فصل اول : قلب ایران در قلب اروپا (امام در پاریس)

دولت ائتلافی بدون شاه

‏سیاستمداران‌ امریکا ابتدا سعی‌ کردند راه‌ حل‌ احتمالی اول‌ یعنی‌ مشروطه سلطنتی‌ را ‏‎ ‎‏اجرا کنند. تلاشهای‌ فراوانی‌ به‌ منظور تشکیل‌ یک‌ دولت ائتلافی‌ با شرکت‌ افرادی‌ نظیر ‏‎ ‎‏علی‌ امینی، دکتر کریم‌ سنجابی و دکتر صدیقی‌ صورت‌ گرفت‌ اما این‌ تلاشها به‌ جایی‌ ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 94
‏نرسید و شکست‌ خورد. یکی‌ از شرایط‌ آنان، تفویض‌ تمامی‌ اختیارات‌ شاه‌ در مورد ‏‎ ‎‏ارتش‌ به‌ دولت‌ بود، که‌ شاه‌ زیر بار نرفت‌ و آنها هم‌ نپذیرفتند.‏

‏در پایان‌ این‌ مرحله‌ از تلاشها بود که‌ ازهاری‌ روی‌ کار آمد و با تظاهرات‌ تاسوعا و ‏‎ ‎‏عاشورا حکومت‌ ازهاری نیز شکست‌ خورد. لذا اجرای‌ راه‌حل احتمالی‌ سوم‌ به‌ طور ‏‎ ‎‏جدی‌ مطرح‌ گردید که‌ آن‌ را در دو مرحله انجام‌ دهند. مرحله‌ اول‌ خروج‌ شاه‌ از ایران‌ ‏‎ ‎‏و تاسیس‌ شورای‌ سلطنت و روی‌ کار آمدن‌ یک‌ دولت‌ به‌ ظاهر معتدل‌ و سپس‌ در ‏‎ ‎‏مرحله‌ دوم‌ بعد از خروج‌ شاه‌ و تخفیف‌ تشنجات، تغییر نظام‌ به‌ سبکی‌ که‌ در احتمال ‏‎ ‎‏سوم‌ آمده‌ است. برای‌ اجرای‌ این‌ برنامه‌ ظاهراً توافق‌ سایر دول‌ غربی نیز جلب‌ شده‌ ‏‎ ‎‏بود. در مورد کیفیت‌ و شیوه‌ اجرای‌ راه‌ احتمالی سوم، نظر پیشنهادی جورج‌ بال‌ این‌ بود ‏‎ ‎‏که‌ «شورایی‌ از بزرگان‌ قوم‌ تشکیل گردد تا دولت جدید را از شاه‌ جدا سازد» کسانی‌ را ‏‎ ‎‏که‌ جورج‌ بال‌ برای این منظور پیشنهاد کرده‌ بود، با هم‌ اختلاف سیاسی فراوان‌ داشتند. ‏‎ ‎‏او در لیست خود یک‌ طرف‌ دکتر بهشتی‌ را قرار داده‌ بود و در طرف دیگر، افرادی‌ از ‏‎ ‎‏طرفداران‌ شاه‌ را.‏

‏اصل‌ نظر جورج‌ بال، یعنی‌ تشکیل‌ یک‌ دولت‌ ائتلافی‌ بدون‌ شاه مورد توجه‌ کارتر ‏‎ ‎‏قرار گرفت. اما نظر وی‌ در مورد ترکیب‌ شورا هم‌ از جانب‌ کارتر رد شد و هم‌ از طرف‌ ‏‎ ‎‏سولیوان. اما به‌ هر حال‌ تشکیل‌ یک دولت‌ ائتلافی‌ با جدیت‌ پیگیری‌ شد.‏

‏پیشنهاد اخیر چنانچه‌ قبلاً دیدیم‌ توسط‌ افرادی‌ نظیر امینی‌ و دکتر صدیقی‌ مطرح‌ ‏‎ ‎‏شده‌ بود و شاه‌ حاضر به‌ پذیرش‌ آن‌ نشده‌ بود. البته‌ گفته شد که‌ «شاه‌ ابتدا پیشنهاد ‏‎ ‎‏امینی‌ را قبول‌ کرده‌ بود، اما بعد از 24 ساعت تغییر نظر داد و آن‌ را رد کرد.»‏

‏«امروز امینی‌ با شاه‌ ملاقات‌ کرد. امینی‌ اصرار دارد که‌ شاه‌ ولو به‌ طور موقت‌ و نه‌ ‏‎ ‎‏استعفای‌ از سلطنت‌ از کشور بیرون‌ برود، تا اوضاع آرام گیرد. اما مشاورین‌ نزدیک‌ شاه‌ ‏‎ ‎‏از جمله‌ اردشیر زاهدی، اویسی‌ و رحیمی (فرماندار نظامی‌ تهران) با این‌ پیشنهاد ‏‎ ‎‏مخالفت‌ کردند.»‏‎[1]‎


خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 95
‏در خبرهای دیگر آمده‌ بود که‌ اردشیر زاهدی‌ برای‌ دو منظور به‌ تهران آمده‌ بود:‏

الف‌:‏ ‌تشویق‌ سیاستمداران‌ برای‌ تشکیل‌ دولت‌ ملی.‏

ب:‏ ‌آماده‌سازی رهبران ارتش برای‌ سرکوب‌ نظامی‌ با حمایت امریکاییان. اما وقتی ‏‎ ‎‏هر دو شرایط‌ را نامساعد دید تلاش کرد شاه از واگذاری اختیارات به‌ دولت‌ ملی ‏‎ ‎‏صرف‌نظر کند.‏

‏مهندس‌ بازرگان‌ بعدها به‌ من گفت که‌ دکتر ریتسل سفیر آلمان‌ در تهران در دیدار ‏‎ ‎‏با ایشان‌ اظهار داشته‌ بود که‌ هانس دیتریش گنشر‏‎[2]‎‏ وزیر خارجه‌ آلمان‌ باطناً با رفتن‌ شاه‌ ‏‎ ‎‏و روی کار آمدن‌ یک‌ دولت‌ مقتدر ملی‌ با مشارکت‌ طرفداران‌ آیت‌الله ‌خمینی موافق‌ ‏‎ ‎‏است.‏

‏این‌ پیغام‌ آقای‌ ریتسل‌ زمانی‌ است‌ که‌ وزارت‌ امور خارجه آلمان گزارش ‏‎ ‎‏صادق‌قطب‌زاده و نگارنده‌ را در مورد اوضاع‌ ایران‌ دریافت کرده‌ و از جریان‌ اوضاع و ‏‎ ‎‏دیدگاه‌ امام‌ اطلاع‌ حاصل‌ کرده‌ بود.‏

‏مطلب اخیر را در ماجرای‌ تشکیل‌ کنفرانس‌ گوادلوپ‌ به‌ تفصیل آورده‌ام.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 96

  • . همان، ص 157.
  • . Hans Dietrich Genscher.