فصل اول : قلب ایران در قلب اروپا (امام در پاریس)

راهپیماییهای میلیونی تاسوعا و عاشورا

پیروزی خون بر شمشیر

‏وقتی‌ امام‌ وارد پاریس‌ شدند، مقامات‌ فرانسوی‌ موضعشان‌ این‌ بود که ایشان به‌ شرط‌ ‏‎ ‎‏آنکه‌ موجب‌ تحریک‌ و شورش‌ نشوند، آزادی‌ بیان دارند و به‌ این‌ ترتیب با اقامت امام‌ ‏‎ ‎‏موافقت‌ کردند. در آن‌ اوائل فعالیت‌های سیاسی ایشان را محدود کرده‌ بودند، ولی ‏‎ ‎‏رفته‌رفته دامنه محدودیتها شکسته‌ شد و دولت فرانسه ناچار در موضع‌ انفعالی قرار ‏‎ ‎‏گرفت. البته عامل مهمی که‌ باعث‌ شد فرانسویان‌ هوشمندانه‌تر عمل کنند، هجوم ‏‎ ‎‏خبرنگاران خارجی به نوفل لوشاتو بود. از طرفی‌ در ایران‌ بحران‌ها و راهپیمائیها و ‏‎ ‎‏اعتصابات ادامه داشت و اخبار مربوط به درگیریهای مردم و نظامیان رژیم در فرانسه‌ ‏‎ ‎‏انعکاس می‌یافت. تا اینکه‌ به‌ مناسبت فرارسیدن‌ ماه‌ محرم، امام‌ بیانیه‌ شدیداللحن‌ «خون‌ ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 134
‏بر شمشیر پیروز است» را صادر کردند (1 آذر) وقتی این بیانیه منتشر شد از طرف ‏‎ ‎‏وزارت امور خارجه‌ فرانسه آقای‌ کلاشایه مدیر کل‌ امور کنسولی به‌ نوفل‌ لوشاتو آمد و ‏‎ ‎‏با امام‌ گفتگو کرد و اعتراض‌ دولت‌ فرانسه‌ را نسبت‌ به‌ صدور آن‌ بیانیه‌ ابلاغ‌ کرد. ‏‎ ‎‏پاسخی‌ که‌ امام‌ دادند بسیار هوشمندانه‌ بود.‏‎[1]‎

‏قبل‌ از تاسوعا و عاشورا (19 و 20 آذر) چند گروه‌ از خبرنگاران‌ معتبر رادیو و ‏‎ ‎‏تلویزیون و مطبوعات را تدارک دیدیم که به ایران‌ بروند و از راهپیماییهای‌ این‌ دو روز ‏‎ ‎‏گزارش‌ تهیه‌ کنند. مسوولیت‌ رسانه‌های آلمان با من‌ بود. دو گروه‌ خبرنگار را ‏‎ ‎‏برنامه‌ریزی‌ کردم‌ که‌ یکی‌ از آنها آقای پیترشولاتور از دوستان‌ قدیمی‌ام‌ بود. او را با یک‌ ‏‎ ‎‏گروه‌ فیلمبردار ورزیده به‌ سرپرستی آقای‌ کافمن به‌ دوستان‌ در ایران‌ معرفی‌ کردم که‌ ‏‎ ‎‏امکانات‌ لازم‌ را در اختیارشان‌ قرار بدهند و در مسیر راهپیمایی اینها را هدایت‌ کنند تا ‏‎ ‎‏بتوانند کارشان‌ را انجام‌ بدهند.‏

‏وقتی‌ پیتر شولاتور برای‌ تحویل‌ گزارشات‌ مصور خود به‌ کانال‌ دوم‌ تلویزیون‌ آلمان‌ ‏‎ ‎‏به‌ این‌ کشور بازگشت‌ با من‌ تماس‌ گرفت‌ و قرار شد با او در دفتر کارش‌ در پاریس‌ ‏‎ ‎‏دیدار کنم، تا صحنه‌هایی‌ را که‌ فیلمبرداری کرده‌ بود ببینم. در این‌ دیدار متوجه‌ شدم‌ که‌ ‏‎ ‎‏او خیلی‌ تحت‌تاثیر نظم و انضباط‌ حاکم‌ بر راهپیمایی‌ معترضانه‌ میلیونی‌ مردم‌ از همه‌ ‏‎ ‎‏اقشار، پیرو جوان، زن‌ و مرد و حتی‌ نوجوانان‌ در تهران‌ قرار گرفته‌ است‌ و مقایسه‌ ‏‎ ‎‏می‌کرد این‌ راهپیمایی‌ عمومی‌ را با تظاهرات‌ اعتراض‌آمیز چند صد نفری جوانان‌ را در ‏‎ ‎‏آلمان‌ که‌ غالباً با شکستن‌ شیشه‌ها، غارت مغازه‌ها، یورش‌ به‌ بانکها و واژگون‌ ساختن‌ ‏‎ ‎‏اتومبیلها و درگیری‌ با پلیس مواجه‌ می‌شد. او از حاکمیت‌ اخلاق‌ دینی و نفوذ کلام‌ ‏‎ ‎‏رهبران‌ روحانی و دعوت‌ آنان‌ به‌ رعایت‌ مصالح‌ انقلاب‌ و اسلام‌ بسیار شگفت‌زده‌ شده‌ ‏‎ ‎‏بود. وقتی‌ مجموعه‌ فیلمها را دیدم‌ بر آن‌ شدم‌ هر طوری‌ شده‌ آنها را به امام‌ نشان‌ دهیم. ‏‎ ‎‏ابزار و وسایل‌ را در اتاق‌ امام‌ آماده‌ کردیم‌ و ایشان‌ به اتفاق‌ احمد آقا برای‌ تماشای‌ ‏‎ ‎‏صحنه‌های‌ تظاهرات‌ و راه‌پیمائی‌ آرام‌ و درعین‌ حال‌ خروشان‌ مردم‌ آمدند. آقای‌ کافمن‌ ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 135
‏که‌ (فیلمبردار بود) از همین‌ جلسه‌ چند عکس گرفت. امام‌ وقتی‌ این‌ صحنه‌ها را ‏‎ ‎‏می‌دیدند چون‌ برای‌ اولین‌ بار بود که‌ فیلم‌ کامل تظاهرات‌ را می‌دیدند که مردم ‏‎ ‎‏شعارهای‌ ننگ‌ بر این‌ سلطنت‌ پهلوی و شعارهای‌ دیگر را سر می‌دهند، بخصوص‌ از ‏‎ ‎‏اینکه‌ بالاخره‌ روحانیت را این‌گونه‌ به‌ صحنه آورده‌ بودند و حالا در پیشاپیش جمعیت‌ ‏‎ ‎‏حرکت‌ می‌کردند خیلی‌ شادمان‌ شدند.‏

‏راهپیماییهای‌ میلیونی‌ تاسوعا و عاشورا تاثیر زیادی‌ برجای‌ گذارد و موضع‌ انتقادی ‏‎ ‎‏اروپائیان‌ بخصوص فرانسویان‌ را از امام‌ و انقلاب کم کرد. آنها متوجه‌ شدند که‌ دیگر ‏‎ ‎‏کار از کار گذشته و به صلاح خودشان است که‌ با حکومت آینده‌ ایران‌ از هم‌ اکنون‌ ‏‎ ‎‏روابط‌ مناسبتری داشته باشند. برخلاف کشورهای‌ اروپایی، موضع‌ امریکا همچنان ‏‎ ‎‏خصمانه بود. کارتر رئیس‌جمهور امریکا که‌ از راهپیماییهای‌ میلیونی‌ مردم‌ به‌ خشم‌ آمده‌ ‏‎ ‎‏بود در یک مصاحبه‌ مطبوعاتی‌ در 12 دسامبر (21 آذر) اظهار داشت‌ «پذیرفتنی نیست ‏‎ ‎‏که‌ از خارج کشور دعوت‌ به‌ آشوب شود.» امام هم در همان شب‌ 22 آذر بعد از نماز ‏‎ ‎‏مغرب‌ و عشا ایراد می‌کردند طی‌ سخنانی به شدت به‌ اظهارات کارتر ـ البته‌ بدون‌ آن‌ که‌ ‏‎ ‎‏نام‌ او را ببرند ـ پاسخ‌ دادند.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 136

  • . جهت اطلاع از گفتگوهای نمایندگان دولت فرانسه با امام خمینی ز.ک: تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران،  جلد دوم، ص 167ـ163.