. هر چه این مفاهیم در‏‎ ‎‏قلب سیاه و غیرمهذب انباشته گردد، حجاب زیادتر می شود. در نفسی که‏‎ ‎‏مهذب نشده، علم، حجاب ظلمانی است: ‏اَلعِلمُ هوالحِجابُ الاَکبَر‏؛ لذا شرّ‏‎ ‎‏عالِم فاسد برای اسلام از همۀ شرور خطرناکتر و بیشتر است. علم، نور‏‎ ‎‏است؛ ولی در دل سیاه و قلب فاسد دامنه ظلمت و سیاهی را گسترده تر‏‎ ‎‏می سازد. علمی که انسان را به خدا نزدیک می کند، در نفس دنیاطلب،‏‎ ‎‏باعث دوری بیشتر از درگاه ذی الجلال می گردد. علم توحید هم اگر برای‏‎ ‎‏غیر خدا باشد، از حجب ظلمانی است؛ چون اشتغال بماسوی الله است.‏‎ ‎‏اگر کسی قرآن کریم را با چهارده  قرائت لِما سوی الله حفظ باشد و بخواند،‏‎ ‎‏جز حجاب و دوری از حق تعالی چیزی عاید او نمی شود. اگر شما درس‏‎ ‎‏بخوانید، زحمت بکشید، ممکن است عالم شوید؛ ولی باید بدانید که‏‎ ‎‏میان «عالم» و «مهذب» خیلی فاصله است. مرحوم شیخ، استاد ما‏‎[2]‎‎ ‎
کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 7
‏ـ رضوان الله تعالی علیه ـ می فرمود اینکه می گویند: «ملا شدن چه آسان،‏‎ ‎‏آدم شدن چه مشکل» صحیح نیست. باید گفت:  ملا شدن چه مشکل، آدم‏‎ ‎‏شدن محال است!‏

‏     کسب فضایل و مکارم انسانی و موازین آدمیت از تکالیف بسیار‏‎ ‎‏مشکل و بزرگی است که بر دوش شماست. گمان نکنید اکنون که مشغول‏‎ ‎‏تحصیل علوم شرعیه می باشید، و فقه که اشرف علوم است می آموزید،‏‎ ‎‏دیگر راحتید، و به وظایف و تکالیف خود عمل کرده اید؛ اگر اخلاص و‏‎ ‎‏قصد قربت نباشد، این علوم هیچ فایده ای ندارد. اگر تحصیلات شما‏‎ ‎‏ـ العیاذبالله ـ برای خدا نباشد و برای هواهای نفسانیه، کسب مقام و مسند،‏‎ ‎‏عنوان و شخصیت در این راه قدم گذاشته باشید، برای خود وِزر و وبال‏‎ ‎‏اندوخته اید. این اصطلاحات اگر برای غیر خدا باشد، وزر و وبال است.‏‎ ‎‏این اصطلاحات هر چه زیادتر شود، اگر با تهذیب و تقوا همراه نباشد، به‏‎ ‎‏ضرر دنیا و آخرت جامعۀ مسلمین تمام می شود. تنها دانستن این‏‎ ‎‏اصطلاحات اثری ندارد. علم توحید هم اگر با صفای نفس توأم نباشد،‏‎ ‎‏وبال خواهد بود. چه بسا افرادی که عالِم به علم توحید بودند و طوایفی را‏‎ ‎‏منحرف کردند. چه بسا افرادی که همین اطلاعات شما را به نحو بهتری‏‎ ‎‏دارا بودند؛ لیکن چون انحراف داشتند و اصلاح نشده بودند، وقتی وارد‏‎ ‎‏جامعه گردیدند بسیاری را گمراه و منحرف ساختند. این اصطلاحات‏‎ ‎‏خشک اگر بدون تقوا و تهذیب نفس باشد، هر چه بیشتر در ذهن انباشته‏‎ ‎‏گردد، کبر و نخوت در دایره نفس بیشتر توسعه می یابد؛ و عالِم تیره بختی‏‎ ‎‏که باد نخوت بر او چیره شده، نمی تواند خود و جامعه را اصلاح نماید، و‏‎ ‎‏جز زیان برای اسلام و مسلمین نتیجه ای به بار نمی آورد؛ و پس از سالها‏‎ ‎‏تحصیل علوم و صرف وجوه شرعی، برخورداری از حقوق و مزایای‏‎ ‎‏اسلامی، سد راه پیشرفت اسلام و مسلمین می گردد و ملتها را گمراه و‏‎ ‎‏منحرف می سازد؛ و ثمرۀ این درسها و بحثها و بودن در حوزه ها این‏

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 8
‏می شود که نگذارد اسلام معرفی گردد، حقیقت قرآن به دنیا عرضه شود،‏‎ ‎‏بلکه وجود او ممکن است مانع معرفت جامعه نسبت به اسلام و‏‎ ‎‏روحانیت گردد.‏

‏     من نمی گویم درس نخوانید، تحصیل نکنید؛ باید توجه داشته باشید‏‎ ‎‏که اگر بخواهید عضو مفید و مؤثری برای اسلام و جامعه باشید، ملتی را‏‎ ‎‏رهبری کرده به اسلام متوجه سازید، از اساس اسلام دفاع کنید، لازم‏‎ ‎‏است پایه فقاهت را تحکیم کرده، صاحبنظر باشید؛ اگر خدای نخواسته‏‎ ‎‏درس نخوانید حرام است در مدرسه بمانید؛ نمی توانید از حقوق شرعی‏‎ ‎‏محصلین علوم اسلامی استفاده کنید؛ البته تحصیل علم لازم است؛ منتها‏‎ ‎‏همان طور که در مسائل فقهی و اصولی زحمت می کشید، در راه اصلاح‏‎ ‎‏خود نیز کوشش کنید. هر قدمی که برای تحصیل علم برمی دارید، قدمی‏‎ ‎‏هم برای کوبیدن خواسته های نفسانی، تقویت قوای روحانی، کسب‏‎ ‎‏مکارم اخلاق، تحصیل معنویات و تقوا بردارید.‏

‏     تحصیل این علوم در واقع مقدمۀ تهذیب نفس و تحصیل فضایل، آداب‏‎ ‎‏و معارف الهیه می باشد؛ تا پایان عمر در مقدمه نمانید که نتیجه را رها‏‎ ‎‏سازید. شما به منظور هدفی عالی و مقدس، که عبارت از خداشناسی و‏‎ ‎‏تهذیب نفس می باشد، این علوم را فرا می گیرید، و باید درصدد به دست‏‎ ‎‏آوردن ثمره و نتیجۀ کار خود باشید؛ برای رسیدن به مقصود اصلی و‏‎ ‎‏اساسی خود جدیت کنید.‏

‏     شما وقتی وارد حوزه می شوید، پیش از هر کار باید درصدد اصلاح‏‎ ‎‏خود باشید؛ و مادامی که در حوزه به سر می برید، ضمن تحصیل باید‏‎ ‎‏نفس خود را تهذیب کنید؛ تا آنگاه که از حوزه بیرون رفتید و در شهر و یا‏‎ ‎‏محلی رهبری ملتی را بر عهده گرفتید، مردم از اعمال و کردار شما، از‏‎ ‎‏فضایل اخلاقی شما، استفاده کنند، پند گیرند، اصلاح شوند. بکوشید‏‎ ‎‏پیش از آنکه وارد جامعه گردید خود را اصلاح کنید، مهذب سازید. اگر‏

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 9
‏اکنون که فارغ البال می باشید در مقام اصلاح و تهذیب نفس بر نیایید، آن‏‎ ‎‏روز که اجتماع به شما روی آورد، دیگر نمی توانید خود را اصلاح نمایید.‏

‏     خیلی از چیزهاست که انسان را بیچاره کرده، از تهذیب و تحصیل باز‏‎ ‎‏می دارد.یکی از آنها برای بعضی، همین ریش و عمامه است! وقتی عمامه‏‎ ‎‏کمی بزرگ شد و ریش بلند گردید اگر مهذب نباشد، از تحصیل باز‏‎ ‎‏می ماند؛ مقید می گردد؛ مشکل است بتواند نفس اماره را زیر پا گذارد و‏‎ ‎‏پای درس کسی حاضر شود. شیخ طوسی‏‎[3]‎‏ ـ علیه الرحمه ـ در سن‏‎ ‎‏پنجاه و دو سالگی درس می رفته است، در صورتی که در سن بین بیست و‏‎ ‎‏سی بعضی از این کتابها را نوشته است! کتاب تهذیب را گویا در همین سن‏‎ ‎‏و سال به رشتۀ تحریر در آورده.‏‎[4]‎‏ و در 52 سالگی در حوزۀ درس مرحوم‏‎ ‎‏سید مرتضی،‏‎[5]‎‏ ـ علیه الرحمه ـ حاضر می شده که به آن مقام رسیده‏‎ ‎‏است. خدا نکند پیش از کسب ملکات فاضله و تقویت قوای روحانی،‏‎ ‎‏ریش انسان کمی سفید و عمامه بزرگ گردد، که از استفاده های علمی و‏‎ ‎‏معنوی و از تمام برکات باز می ماند. تا ریش سفید نشده کاری کنید؛ تا‏‎ ‎‏مورد توجه مردم قرار نگرفته اید، فکری به حال خود نمایید. خدا نکند‏‎ ‎‏انسان پیش از آنکه خود را بسازد، جامعه به او روی آورد و در میان مردم‏

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 10
‏نفوذ و شخصیتی پیدا کند که خود را می بازد، خود را گم می کند، قبل از‏‎ ‎‏آنکه عنان اختیار از کف شما ربوده شود خود را بسازید و اصلاح کنید. به‏‎ ‎‏اخلاق حسنه آراسته شوید؛ رذایل اخلاقی را از خود دور کنید؛ در درس و‏‎ ‎‏بحث اخلاص داشته باشید تا شما را به خدا نزدیک سازد. اگر در کارها‏‎ ‎‏نیت خالص نباشد، انسان را از درگاه ربوبی دور می کند. طوری نباشد که‏‎ ‎‏پس از هفتاد سال وقتی نامۀ عمل شما را باز کنند ببینند ـ العیاذبالله ـ هفتاد‏‎ ‎‏سال از خداوند ـ عز و جل ـ دور شده اید. قضیۀ آن «سنگ» را شنیده اید که‏‎ ‎‏به جهنم سرازیر شد؟ پس از هفتاد سال صدای آن از قعر جهنم به گوش‏‎ ‎‏رسید. به حسب نقلی حضرت رسول(ص) فرمود: پیرمرد هفتاد ساله ای‏‎ ‎‏بود که مُرد، و در این مدت هفتاد سال رو به جهنم می رفت!‏‎[6]‎‏ مواظب‏‎ ‎‏باشید مبادا پنجاه سال، بیشتر یا کمتر، در حوزه ها، با کدِ یمین و عرق‏‎ ‎‏جبین جهنم کسب نمایید! باید به فکر باشید. در زمینه تهذیب و تزکیه‏‎ ‎‏نفس و اصلاح اخلاق، برنامه تنظیم کنید؛ استاد اخلاق برای خود معین‏‎ ‎‏نمایید؛ جلسۀ وعظ و خطابه، پند و نصیحت تشکیل دهید، خودرو‏‎ ‎‏نمی توان مهذب شد.‏

‏     اگر حوزه ها همین طور از داشتن مربی اخلاق و جلسات پند و اندرز‏‎ ‎‏خالی باشد، محکوم به فنا خواهد بود. چطور شد علم فقه و اصول به‏‎ ‎‏مدرّس نیاز دارد! درس و بحث می خواهد، برای هر علم و صنعتی در دنیا‏‎ ‎‏استاد و مدرس لازم است، کسی خودرو و خودسر در رشته ای متخصص‏‎ ‎‏نمی گردد، فقیه و عالم نمی شود؛ لیکن علوم معنوی و اخلاقی ـ که هدف‏‎ ‎‏بعثت انبیا و از لطیفترین و دقیقترین علوم است ـ به تعلیم و تعلم نیازی‏‎ ‎‏ندارد و خودرو و بدون معلم حاصل می گردد؟! کراراً شنیده ام سید‏‎ ‎‏جلیلی‏‎[7]‎‏ معلم اخلاق و معنویات استاد فقه و اصول، مرحوم شیخ‏‎ ‎


کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 11
‏انصاری‏‎[8]‎‏ بوده است.‏

‏     انبیای خدا برای این مبعوث شدند که آدم تربیت کنند؛ انسان بسازند؛‏‎ ‎‏بشر را از زشتیها، پلیدیها، فسادها و رذایل اخلاقی دور سازند و با فضایل‏‎ ‎‏و آداب حسنه آشنا کنند ‏بُعِثْتُ لاُتَمِّمَ مَکارِمِ الاَخْلاق ‎[9]‎‏ چنین علمی که‏‎ ‎‏خداوند متعال نسبت به آن آنقدر اهتمام داشته که انبیا را مبعوث فرموده‏‎ ‎‏است، اکنون در حوزه های ما رواجی ندارد، و کسی به طور شایسته به آن‏‎ ‎‏اهمیت نمی دهد؛ و بر اثر کمبود علوم معنوی و معارف در حوزه ها کار به‏‎ ‎‏آنجا رسیده که مسائل مادی و دنیوی در روحانیت رخنه کرده و بسیاری را‏‎ ‎‏از معنویت و روحانیت دور داشته است که اصلاً نمی دانند روحانیت‏‎ ‎‏یعنی چه، یک نفر روحانی چه وظیفه ای دارد، چه برنامه ای باید داشته‏‎ ‎‏باشد. بعضیها فقط در صددند چند کلمه یاد بگیرند و بروند در محل خود،‏‎ ‎‏یا جای دیگر، دستگاه، جاه و مقامی به چنگ آورند و با دیگران دست و‏

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 12
‏پنجه نرم کنند! مانند آنکه می گفته: بگذار ‏‏شرح لمعه‏‏ را بخوانم، می دانم با‏‎ ‎‏کدخدا چه کنم! طوری نباشد که از اول، نظر و هدف شما از تحصیل،‏‎ ‎‏گرفتن فلان مسند و به دست آوردن فلان مقام باشد، و بخواهید رئیس‏‎ ‎‏فلان شهر یا آقای فلان ده گردید. ممکن است به این خواسته های نفسانی‏‎ ‎‏و آرزوهای شیطانی برسید؛ ولی برای خود و جامعۀ اسلامی جز زیان و‏‎ ‎‏بدبختی چیزی کسب نکرده اید. معاویه هم مدت مدیدی رئیس بود؛ ولی‏‎ ‎‏برای خود جز لعن و نفرت و عذاب آخرت بهره و نتیجه ای نگرفت.‏

‏     لازم است خود را تهذیب کنید، که وقتی رئیس جامعه یا طایفه ای‏‎ ‎‏شدید، آنان را نیز تهذیب نمایید. برای اصلاح و ساختن جامعه قدم‏‎ ‎‏بردارید؛ هدف شما خدمت به اسلام و مسلمین باشد. اگر برای خدا قدم‏‎ ‎‏بردارید، خداوند متعال مقلب القلوب است، دلها را به شما متوجه‏‎ ‎‏می سازد: ‏اِنَّ الَّذینَ آمَنوا و عَمِلوا الصّٰالحاتِ سَیَجعَلُ لَهُمُ الرَّحمانُ وُدّٰا.‎[10]‎‏ شما در‏‎ ‎‏راه خدا زحمت بکشید، فداکاری کنید، خداوند شما را بی اجر نمی گذارد؛‏‎ ‎‏اگر در این دنیا نشد، در آخرت پاداش خواهد داد. اگر جزا و پاداش شما را‏‎ ‎‏در این عالم نداد چه بهتر. دنیا چیزی نیست.این هیاهوها و شخصیتها چند‏‎ ‎‏روز دیگر به پایان می رسد، مانند خوابی از جلو چشم انسان می گذرد.‏‎ ‎‏لکن اجر اخروی، لایتناهی و تمام نشدنی خواهد بود.‏

‎ ‎

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 13

  • )) از آن جمله: محمد بن عبدالوهّاب (مؤسس فرقه وهابیه) و شیخ احمد اِحسایی و سید کاظم رشتی (مؤسسان فرقه شیخیه) و احمد کسروی، و غلام احمد (مؤسس قادیانیگری)، ... را می توان نام برد.
  • )) حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (1276 - 1355 ه . ق.)، از فقیهان بزرگ و مراجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم هجری. در نجف و سامرا به درس استادانی چون: میرزای بزرگ شیرازی، میرزا محمدتقی شیرازی، آخوند خراسانی، سید کاظم یزدی، و سید محمد اصفهانی فشارکی حاضر شد. در سال 1340 ه . ق. به اصرار علمای قم و پس از استخارت در آن شهر رحل اقامت افکند و حوزه علمیۀ قم را تشکیل داد. از آثار اوست: درر الفوائد در اصول، الصلوة، النکاح، الرضاع المواریث، در فقه.
  • )) ابوجعفر، محمدبن حسن طوسی (385 ـ 460 ه . ق.) ملقب به «شیخ الطائفه» از فحول دانشمندان امامیه. وی رئیس فقیهان و متکلمان زمان خود بود و در ادب و رجال و تفسیر و حدیث نیز دستی قوی داشت. اساتید او شیخ مفید، سید مرتضی، ابن غضائری، ابن عبدون بودند. شیخ، صاحب دو کتاب مشهور حدیث شیعه، استبصار و تهذیب است که از کتب اربعۀ امامیه محسوب است. شیخ طوسی نجف را مرکز علمی شیعه قرار داد.
  • )) شیخ طوسی کتاب تهذیب را که شرح مقنعه شیخ مفید است، در زمان حیات استاد خود (شیخ مفید، متوفی 413 ه . ق.) آغاز کرد. شیخ در این زمان نزدیک به 26 سال داشته است.     مقدمۀ تفسیر تبیان؛ به قلم شیخ آقا بزرگ تهرانی.
  • )) علی بن حسین بن موسی، معروف به «سید مرتضی» و «علم الهدی» (355 ـ 436 ه . ق.) از بزرگان علمای اسلام و تشیع. بسیاری از بزرگان امامیه، از جمله شیخ طوسی از درس او بهره گرفته اند. از اوست: امالی، الذریعة الی اصول الشریعة، الناصریات، الانتصار، الشافی.
  • ))      فیض کاشانی؛  کلمات مکنونه؛ ص 123.
  • )) سیدعلی بن سیدمحمد (ف 1283 ه . ق.) از بزرگان زهد و عرفان زمان خود از شیخ انصاری و سیدحسین، امام جمعه شوشتر، اجازه داشت. سید مدتها در شوشتر به شغل قضا و افتاء اشتغال داشت؛ سپس به نجف اشرف مهاجرت کرد، و در آنجا به درس فقه شیخ انصاری حاضر می شد، و شیخ نیز در درس اخلاق او حضور می یافت. وی وصیّ شیخ انصاری بود، و پس از وفات شیخ به جای او بر کرسی تدریس نشست. مرحوم سیدعلی، استاد و مربی آخوند ملاحسینقلی همدانی است که خود شاگردان بسیار داشت و به ارشاد آنان می پرداخت و بزرگانی مانند میرزا جواد ملکی تبریزی، سیداحمد کربلایی، شیخ محمد بهاری، سیدعلی قاضی تبریزی، علامه طباطبایی همه از راه یافتگان و تربیت شدگان مکتب او هستند.
  • )) شیخ مرتضی انصاری (1214 ـ 1281 ه . ق.) ملقب به «خاتم الفقهاء و المجتهدین» از نوادگان جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیغمبر(ص) وی یکی از نوابغ علم اصول است و تحولی بزرگ در این فن به وجود آورد. برخی اساتید وی عبارتند از: شیخ موسی کاشف الغطاء، شیخ علی کاشف الغطاء، ملا احمد نراقی و سید محمد مجاهد. شیخ انصاری فقهایی بزرگ تربیت کرد که از جمله آنها می توان از آخوند خراسانی، میرزای شیرازی، و میرزا محمدحسن آشتیانی نام برد. از آثار او: فرائد الأصول (معروف به رسائل) و مکاسب از کتب معروف درسی است.
  • )) «برانگیخته شده ام تا منشهای نیک را کامل گردانم.» مجمع البیان؛ ذیل تفسیر آیۀ چهارم سورۀ «قلم».
  • )) همانا آنان که ایمان آوردند و کار شایسته انجام دادند، خدای رحمان برای آنها محبت قرار خواهد داد. (مریم / 96)