پیشنهاد دیگری که از طریق رئیس وقت مجلس شورای ملی، دکتر جواد سعید به چند تن از اعضای شورای انقلاب داده شده بود این بود که انتقال قدرت از طریق مجلس شورای ملی صورت گیرد.
علاوه بر این او به دکتر سنجابی نیز پیغام داده بود که ایشان به امام این پیشنهاد را
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 149
منتقل کنند که مجلس با قید سه فوریت تشکیل جلسه میدهد و بعد از اعلام رسمیت، درخواست رای عدماعتماد به نخستوزیری بختیار میشود، بعد از عزل او نخستوزیر مورد نظر امام معرفی شده و از مجلس شورای ملی رای اعتماد میگیرد. سپس نمایندگان مجلس دسته جمعی استعفا میدهند و مجلس منحل میشود و دولت جدید زیر نظر امام کار خودش را آغاز میکند. البته این آقایان هم آن زمان از وجود شورای انقلاب منصوب امام و ترکیب افراد آن خبر نداشتند.
نظیر همین پیشنهاد را دکتر جواد سعید یک بار دیگر به اطلاع امام رساند و آن زمانی بود که امام مهندس بازرگان را به عنوان رئیس دولت موقت منصوب کرده و مردم را به تبعیت از ایشان فراخوانده بودند. در همین ارتباط قرار بود یک راهپیمایی سراسری به عنوان حمایت و بیعت با دولت صورت پذیرد که در واقع هم رفراندوم تلقی شده و هم از نظر افکار عمومی جهان مقبولیت و مشروعیت مدنی و حقوقی خود را یافته باشد. به خاطر داریم که بختیار بلافاصله خبر تشکیل دولت موقت را «یک شوخی» تلقی کرده و اظهار داشته بود «در یک کشور دو دولت امکانپذیر نمیباشد.» امام در پاسخ گفته بودند همینطور است، دولت شما غیرقانونی و غیرشرعی است و باید برود. در همین اوان دکتر سعید به اطلاع امام رساند که مجلس آماده دادن رای عدم اعتماد به نخستوزیر و استعفای دسته جمعی نمایندگان مجلس میباشد. البته این امر هیچگاه ضرورت نیافت.
اشکالات این طرح هم نظیر اشکالات طرح اول بود. این نکته را هم تاکید کنم که امام خودشان قبل از همه با این طرحها مخالف بودند و اینکه در آن جلسه از ما سوال کردند، رویه مدیریتی و روش برخورد ایشان با اطرافیان بود و در عین حال که مطلبی را میدانستند سوال هم میکردند و هدفشان بیشتر جنبه ارزیابی و محکزدن افراد مورد نظر بود. لذا من تردیدی ندارم که وقتی سر شام این مساله را عنوان کردند، چه بسا پاسخ مناسب را هم به تهران داده بودند. البته در بعضی موارد احیاناً یک نظر نو یا نکته جدیدی مطرح میشد، امام به آن عنایت داشتند. اما بدون تردید در موقعی که ایشان آن سوال را مطرح کردند، این احساس به من دست نداد که ایشان مردّد هستند و
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 150
میخواهند از دوستان بپرسند که این پیشنهادها را بپذیریم یا نه. خیلی تکلیف واضح و روشن بود.
نکته دیگر اینکه تردیدی نباید داشت که در هر مقطعی از دوران انقلاب بخصوص از لحظه ورود امام به پاریس تا بعد، دشمنان و مخالفین از انواع شگردها برای انحراف انقلاب استفاده میکردند. هیچ بعید نیست که در آن مقطع شیطنتی بوده یا احیاناً میخواستند در بین دوستان اختلاف ایجاد کنند. البته ممکن است نیت خیرخواهانه هم بوده یعنی بعضی دوستان در شرایطی قرار داشتند در داخل و محاصره بودند و از بالا نظارت به مجموعه نداشتند و صادقانه مطالبی که به گوششان میرسید مطرح میکردند، ولی امام با احاطهای که داشتند دارای نظر دیگری بودند.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 151