فصل اول : قلب ایران در قلب اروپا (امام در پاریس)

دیدار فرح با آیت الله خوئی

‏گردابی که شاه در آن گرفتار شده بود روز به روز گسترده‌تر می‌شد. شاه در استیصال ‏‎ ‎‏کامل به سر می‌برد. به توصیه یکی از مشاوران خود، فرح پهلوی را روانه عتبات می‌کند ‏‎ ‎‏تا با مرجع بزرگ زمان آیت‌الله خوئی دیدار کرده و از ایشان بخواهد، با حکم خود، ‏‎ ‎‏علمای ایران را وادار به سکوت کرده و مردم را از عواقب اخروی کارهایشان بترساند. ‏‎ ‎‏با تبلیغات وسیع و مبالغه‌آمیزی که توسط ایادی رژیم صورت گرفت، سرانجام فرح با ‏‎ ‎‏آیت‌الله خوئی دیدار کرده و به مدت یک ساعت و نیم در منزل ایشان، با ایشان به ‏‎ ‎‏گفتگو نشسته بود. جزئیات گفتگوهای طرفین را از منبع موثقی نشنیده‌ام ولی با اطمینان ‏‎ ‎‏گفته می‌شد که حضرت آیت‌الله انگشتری مخصوص خود را از انگشت خویش به در ‏‎ ‎‏آورده و به رسم تیمّن و تبرّک و لابد به منظور سلامتی اعلیحضرتین به فرح هدیه ‏‎ ‎‏نمودند.‏

‏خبر این دیدار تاسف‌بار به سرعت در سراسر جهان پخش شد و موجی از خشم و ‏‎ ‎‏نفرت را در میان ایرانیان داخل و خارج کشور پدید آورد.‏

‏یک بار دیگر شورای انقلاب بعث عراق با احضار آقای دعایی برای امام پیغام دادند.‏

‏1ـ حضرتعالی چون گذشته می‌توانید در عراق به زندگی عادی خود ادامه دهید، ‏‎ ‎‏ولی از کارهای سیاسی که باعث تیرگی روابط ما و ایران می‌گردد، خودداری نمائید.‏

‏2ـ در صورت ادامه کارهای سیاسی باید عراق را ترک کنید.‏

‏در پی این پیام و دیدار سعدون شاکر با امام، چند روزی گذشت و خبری نشد تا ‏‎ ‎‏این که مجدداً آقای دعایی به بغداد احضار می‌شود و با دستور خروج امام از عراق به ‏‎ ‎‏نجف باز می‌گردد.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 18