فصل اول : قلب ایران در قلب اروپا (امام در پاریس)

پیشنهادات و راه حلهایی برای تغییر رژیم

‏در ارتباط‌ با تغییر رژیم‌ چند پیشنهاد از ایران‌ به‌ پاریس‌ ارسال‌ شد. خاطرم هست‌ که‌ ‏‎ ‎‏یک‌ پیغام‌ توسط‌ آقای‌ موسوی اردبیلی‌ داده‌ شده‌ بود که برخی از دوستان‌ در تهران‌ ‏‎ ‎‏معتقدند در شرایط فعلی برای‌ انتقالمسالمت آمیز قدرت در دو گام‌ عمل‌ کنیم‌: یکی ‏‎ ‎‏اینکه دو نفر از طرف امام در شورای سلطنت‌ عضو شوند که‌ نام‌ مرحوم‌ مطهری‌ و ‏‎ ‎‏مرحوم‌ دکتر یدالله ‌سحابی مطرح‌ بود. بعد این‌ شورا بر اساس‌ اختیاراتی‌ که‌ شاه‌ به‌ آنان ‏‎ ‎‏منتقل کرده، نخست‌وزیر (بختیار) را عزل‌ و مجلس‌ شورای ملی را منحل کرده‌ و سپس ‏‎ ‎‏فردی را که امام‌ معرفی‌ کند به‌ عنوان‌ رئیس دولت انتخاب نمایند. در گام دوم امام‌ ‏‎ ‎‏شورای انقلاب را رسماً معرفی کنند که به عنوان قوه‌ مقننه‌ تا تدوین‌ قانون‌ اساسی‌ ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 148
‏جدید و تشکیل‌ ارگانهای رسمی، قدرت‌ را به‌ دست‌ گیرد.‏

‏در همین زمینه شبی‌ بعد از نماز مغرب‌ و عشا دوستانی‌ که‌ اطراف امام بودند، متفرق‌ ‏‎ ‎‏شدند. امام‌ از مرحوم‌ پدرم‌ دعوت‌ کردند که‌ شام بمانید. آقای‌ قطب‌زاده هم‌ بود اما به‌ ‏‎ ‎‏ایشان‌ اصراری‌ نکردند و او هم رفت. امام گفتند یک‌ چنین‌ پیامی‌ فرستاده‌ شده‌ است. ‏‎ ‎‏رو کردند به‌ پدرم و من و گفتند نظر شما چیست؟ پدرم‌ می‌دانستند که‌ این‌ لطفی‌ از ‏‎ ‎‏ناحیه امام‌ است پرسیدند غیر از این‌ چه‌ پیشنهادات‌ دیگری‌ مطرح‌ شده‌ است؟ ـ ‏‎‌‎‏اصولاً ‏‎ ‎‏کم‌حرف بودند و زیاد دخالت‌ نمی‌کردند ـ بعد رو کردند به من، من‌ گفتم‌ تعجب‌ ‏‎ ‎‏می‌کنم‌ که‌ آقایان‌ پیشنهاد دهنده‌ چطور همه‌ جوانب را در نظر نگرفته‌اند. شما اعلام‌ ‏‎ ‎‏کرده‌اید که‌ اصولاً سلطنت‌ شاه‌ غیرقانونی است‌ و مشروعیت‌ ندارد، بنابراین‌ شورای‌ ‏‎ ‎‏سلطنتی‌ را که‌ شاه‌ تشکیل داده‌ نمی‌تواند مشروعیت‌ داشته‌ باشد. اینکه دو نفر نماینده‌ ‏‎ ‎‏شما در شورای‌ سلطنت‌ بروند، در یک‌ شورای‌ غیرقانونی‌ و غیرمشروع، هرگونه ‏‎ ‎‏تصمیمی اتخاذ بکنند، به‌ فرض که عمل هم بشود، هیچ‌گونه مشروعیتی ندارد. امام‌ ‏‎ ‎‏گفتند آقایان‌ می‌خواهند به‌ لحاظ‌ خودشان بر اساس‌ معیارها و ضوابط‌ حقوقی‌ و ‏‎ ‎‏بین‌المللی‌ عمل‌ بکنند. من‌ گفتم اقبال‌ مردم و حمایت‌ مردم‌ و پیروی‌ از شما و حاکمیت ‏‎ ‎‏بلامنازع‌ شما بالاترین مشروعیت را دارد. شما از لحاظ‌ عُرف‌ و ضوابط‌ حقوق ‏‎ ‎‏بین‌المللی حاکمیت پذیرفته‌ شده‌ دارید، مردم‌ از شما تبعیت‌ می‌کنند اگر دستور بدهید ‏‎ ‎‏مالیات ندهید نمی‌دهند، پول‌ تلفن‌ ندهید نمی‌دهند به فرمان‌ شما درجه‌داران‌ و افسران‌ ‏‎ ‎‏ارتش‌ از دستور فرماندهان‌ خود تمرّد می‌کنند، نفت‌ به‌ دستور شما صادر نمی‌شود، ‏‎ ‎‏بانکها از حواله‌های‌ سران‌ رژیم‌ امتناع‌ می‌ورزند و و این‌ها مشروعیت خاص‌ خودش‌ را ‏‎ ‎‏دارد.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 149