از کسان دیگری که برای دیدار و گفتگو با امام به پاریس آمدند آیتالله منتظری بود. اقامت ایشان زیاد طولانی نبود و یکی دو ملاقات با امام انجام دادند. غروب همان روز ورودشان، من به اتفاق آقای حبیبی به دیدن ایشان رفتیم. آقای محمد منتظری هم به لحاظ اینکه به دیدن پدرش رفته بودیم خیلی احترام به ما گذاشت. موقع شام هم بود، آقای منتظری شوخی و مزاح میکرد مثلاً میگفت آبگوشت خانه علما تا دستت در کاسه است گوشت دارد.
من و آقای حبیبی با اشتیاق خاصی به دیدن ایشان رفته بودیم ولی از آن ملاقات یک مقداری افسرده شدیم و بیاختیار به یکدیگر گفتیم «میان ماه من تا ماه گردون...» اگر قرار باشد جانشینی امام نسبت به ایشان این قدر اُفت داشته باشد خیلی باعث تاسف است. البته صفا و صمیمیت و سادگی ایشان جای خود را داشت و در خور ستایش بود، اما به عنوان یک فرد سیاسی که از آینده نگرانی داشتیم، آن وزنه و پتانسیل را در ایشان مشاهده نکردیم. یکی از انتقادهایی که آقای حبیبی پس از اینکه از دیدار ایشان برگشتیم، میکرد این بود که لیچارگویی هم باید با اقتضای سن متناسب باشد.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 121