بعد از پیام کارتر، امام با آرامش خاصی قریب به این مضامین گفتند:
«...خیلی متشکرم از پیامی که داده شده است. در پیام آقای کارتر دو وجه وجود دارد. وجه اول اینکه شما میخواهید که از بختیار حمایت بکنم. مگر اطلاع ندارید که من بارها اعلام کردهام که این دولت یک دولت غیرقانونی است. دلایل غیرقانونی بودن آن هم این است که از طرف شاه منصوب شده است. خود شاه غیرقانونی است و او هم از مجلسی رای اعتماد گرفته که آن مجلس هم غیرقانونی است بنابراین من تعجب میکنم از شما که دم از قانون و دموکراسی میزنید، چگونه از ما میخواهید برخلاف قوانین خودمان عمل کنیم و به امری غیرقانونی پافشاری بکنیم. اگر من هم از بختیار حمایت کنم، ملت زیر بار نخواهد رفت و این حکومت راهی ندارد جز این که کنار برود و شما اگر واقعاً قصدتان برقراری آرامش است، تنها راهش این است که از حمایت بختیار دست بردارید. شاه از ایران بیرون برود و بختیار حکومت را تسلیم بکند به مردم و مطمئن باشید که خود مردم طالب آرامش هستند، دیدید که در تمام این تظاهرات خشونتی از جانب مردم صورت نگرفته است، مگر به نام مردم خواستند یک آشوبی به
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 141
پا بکنند.
اما وجه دوم پیام آقای کارتر که میگوید بیم این را داریم که ارتش کودتا کند و خونریزی واقع بشود و از کنترل ایشان خارج گردد. این معنایش شاید این باشد که ایشان میخواهد ما را از کودتا و از دخالت ارتش بترساند. نگرانی آقای کارتر این است که ارتش از کنترل ایشان خارج شود. من صریحاً از ایشان میخواهم دست از سر فرماندهان ارتش ایران بر دارد. و مطمئن باشند که نه من و نه مردم ما از این چیزها باکی نداریم و بدنه ارتش هم تا جایی که اطلاع داریم، از ملت است، آنها دست به یک چنین کشتاری نخواهند زد. عدهای که مامور هستند و شاید در مقاماتی از ارتش باشند آنها هم نمیتوانند، چون کسی از آنها تبعیت نمیکند.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 142