بعد از ورود امام به فرانسه دغدغهای که وجود داشت این بود که اگر امام روزی نتوانستند در آنجا بمانند و اقامت در فرانسه با مشکل مواجه شد، کجاها بروند. البته این موضوع در همان هفتههای اول مطرح بود و خوشبختانه ضرورتی پیدا نکرد. به هرحال در این رابطه عدهای از دوستان به چند کشور مسافرت کردند تا شرایط را بررسی کنند از جمله محمد منتظری به لیبی و صادق قطبزاده به الجزایر دکتر هادی به هندوستان و پاکستان رفتند. کشورهایی نظیر یمن، اردن و عربستان سعودی و نیز مصر خود به خود مورد نظر نبودند. من هم یک هفته یا ده روز بعد از ورود امام، عازم سوریه بودم، قرار ملاقاتی داشتم با آقای حافظ اسد برای پیگیری ماجرای امام موسی صدر. وقتی خدمت امام رسیدم، گفتم من عازم سوریه هستم اگر مطلبی، پیغامی، نکتهای هست بفرمائید.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 40
گفتند خوب برو و ببین اگر ناچار شدیم به سوریه برویم شرایط آنجا چگونه است. راجع به آقای صدر هم مفصل بپرس. همین مطلب را امام در پاسخ به دعوتنامهای که از سوی یکی از جناحهای فلسطینی مستقر در منطقه شیعهنشین بعلبک لبنان شده بود، مورد اشاره قرار داده و امتناع خود را از اقامت در لبنان در آن شرایط و در غیاب آقای صدر متذکر شده بودند. دیدار من با حافظاسد نزدیک 3 ساعت به طول انجامید و فرزند آقای صدر هم حضور داشت. حافظ اسد خیلی ابراز علاقه کرد و در مورد قضیه آقای صدر ابتدا به ساکن گفت من این مسالهای را که برای ایشان پیش آمده است ضربهای علیه خودم تلقی میکنم. من وقتی شنیدم که آقای بومدین اصرار زیاد دارد که ایشان را راهی این سفر بکند و بعد یک روز شنیدم که ایشان خیلی اصرار دارند و عازم سفر هستند، نظر خودم را به عبدالحلیم خدام گفتم و ایشان را فرستادم بیروت اما متاسفانه او زمانی به بیروت رسید که امام موسی صدر دو ساعت قبل پرواز کرده بود. حافظ اسد مجموعاً خوشبین نبود و میگفت پیداست که دسیسهای در کار بوده است.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 41