فصل اول : قلب ایران در قلب اروپا (امام در پاریس)

برای نجات شاه ، امریکا به هایزر متوسل می شود

‏با رشد مبارزات‌ مردم‌ و شدت‌ وخامت‌ اوضاع‌ برای‌ شاه‌ و نظام، کاخ سفید مجدداً از ‏‎ ‎‏هایزر می‌خواهد به‌ ایران‌ بازگردد.‏

‏«...در یکی‌ از روزهای آخر دسامبر 1978 (آذر ماه‌ 57)، وقتی‌ که‌ در ستاد خود در ‏‎ ‎‏اشتوتگارت بودم، تلفنهای متعددی از مشاورت‌ نظامی رئیس ستاد مشترک‌ خودمان ‏‎ ‎‏دریافت‌ کردم‌... او با من‌ درباره‌ اعزام‌ یک نظامی ارشد از امریکا برای کار با سران‌ ارتش‌ ‏‎ ‎‏ایران‌ مشورت کرد. وقتی پرسیدم‌ منظور او از نظامی‌ ارشد چیست؟ پاسخ‌ داد: که‌ ژنرال‌ ‏‎ ‎‏چهارستاره را ترجیح‌ می‌دهند. اما می‌توان‌ ژنرال‌ سه‌ ستاره‌ نیز اعزام‌ نمود. گفت‌ که این ‏‎ ‎

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 158
‏فرد باید شاه‌ و فرماندهان‌ و مشاوران‌ ارشد نظامی‌ او را شخصاً بشناسد و آشنائی خوبی ‏‎ ‎‏با برنامه‌های امریکا در آن‌ کشور داشته باشد...» (ص‌42).‏

‏بالاخره در 14 دی ماه 57 ارشد نظامی بطور محرمانه‌ وارد ایران‌ شده و بلافاصله‌ با ‏‎ ‎‏رهبران‌ نظامی‌ ایران‌ که‌ از دوستان‌ قدیمی‌ او بودند، تماس برقرار می‌کند.‏

‏هایزر در خاطرات‌ خود مکرر به‌ این‌ مطلب‌ اشاره‌ می‌کند که رهبران نظامی ایران، ‏‎ ‎‏هر کدام‌ جداگانه‌ با شاه‌ مرتبط‌ بوده و به‌ کار ستادی‌ و دسته جمعی عادت‌ نکرده‌ بودند. ‏‎ ‎‏علاوه بر آن شاه‌ نیز تنها از همین طریق توانسته بود، فرماندهی‌ مطلق خود را اعمال ‏‎ ‎‏کند. آن چه در روزهای آغازین ماموریت‌ خود در تهران‌ توجه‌ او را به‌ شدت‌ جلب‌ ‏‎ ‎‏کرده‌ بود، اظهارات‌ تک‌ تک فرماندهان‌ بود که‌ در صورت رفتن شاه‌ از ایران، خود را ‏‎ ‎‏ملزم‌ می‌دیدند، همراه‌ او از کشور خارج‌ شوند! لذا باید آنها را برای ماندن و دفاع از ‏‎ ‎‏وطن قانع می‌کرد. وی‌ می‌گوید:‌ «‏‎ ‎‏افسران‌ ایرانی‌ در پنج مساله‌ با هم اتفاق‌ نظر داشتند‌:‏

‏1ـ از رفتن‌ شاه‌ باید جلوگیری‌ شود.‏

‏2ـ اگر شاه‌ برود همه آنها علاقه‌ دارند، با او بروند.‏

‏3ـ امریکا باید روی‌ آیت‌الله‌ خمینی‌ فشار بیاورد، شاید به ایران بازنگردد.‏

‏4ـ امریکا باید با بی‌بی‌سی کاری انجام‌ دهد تا دست از انتشار اخبار مربوط به امام ‏‎ ‎‏بردارد.‏

‏5ـ نا‏‎ ‎‏‌آرامیهای کنونی‌ ایران‌ نتیجه‌ توطئه‌ کمونیست‌ها است...» (ص99)‏

خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 3صفحه 159