فصل اول : قلب ایران در قلب اروپا (امام در پاریس)

بازگشت کمونیست ها به وطن و دعوت از مسلمانان به وحدت در صفوف مبارزه

‏از وقایع‌ مهم این روزها بازگشت‌ نیروهای فعال در سازمانهای کمونیستی ایرانی در ‏‎ ‎‏خارج‌ از کشور بود. از اواخر اکتبر 78 نیروهای فعال چپ در سالهای حیات ‏‎ ‎‏کنفدراسیون‌ اعلام کردند که‌ برای‌ ادامه مبارزه به میان صفوف خلق‌ باز می‌گردند. در ‏‎ ‎‏خارج از کشور طرح شعارهای «پیش به سوی ایجاد حزب طبقه کارگر»، «انقلاب ‏‎ ‎‏مسلحانه، راه رهایی خلقهای ایران»، «جمهوری‌ دموکراتیک خلق»، «رهایی‌ خلق‌ ‏‎ ‎‏ستمدیده‌ ایران» و از این قبیل در بیانیه‌های سازمانهای کمونیستی، نظیر توده‌ انقلابی، ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 91
‏توفان و واحدهای دانشجویی وابسته به کنفدراسیون‌ در حال‌ احتضار مشاهده شد. در ‏‎ ‎‏همین‌ ایام‌ تظاهراتی در دانشگاه‌ تهران‌ صورت‌ گرفت‌ و رفقا! به طرح‌ مسائل‌ انقلاب‌ ‏‎ ‎‏پرداختند و خواهان‌ حضور پرولتاریای‌ تحت ستم در مبارزه‌ علیه‌ عوامل‌ امپریالیسم‌ و ‏‎ ‎‏سرمایه‌داری‌ جهانی‌ شدند. در پاره‌ای از جلسات‌ عمومی‌ و دوره‌ای‌ انجمنهای‌ اسلامی‌ ‏‎ ‎‏در اروپا حضور رفقا چشمگیر بود. حتی‌ در پاره‌ای‌ شهرها همین‌ رفقا! برای‌ نمایش‌ ‏‎ ‎‏وحدت، با کفش‌ در نمازهای‌ جماعت‌ شرکت‌ می‌کردند! در اغلب‌ سمینارها و تظاهراتی ‏‎ ‎‏که‌ از طرف‌ اتحادیه‌ انجمن‌ اسلامی‌ در اروپا تشکیل‌ می‌شد، این امر ناگهان به گونه‌ای ‏‎ ‎‏سوال‌برانگیز، شدت گرفت. در پاسخ‌ به واکنشهای‌ شگفت‌‌انگیز ما می‌گفتند، به‌ فراخوان‌ ‏‎ ‎‏آیت‌الله ‌خمینی‌ و برای وحدت کلمه‌ با ما همکاری می‌کنند. بازتاب‌ این‌ همکاری! ‏‎ ‎‏وحدت طلبانه در پاره‌ای‌ از روزنامه‌های‌ وابسته‌ به‌ رژیم‌ در ایران‌ مشاهده‌ شد و ‏‎ ‎‏بلافاصله مجدداً مساله‌ مارکسیستهای اسلامی دستاویز تبلیغات رژیم گردید.‏

‏من‌ مساله‌ را با امام‌ در میان‌ گذاردم. ایشان‌ خواستند جلسه‌ای‌ با اعضای رده‌ بالای‌ ‏‎ ‎‏اتحادیه‌ داشته‌ باشند. در این‌ جلسه‌ که‌ در باغ‌ نوفل‌لوشاتو برگزار شد تعداد دیگری‌ از ‏‎ ‎‏ایرانیان‌ سراسر اروپا هم‌ حضور داشتند. امام بعد از ذکر مقدماتی‌ افزودند:‏

‏«...یک‌ تعجب‌ هم‌ از این‌ جوانهای‌ خودمان! بعضی‌شان البته، که اینها گول‌ ‏‎ ‎‏خوردند از این‌ دستگاه، با صورتهای مختلف‌ اینها را گول زدند، من‌جمله‌ اینها را ‏‎ ‎‏وادار کردند... که‌ در دانشگاه یک شعارهایی بدهند که‌ این‌ شعارها را شعارهای ‏‎ ‎‏غیر اسلامی و غیر ملّی می‌دانند که مردم بترسند اگر اعلیحضرت‌ بروند کمونیست خواهد شد! این‌ها آلت دست واقع‌ شدند... آن‌هایی که‌ اینها را به این‌ کار وا می‌دارند، آنها از همان‌ دستگاه سازمان امنیت و دستگاه‌ اینها هستند. اینها کمونیست نیستند، اینها کمونیست‌ساز هستند؛ یعنی آنها این‌ جوانهای‌ ما را وادار می‌کنند به یک مطالبی‌ به‌ نفع‌ شاه‌ و به‌ نفع‌ امریکا، و اینها خیال‌ می‌کنند نه، این‌ قضیه کمونیست است و قضیه توده‌ای... [از] این‌ تعجب‌ دارم... اینها چرا گول‌ می‌خورند؟...‏

‏من‌ از شما آقایانی‌ که‌ محصل‌ هستید در خارج و طبقات‌ روشن‌ هستید در ‏‎ ‎‏خارج‌ این‌ توقع‌ را دارم‌ که این جوانهای ما که‌ گول‌ خوردند... نگذارید که‌ به دام‌ ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 92
‏این‌ها بیفتند. این‌ها‌ دام‌ سازمان‌ امنیت‌ است، نه‌ دام کمونیست است... در این‌جا اگر پیدا بشود از آن‌ها دستگیری کنید... نگذارید که‌ این‌ها از دست‌ بروند...»‏‎[1]‎

‏در همین دیدار امام‌ از دانشجویان حاضر خواستند مسائل‌ و واقعیتهای‌ ایران‌ را برای‌ ‏‎ ‎‏ملتهایی‌ که‌ با آنان ارتباط دارند بیان کنند.‏

‏«...این‌ها را به‌ این‌ اشخاصی‌ که‌ با آنها ملاقات می‌کنید...مسائلتان را بگویید... این‌ ‏‎ ‎‏مفید است‌ برای‌ ملت‌ ایران... و بخواهید از این‌ قشرها به‌ اینکه‌ با ملت‌ ایران‌ همراهی‌ ‏‎ ‎‏کنند، ملت‌ امریکا با ملت ایران‌ همراهی‌ بکند، بفهمد که‌ دولت‌ امریکا نسبت‌ به‌ ایران‌ ‏‎ ‎‏چه‌ صورتی دارد.»‏‎[2]‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 93

  • . صحیفه امام، ج 4، ص 143 ـ 141.
  • . صحیفه امام، ج 4، ص 144.