با ورود کاروان مهاجران به مرز عبدلی کویت، ماموران ترتیب گذرنامههای آقایان املایی، یزدی و فردوسیپور را داده ولی با ورود امام و سید احمد مخالفت میکنند. همانطور که گفتم حدس من این است که بیاحتیاطی آقایان در کویت، مقامات کویتی را متوجه کرده بود که صاحبان گذرنامههایی که نام مصطفوی دارند، امام و سید احمد هستند.
سید احمد مهری اظهار میدارد: ماموران او را احضار کرده و میپرسند آیا این آقا، آیتالله خمینی است، سید احمد جواب مثبت میدهد. ماموران به وی اعتراض میکنند که چرا شما به ما اطلاع ندادید؟ وی میگوید من مشخصات گذرنامههای آنها را دادم و شما هم چیزی از من نپرسیدید که آیا صاحبان آنها آیتالله خمینی هستند یا خیر.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 24
ماموران صدور مهر ورود را منوط به استعلام از وزارت کشور میکنند. (خاطرات سید علی اکبر محتشمی، ص226)
مدت زمانی سپری میشود و ماموری از وزارت کشور کویت به مرز آمده و به آقای مهری میگوید: ما ضمن اینکه از تشریففرمایی ایشان خوشحال هستیم ولی متاسفیم که نمیتوانیم اجازه دهیم ایشان وارد کویت شوند، چون قادر به تامین امنیت جانی ایشان نیستیم. مراتب را به امام اطلاع میدهند. امام در جواب میگویند: من قصد توقف در کویت ندارم. یکسره به فرودگاه میروم و از آن جا به سوریه پرواز میکنم. مامور مزبور بعد از تماس با مرکز اظهار میدارد؛ ما نمیتوانیم حتی مسوولیت حفاظت شما را تا فرودگاه به عهده بگیریم. امام میگویند: مسوولیت حفاظت ما با خودمان، ما انتظار حفاظت از شما نداریم... این گفتگوها به جایی نمیرسد. حدود ساعت سه بعد از ظهر در حالی که آیتالله مهری و یاران چندی که به استقبال امام آمده بودند و در خارج گمرک منتظر ورود امام بودند و در شهر، منزل آیتالله مهری آذینبندی شده بود (همین نکات است که توجه مقامات کویتی را به حضور امام جلب کرده بود)، امام و همراهان به مرز عراق باز میگردند.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 25