حجابهای انسان

[حجابهای انسان]

‏توجه به غیر خدا، انسان را به حجابهای «ظلمانی» و «نورانی» محجوب‏‎ ‎‏نماید. کلیۀ امور دنیوی اگر موجب توجه انسان به دنیا و غفلت از خداوند‏‎ ‎‏متعال شود، باعث حجب ظلمانی می شود. تمام عوالم اجسام حجابهای‏‎ ‎‏ظلمانی می باشد؛ و اگر دنیا وسیلۀ توجه به حق و رسیدن به دار آخرت، که‏‎ ‎‏«دارالتشریف» است، باشد، حجابهای ظلمانی به حجب نورانی مبدل‏‎ ‎‏می گردد؛ و«کمال انقطاع» آن است که تمام حجب ظلمانی و نورانی پاره و‏‎ ‎‏کنار زده شود، تا به مهمانسرای الهی که «معدن عظمت» است بتوان وارد‏‎ ‎‏گردید. لهذا در این «مناجات» از خداوند متعال بینایی و نورانیت قلبی‏‎ ‎‏طلب می کنند، تا بتوانند حجب نورانی را دریده به معدن عظمت برسند:‏‎ ‎حتّی تَخْرِقَ اَبصارُ القلوبِ حُجُبَ النّور، فَتَصلَ الی معدنِ العَظَمَة.

‏     ولی کسی که هنوز حجابهای ظلمانی را پاره نکرده، کسی که تمام‏‎ ‎‏توجه او به عالم طبیعت است و ـ العیاذ بالله ـ منحرف عن الله می باشد، و‏‎ ‎‏اصولاً از ماورای دنیا و عالم روحانیت بیخبر بوده و منکوس الی الطبیعه‏‎ ‎‏است، و هیچ گاه در مقام [این] برنیامده که خود را تهذیب کند، حرکت و‏‎ ‎‏نیروی روحانی و معنوی در خویشتن ایجاد نماید، و پرده های سیاهی را‏‎ ‎‏که روی قلب او سایه افکنده کنار زند، در اسفل سافلین که آخرین حجب‏‎ ‎‏ظلمانی است قرار دارد: ‏ثمّ رَدَدْناهُ اَسفلَ سافِلین.‎[1]‎‏ در صورتی که خداوند‏‎ ‎‏عالم بشر را در عالیترین مرتبه و مقام آفریده است: ‏لَقَد خَلَقنَا الانسانَ فی

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 32
اَحسنِ تَقْویمٍ.‎[2]‎‏ کسی که از هوای نفس پیروی می کند و از روزی که خود را‏‎ ‎‏شناخته به غیر عالم ظلمانی طبیعت توجهی ندارد و هیچ گاه فکر نمی کند‏‎ ‎‏که ممکن است غیر از این دنیای آلودۀ تاریک، جا و منزل دیگری هم‏‎ ‎‏وجود داشته باشد، در حجاب ظلمانی فرو رفته، مصداق ‏اَخْلَدَ الی الاَرضِ و‎ ‎اتَّبَعَ هواه‎[3]‎‏ گردیده است. او با آن قلب آلوده به گناهی که در پردۀ ظلمانی‏‎ ‎‏پوشیده شده و روح گرفته ای که بر اثر کثرت گناه و معصیت از حق تعالی‏‎ ‎‏دور گشته، آن هواپرستیها و دنیا طلبیهایی که عقل و چشم حقیقت بین او را‏‎ ‎‏کور کرده است، نمی تواند از حجابهای ظلمانی برهد، چه رسد اینکه‏‎ ‎‏حجب نورانی را پاره کرده، انقطاع الی الله حاصل نماید. او خیلی معتقد‏‎ ‎‏باشد که مقام اولیای خدا را منکر نشود، عوالم برزخ، صراط، معاد،‏‎ ‎‏قیامت، حساب، کتاب، بهشت و جهنم را افسانه نخواند. انسان بر اثر‏‎ ‎‏معاصی و دلبستگی به دنیا بتدریج این حقایق را منکر می گردد؛ مقامات‏‎ ‎‏اولیا را انکار می کند، با اینکه مقامات اولیا بیش از این چند جمله ای که در‏‎ ‎‏دعا و مناجات وارد شده، نمی باشد.‏

‎ ‎

کتابجهاد اکبر یا مبارزه با نفسصفحه 33

  • )) سپس او را به پایین ترین مراتب برمی گردانیم. (تین / 5)
  • )) هر آینه انسان را در بهترین آفرینش آفریدیم. (تین / 4)
  • )) به سوی زمین گرایید (پستی طلبید) و هوای نفس خویش را پیروی کرد. (اعراف / 176)