فصل اول : قلب ایران در قلب اروپا (امام در پاریس)

امیدواری پاره ای از ملیون به دخالت غربی ها

‏جان‌ استمپل می‌نویسد: در حالی‌‌که‌ نیروهای‌ انقلابی‌ از پیروزی خود مطمئن‌ بودند و ‏‎ ‎‏پایان عمر رژیم را انتظار می‌کشیدند، خواه از طریق همه‌پرسی در باب‌ نظام‌ ‏‎ ‎‏سلطنتی‌خواه‌ از راه‌ سرنگونی مستقیم‌ یا برقراری نوعی مصالحه‌ نظیر شورای سلطنت، ‏‎ ‎‏رهبران‌ نهضت آزادی به دیپلماتهای خارجی اطمینان می‌دادند که بیش‌ از این امکان ‏‎ ‎‏تشکیل هیچ دولتی تحت رهبری شاه وجود ندارد و شاه‌ باید برود و دولتهای‌ شما اگر ‏‎ ‎‏علاقه‌مند هستند باید فکرشان‌ را به‌ موضوع‌ جانشینی شاه‌ متمرکز سازند. میانه‌روهای ‏‎ ‎‏دیگر، بخصوص کسانی‌ که‌ در جبهه‌ ملی‌ بودند و نویسندگان و حقوقدانان، امید به‌ ‏‎ ‎‏کمک‌ غرب‌ داشتند که‌ تا رسیدن‌ به‌ لحظه‌ای که مرحله نهایی فرا می‌رسد، از خونریزی ‏‎ ‎‏اجتناب گردد. آنها خواستار روی کار آمدن‌ دولتی بودند که‌ آرزوها و آمال‌ «مردم» را با ‏‎ ‎‏مآل‌اندیشی به مرحله‌ اجرا در آورد و نه‌ استقرار یک‌ حکومت‌ مذهبی‌ و یا چپ ‏‎ ‎‏افراطی.‏‎[1]‎


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 87

C:\Users\archive9\Pictures\10.JPG

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 88

‏«بعد از راهپیمایی تاسوعا و عاشورا برای‌ همه‌کس، به‌ استثنای تعداد انگشت‌ شماری ‏‎ ‎‏از وفاداران‌ به‌ سلطنت‌ روشن‌ بود که‌ هیچ‌ شانسی برای ابقای شاه، جز به عنوان‌ یک‌ ‏‎ ‎‏مقام‌ تشریفاتی‌ وجود ندارد، و شانس بسیار ناچیزتر از آن این که‌ با بی‌رحمی ‏‎ ‎‏تظاهرکنندگان را در هم بکوبد... ».‏‎[2]‎

‏«...پس‌ از راهپیماییهای‌ تاسوعا و عاشورا... فرماندهی ارتش‌ با آگاهی از شمار ‏‎ ‎‏فزاینده‌ ترک‌کنندگان‌ خدمت‌ کم‌کم‌ در مورد وضع‌ خود دچار تردید شد و متوجه‌ تفرقه‌ ‏‎ ‎‏روزافزونی گردید که‌ در صفوف واحدهای آن‌ روی‌ می‌داد. راس‌ فرماندهی‌ به‌ شاه‌ ‏‎ ‎‏متعهد باقی‌ ماند، اما افسران رده‌ پایین... به‌ تدریج‌ به‌ امکانات‌ دیگر توجه می‌نمودند...».‏‎[3]‎

‏«...راهپیمایی‌ محرم‌ یک‌ بار و برای‌ همه، حتی‌ برای‌ آنها که‌ با خصوصیات‌ خمینی‌ ‏‎ ‎‏موافق‌ نبودند، خمینی‌ را به‌ عنوان‌ شخصیتی‌ انقلابی و رهبری‌ پیامبرگونه‌ تثبیت‌ کرد...».‏‎[4]‎

‏از قول ژنرال ربیعی به‌ خبرنگار فرانکفورتِر آلگماینه‏‎[5]‎‏ ‌روزنامه‌ دست راستی‌ آلمان، ‏‎ ‎‏در روز بعد از راه‌پیمائی عاشورا گفته‌ بودند:‌ «یا ما باید بساط خودمان را جمع کنیم و ‏‎ ‎‏برویم یا مخالفین. شق دوم جز با سرکوبی خونین و قاطع امکان‌پذیر نیست.»‏‎[6]‎

‏در همین‌ روز از تهران گزارش رسید که‌ در وزارتخانه‌های دادگستری، دارایی و ‏‎ ‎‏بازرگانی‌ کارمندان وزراء و مقامات‌ را به‌ درون وزارتخانه راه‌ نداده‌اند و در اغلب‌ ‏‎ ‎‏ادارات و وزارتخانه‌ها انجمنهای اسلامی تشکیل شده‌ است.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 89

  • . همان؛ ص 215.
  • . همان؛ ص 216.
  • . همان؛ ص 216.
  • . همان؛ ص 217.
  • . Frankfurter Allgemeine.
  • . روزنامه 14 دسامبر 78 فرانکفورتر آلگمانیه.