وقتی که امام تصمیم گرفتند به فرانسه بیایند نکتهای را به دکتر یزدی گفته بودند که ایشان هم به افراد دیگر بگویند وآن این که آنها ایشان را درگیر اختلافات درون گروهی خودشان نکنند. ضمناً خواسته بودند که وقتی وارد پاریس شدند منزل مستقلی برایشان تهیه شود. آقای دکتر یزدی این موضوع را قبل از ورود امام به پاریس با آقای دکتر حبیبی در میان گذاشته بود اما دکتر حبیبی موفق نشده بود که در مدت کوتاهی در طول آن شب منزلی مستقل تهیه کند، لذا وقتی امام وارد پاریس شدند، با صحبتی که آقای بنیصدر کرده بود، امام در منزل آقای غضنفرپور مستقر شدند که در طبقه چهارم یک آپارتمان در محله کشان واقع شده بود. این منزل علاوه بر اینکه کوچک و نامناسب
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 34
بود و رفت و آمدهای مهمانان امام موجب نارضایتی همسایگان میشد، به طور کلی مطابق میل و نظر اولیه امام نبود. بنابراین امام و همراهان به دنبال محل مناسبی بودند تا اینکه آقای دکتر عسگری پیشنهاد کرد امام در ویلای ایشان در نوفللوشاتو در حومه پاریس اسکان یابند، احمد آقا هم رفت و آن محل را دید. روز بعد با اتومبیل آقای محمد کیارشی ـ از دوستان ما در اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان اروپا ـ که یک فورد دو درب و ضمناً قراضه هم بود امام را به نوفللوشاتو منتقل کردیم. یادم میآید آدم اگر میخواست برود عقب این ماشین بنشیند واقعاً باید چند تا تاب میخورد. امام و سید احمد آقا عقب نشستند و من و آقای کیارشی جلو بودیم و صندلی جلو هم لق میخورد. به کیارشی گفتم تکلیف ما را روشن کن. آدم این جلو که مینشیند باید بخوابد یا بنشیند؟!
حال که اسم آقای کیارشی را آوردم این نکته را ذکر کنم که ایشان هفت ـ هشت روزی وظیفه پذیرایی از امام و تهیه صبحانه و ناهار و شام را برعهده داشت و پس از آمدن مرحوم آقای اشراقی روابط گرم و صمیمانهای با ایشان پیدا کرده بود. هنگامی که امام برای نماز شب بیدار میشدند ایشان هم بیدار میشد که چنانچه لازم بود خدمتی انجام دهد، ولی امام از این کار ناراحت میشد به لحاظ اینکه نمیخواست مزاحم کسی باشد. آقای کیارشی زودتر بیدار میشد و با آقای اشراقی در باغ مشغول قدم زدن میشدند که امام احساس نکند به خاطر او این کار را انجام میدهند.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 35