فصل اول : قلب ایران در قلب اروپا (امام در پاریس)

سفارتخانه های شاه در تصرف نیروهای انقلاب

‏در اوایل روی‌ کار آمدن‌ دولت‌ بختیار اتحادیه‌ انجمنهای اسلامی دانشجویان تصمیم ‏‎ ‎‏گرفت‌ برخی‌ از سفارتخانه‌های‌ ایران‌ در کشورهای مختلف اروپا را در اختیار بگیرد و ‏‎ ‎‏امور سفارتخانه‌ را زیر نظر داشته‌ باشد و بویژه از فعالیت‌ دایره‌ مربوط‌ به‌ ساواک‌ ‏‎ ‎‏جلوگیری‌ کرده و کلیه دفاتر و اتاقهای آنان‌ را لاک و مهر نماید. در بعضی جاها مانند ‏‎ ‎‏امریکا مقاومتهایی صورتگرفت‌ بدین‌ منظور از امام‌ خواستیم‌ نظر خود را جهت‌ اجرا به‌ ‏‎ ‎‏انجمنهای اسلامی‌ کتباً ابلاغ‌ کنند. این‌ مکتوب به‌ تاریخ 28 دی‌ 1357 مطابق‌ با 19 صفر ‏‎ ‎‏1399 صادر شد. در مورد سفارت‌ ایران در بُن‌ پایتخت‌ آلمان‌ غربی، من موضوع‌ را به‌‏‎ ‎‏امام‌ اطلاع‌ دادم‌ که‌ مدیران اتحادیه‌ چنین‌ قصدی دارند و افراد قابل‌ اطمینانی‌ هستند، اگر ‏‎ ‎‏احتیاجی به حمایت‌ شما بود در جریان باشید. ما احتمال‌ می‌دادیم‌ که‌ پلیس‌ مانع بشود. ‏‎ ‎‏از این‌ لحاظ‌ می‌خواستیم به آن‌ها در صورت لزوم‌ و مداخله بقبولانیم که قصد اشغال‌ ‏‎ ‎‏سفارت‌ را نداریم، بلکه‌ به‌ نمایندگی‌ از سوی رهبر انقلاب فقط‌ بر کار آن‌ها نظارت ‏‎ ‎‏می‌کنیم و این‌ کار مبتنی بر دستورات‌ دینی‌ است. در آن‌ زمان‌ همه‌ کشورها از انقلاب‌ ‏‎ ‎‏مردم‌ ایران‌ و رهبری‌ امام‌ مطلع بودند. امام‌ از شنیدن‌ این‌ موضوع خوشحال‌ شدند. یکی‌ ‏‎ ‎‏دو روز بعد دوستان ما به‌ سرپرستی‌ آقای مهندس حسین‌ کاشفی رفتند به‌ سفارت‌ ایران ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 151

C:\Users\archive9\Pictures\13.JPG

‏در بُن، برخلاف‌ انتظار آقای‌ دکتر صدریه‌ که سفیر بود از آنها استقبال‌ کرده‌ بود.‏‎[1]‎‏ غروب‌ ‏‎ ‎‏همان‌ روز آقای کاشفی‌ با من‌ تماس‌ گرفت‌ و اظهار داشت‌ سفیر مایل‌ است‌ با شخص‌ ‏‎ ‎‏من مذاکره کند. خودم‌ با آقای‌ دکتر صدریه‌ صحبت‌ کردم. گفتم‌ آقایان‌ ماموریت دارند ‏‎ ‎‏مجموعه‌ قسمت ساواک‌ را در سفارتخانه‌ در اختیار بگیرند، شما آنجا را لاک‌ و مهر ‏‎ ‎‏کنید و کلید را به‌ دست‌ آنها بدهید. ایشان‌ گفت‌ آنجا دست‌ من‌ نیست. گفتم‌ پس‌ ‏‎ ‎‏خودشان‌ می‌روند و انجام‌ می‌دهند و دیگر شما کاری و مسوولیتی در این زمینه ندارید. ‏‎ ‎‏منظور دکتر صدریه‌ از گفتگو با من کسب‌ اطمینان‌ از اظهارات‌ نمایندگان‌ اتحادیه‌ و حدّ ‏‎ ‎‏و حدود ماموریت، اختیارات و مسوولیت آنان بود.‏

‏به‌ هر حال‌ دوستان طبقه سوم‌ ساختمان‌ سفارت‌ را که‌ در دست‌ ساواک بود اشغال ‏‎ ‎‏کردند و قرار شد در صورت‌ لزوم‌ با ما در پاریس‌ یا آقای خاتمی‌ در مسجد هامبورگ ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 152
‏ارتباط‌ برقرار کنند. بعد هم‌ شروع‌ کردند به جمع‌آوری‌ فیشها و شناسایی رمزها و کُدها، ‏‎ ‎‏یک‌ درگیری‌ کوچک‌ هم با مامورین‌ سابق‌ پیدا کردند.‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 153

  • . همین مساله باعث شد که بعد از پیروزی انقلاب، آقای دکتر صدریه تا ماهها در پُست خودش ابقا شود.