فصل اول : قلب ایران در قلب اروپا (امام در پاریس)

امام در مرز عبدلی

‏با ورود کاروان مهاجران به مرز عبدلی کویت، ماموران ترتیب گذرنامه‌های آقایان ‏‎ ‎‏املایی، یزدی و فردوسی‌پور را داده ولی با ورود امام و سید احمد مخالفت می‌کنند. ‏‎ ‎‏همان‌طور که گفتم حدس من این است که بی‌احتیاطی آقایان در کویت، مقامات کویتی ‏‎ ‎‏را متوجه کرده بود که صاحبان گذرنامه‌هایی که نام مصطفوی دارند، امام و سید احمد ‏‎ ‎‏هستند.‏

‏سید احمد مهری اظهار می‌دارد: ماموران او را احضار کرده و می‌پرسند آیا این آقا، ‏‎ ‎‏آیت‌الله خمینی است، سید احمد جواب مثبت می‌دهد. ماموران به وی اعتراض می‌کنند ‏‎ ‎‏که چرا شما به ما اطلاع ندادید؟ وی می‌گوید من مشخصات گذرنامه‌های آن‌ها را دادم ‏‎ ‎‏و شما هم چیزی از من نپرسیدید که آیا صاحبان آنها آیت‌الله خمینی هستند یا خیر. ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 24
‏ماموران صدور مهر ورود را منوط به استعلام از وزارت کشور می‌کنند. (خاطرات سید ‏‎ ‎‏علی اکبر محتشمی، ص226)‏

‏مدت زمانی سپری می‌شود و م‏‏ا‏‏موری از وزارت کشور کویت به مرز آمده و به آقای ‏‎ ‎‏مهری می‌گوید: ما ضمن اینکه از تشریف‌فرمایی ایشان خوشحال هستیم ولی مت‏‏ا‏‏سفیم ‏‎ ‎‏که نمی‌توانیم اجازه دهیم ایشان وارد کویت شوند، چون قادر به ت‏‏ا‏‏مین امنیت جانی ‏‎ ‎‏ایشان نیستیم. مراتب را به امام اطلاع می‌دهند. امام در جواب می‌گویند‌:‌ من قصد توقف ‏‎ ‎‏در کویت ندارم. یکسره به فرودگاه می‌روم و از آن جا به سوریه پرواز می‌کنم. م‏‏ا‏‏مور ‏‎ ‎‏مزبور بعد از تماس با مرکز اظهار می‌دارد؛ ما نمی‌توانیم حتی مس‏‏و‏‏ولیت حفاظت شما را ‏‎ ‎‏تا فرودگاه به عهده بگیریم. امام می‌گویند: مس‏‏و‏‏ولیت حفاظت ما با خودمان، ما انتظار ‏‎ ‎‏حفاظت از شما نداریم... این گفتگوها به جایی نمی‌رسد. حدود ساعت سه بعد از ظهر ‏‎ ‎‏در حالی که آیت‌الله ‌مهری و یاران چندی که به استقبال امام آمده بودند و در خارج ‏‎ ‎‏گمرک منتظر ورود امام بودند و در شهر، منزل آیت‌الله‌ مهری آذین‌بندی شده بود (همین ‏‎ ‎‏نکات است که توجه مقامات کویتی را به حضور امام جلب کرده بود)، امام و همراهان ‏‎ ‎‏به مرز عراق باز می‌گردند.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 25